چگونه به عشق وابسته نباشیم؟

تصویری: چگونه به عشق وابسته نباشیم؟

تصویری: چگونه به عشق وابسته نباشیم؟
تصویری: آیا کسی که به شما وابسته شده عاشق شماست | عاشق شدن | عشق و عاشقی | وابستگی و مهرطلبی | دکتر هلاکویی 2024, ممکن است
چگونه به عشق وابسته نباشیم؟
چگونه به عشق وابسته نباشیم؟
Anonim

- عشق زندگی انسان را فلج نمی کند ، بلکه شادی است. این علامت اصلی است. آیا عزیزی در این نزدیکی هست یا دو سال به قطب جنوب پرواز کرد. این در جهان وجود دارد و این در حال حاضر عالی است. عشق در دنبال کردن شغل و لذت بردن از زندگی دخالت نمی کند. وقتی فردی عاشق می شود ، زیبا تر ، باریک تر ، جوانتر ، موهای مجعد می شود ، چشم ها می سوزند. او البته دوست دارد معشوق خود را ببیند. اما او از خواستن چیز دیگری در زندگی دست بر نمی دارد.

از دست دادن علایق دیگر تنها ویژگی اعتیاد به عشق است. در طرف مقابل ، تمام نور سفید در یک گوه همگرا می شود. در واقع ، این همان اعتیاد به الکل ، مواد مخدر یا قمار است. روانشناسان نیز آن را اعتیاد می نامند. فقط به جای دارو - یک فرد زنده. و اگر او در اطراف نیست ، گمشده بنویسید. همه چیز از دست می رود ، جهان چیزی مبهم است. "معشوق" در حال کاهش وزن یا چاق شدن است ، اما نه به ظاهر ، در نظر او - همه عذاب های جهان ، به نظر می رسد ضعیف ، شروع به آسیب می کند. او طبیعی ترین کناره گیری را دارد. و همه کارها را مانند یک معتاد به الکل انجام می دهد ، فقط برای دیدن "معشوق" خود. 50 بار در روز تماس می گیرد ، در ورودی را تماشا می کند ، نامه می نویسد ، تحمیل می کند. اما علامت اصلی: اعتیاد به عشق همیشه درد و رنج است. در عشق واقعی رنجی وجود ندارد. و بسته به این ، حتی وقتی "معشوق" نزدیک است ، باز هم درد است. این یک جاذبه فیزیکی برای یک شی است ، تمایل به چسبیدن به آن و رها نکردن آن به جایی و هرگز.

اگر کمی آهنگ عاشقانه گوش دهید ، معلوم می شود که همه او را نمی خوانند ، بلکه اعتیاد را دوست دارند. یا همانطور که روانشناسان می گویند عشق اعتیاد. به لطف شاعران و نویسندگان است که اعتیاد به مواد مخدر به درجه ای متعالی رسیده و به عنوان یک هنجار در نظر گرفته شده است. و از نظر شدت احساسات و چرخش های چشمگیر ، وابستگی بسیار جالب تر است. عشق شادی آرام و آرام ، واقعاً عادی ، در مقایسه با آن خسته کننده است. چرا درباره او شعر می گویید؟ همه آنجا خوشحال هستند ، در حال حاضر حسادت می کنند. اگرچه کمتر رایج نیست. اما آنها در گوشه و کنار او فریاد نمی زنند. آنها فقط دوست دارند.

به هر حال ، می توان وابستگی به عشق را با خلاقیت تشخیص داد. به عنوان یک قاعده ، هم معتادان و هم عاشقان معمولی به چنین چیزی می رسند. اما معتادان می نویسند که زندگی بدون معشوق برای آنها چقدر بد و سخت است ، چگونه می خواهند از عشق بمیرند و غیره. عاشقان معمولی در مورد اینکه چقدر باحال هستند می نویسند که چنین احساسی به زندگی آنها وارد شده است. آیا می خواهید بدانید عاشق هستید یا از عشق بیمار هستید؟ در آزمون ما شرکت کنید

تست وابستگی

1. هنگامی که یک دوست عزیز در اطراف نیست ، شما باید:

الف) احساس شادی و تحقق زندگی

ب) احساس درد و فقدان حاد یکی از عزیزان در اطراف

ج) حالات من جایگزین یکدیگر می شوند ، گاهی اوقات می خواهم ببینم ، گاهی اوقات مهم نیست که او کجاست.

2. رابطه شما چگونه توسعه می یابد؟

الف) ما هر دو به سوی یکدیگر تلاش می کنیم

ب) کسی دائماً اعصاب خود را از دست داده است. یکی منتظر می ماند ، دیگری اجتناب می کند. سپس دیگری فرار می کند. دومی در حال رسیدن است.

ج) آنها به هیچ وجه توسعه نمی یابند و من تلاش زیادی نمی کنم.

3. احساس جدید چگونه بر کار ، مدرسه و … شما تأثیر می گذارد؟

الف) به من روحیه می دهد ، شانس بیشتری دارم ، نتایج بهتری دارم

ب) من به چیزی احتیاج ندارم ، همه چیز آزاردهنده و خسته کننده است. با جریان همراه باشید.

ج) همه چیز برای من مثل همیشه است. هیچ چیز تغییر نکرد.

4. آیا به معشوق خود حسادت می کنید؟

الف) خوب ، فقط اگر به شوخی باشد. مطمئنم که دوست دارم

ب) بسیار حسود من احساس نمی کنم که کاملاً بر افکار او تسلط دارم. من دوست دارم.

ج) کمی ، احتمالاً حسود است.

5- آیا می توانید همه چیز را به معشوق خود ببخشید؟

الف) من حق کاستی های او را به رسمیت می شناسم ، اما مواردی وجود دارد که حتی او را نخواهم بخشید.

ب) این شخص می تواند هر کاری را انجام دهد.

ج) نمی دانم ، باید ببینید دقیقاً چه چیزی را باید ببخشید.

6. در آغوش یک عزیز چه احساسی دارید؟

الف) احساس ملایم و دلپذیر یک معشوق

ب) احساس شبیه به مستی است ، من به طرز دیوانه واری خوب هستم ، هرگز رهایم نمی کنم.

ج) دوست دارم در آغوش این شخص احساس کنم.

نتایج:

اگر b را حداقل دوبار انتخاب کرده اید ، احتمال اینکه احساس شما به اعتیاد تبدیل شود زیاد است. اگر شما گزینه "a" را سه بار و بیشتر انتخاب کرده اید ، پس تبریک می گویید ، می دانید عشق واقعی چیست. اگر پاسخ شما سه بار یا بیشتر "داخل" بود ، احساسات شما هنوز به طور کامل شکل نگرفته است. شاید این فقط عشق باشد ، که یا می گذرد یا به چیزی تبدیل می شود.

چه کسی می تواند از عشق بیمار شود؟

در نامه سرمقاله ما ، نامه های زیادی از افرادی می آید که درباره اعتیاد به عشق خود می نویسند. به عنوان یک قاعده ، نامه با این شروع می شود که چگونه این بد اخلاق یا این عوضی شخص ما را دیوانه کرد. آنها می گویند ، با یک سوال به پایان می رسد ، در مورد چگونگی متعلق شدن شخص عوضی و عوضی به من توصیه کنید. فقط تعداد کمی از مردم در مورد چگونگی بهبودی از این وسواس توصیه می کنند. بالاخره مهمترین چیزی که معتاد از اعتراف آن می ترسد این است که معتاد است.

اما نمی توان همه را اینگونه دیوانه کرد و وسواس عشق ورزید. این امر باید دلایل زیادی داشته باشد. ما می توانیم بگوییم که یک "گروه خطر" روانی از کسانی که دیوانه می شوند وجود دارد زیرا هیچ کاری برای انجام دادن وجود ندارد. میخائیل کاملف مشاور ما اینگونه توصیف می کند.

-این افراد تا زمانی که با دیگران مشورت نکنند ، قادر به تصمیم گیری روزانه نیستند یا نمی خواهند. برای آنها سخت است که کاری را خودشان بگیرند و انجام دهند. آنها اقدامات خود را برای مدت طولانی با محیط هماهنگ می کنند.

- تنها بودن برایشان سخت است. در روابط ، آنها اغلب ترس مخفی از رها شدن دارند.

- در برابر انتقاد آسیب پذیر است. و آنها آماده اطاعت از دیگران و موافقت با آنها به خاطر میل به جلب رضایت هستند. زیرا آنها از طرد شدن بسیار می ترسند. بنابراین ، آنها می توانند داوطلبانه کارهای ناخوشایند و تحقیرآمیز انجام دهند. فقط برای جلب رضایت

- آنها اعتماد به نفس ندارند ، تمایل دارند نقاط قوت خود را کوچک جلوه دهند و بر نقاط ضعف خود تمرکز کنند.

- آنها اغلب احساس درماندگی و مشکل در تصمیم گیری دارند.

- از پذیرفتن مسئولیت در قبال زندگی و اقدامات آنها خودداری کنید. \

- به احتمال زیاد ، آنها هنوز نوعی اعتیاد دارند: الکل ، مواد مخدر ، غذا ، اعتیاد به قمار ، از دخانیات.

به طور کلی ، چنین تصویری از یک موجود ضعیف و بی دفاع ظاهر می شود که مانند لوکوموتیو بخار نیز می نوشد ، پرخوری می کند و سیگار می کشد.

قابل درک است ، یک فرد خودکفا به کسی وابسته نخواهد بود.

اما به هر حال ، به عنوان مثال ، گاهی اوقات ، یک فرد یک سبک زندگی سالم را پیش می برد و در کار موفق است. او همیشه تصمیم می گیرد. و در اینجا بر شما ، پوشیده شده است. چرا؟

واقعیت این است که شخصیت هر فرد از نظر روانشناسی شامل یک هسته و یک نمای است. و این اتفاق می افتد که نمای شخصیت بسیار موفق ، شاد ، مسئول و غیره است. و در حال حاضر ، می چرخد. اما هسته ، در عین حال ، توسعه نیافته ، کودکانه است. به عنوان یک قاعده ، برای مدت طولانی چنین شخصی ممکن است به هیچ وجه احساسات قوی را در خود نگذارد ، زیرا او تمام قدرت خود را برای حفظ نمای زیبا خود می گذارد. اما وقتی آرام می شود …

به این معنا ، اعتیاد ، مانند یک مداخله جراحی در روح می شود. زیرا پس از گذر از درد ، او به نوعی بزرگ می شود.

مهم!

عشق مرحله به مرحله رشد می کند. اول ، علاقه ، سپس یک عشق روشن ، شناخت یکدیگر ، بیداری اشتیاق ، و به تدریج همه اینها به یک احساس عشق تبدیل می شود ، جایی که اصلی ترین آن لطافت و اعتماد است. به نظر می رسد عاشقان در جریان عشق با هم شناور هستند. برای عاشقان ، آنها برای یکدیگر بهترین هستند. و مهم نیست که آنها واقعاً چه هستند. عشق تعادل عاطفی بین بده و گرفتن را حفظ می کند. و مهمتر از همه ، عشق همیشه متقابل است. او بی پاسخ نیست اگر پاسخی وجود نداشته باشد ، این در حال حاضر یک اعتیاد است. عشق شخصیت دوستداران را پرورش می دهد. که در حرفه ، تحصیل و روابط با افراد دیگر نیز به طور مثبت بیان می شود. و مهمتر از همه ، این یک احساس معنوی آرام است. جهان در همان زمان فرو نمی ریزد.

اعتیاد بلافاصله به شدت روشن می شود. معتاد به معشوق اعتماد ندارد ، اما محتاط است. او از رها شدن می ترسد. این عصبی بودن ، عدم اطمینان ، رنج ، مالیخولیا است. در عین حال ، شر وابسته از درون به کاستی های دیگری توجه می کند.و به طور کلی ، او از نظر داخلی کمی عصبانی است. اما او با تمام وجود برای آن تلاش می کند. برای دادن همه آن. او می خواهد تقریباً خود را فدا کند ، فقط اگر قدر بداند و نگاهی بیندازد. اعتیاد به عشق گاهی دو طرفه است. یعنی هر دو به یکدیگر وابسته هستند. و روزی آنها به دلیل این عدم آزادی از یکدیگر متنفر می شوند. چنین رابطه ای ایجاد نمی شود. برعکس ، "عاشقان" با هم تنزل می دهند. و یکدیگر را برای همه چیز سرزنش می کنند.

توصیه شده: