سه دلیل که چرا در یک رابطه جدی عاشقانه برای نزدیک شدن به آغاز رابطه صمیمی هنوز باید معقول و بسیار محتاط باشید

فهرست مطالب:

تصویری: سه دلیل که چرا در یک رابطه جدی عاشقانه برای نزدیک شدن به آغاز رابطه صمیمی هنوز باید معقول و بسیار محتاط باشید

تصویری: سه دلیل که چرا در یک رابطه جدی عاشقانه برای نزدیک شدن به آغاز رابطه صمیمی هنوز باید معقول و بسیار محتاط باشید
تصویری: چند شنبه با سینا | فصل سوم | قسمت 10 | فرنوش حمیدیان 2024, آوریل
سه دلیل که چرا در یک رابطه جدی عاشقانه برای نزدیک شدن به آغاز رابطه صمیمی هنوز باید معقول و بسیار محتاط باشید
سه دلیل که چرا در یک رابطه جدی عاشقانه برای نزدیک شدن به آغاز رابطه صمیمی هنوز باید معقول و بسیار محتاط باشید
Anonim

سه دلیل وجود دارد که چرا ، در یک رابطه عاشقانه جدی ، باید با شروع یک رابطه صمیمی هوشمندانه و بسیار دقیق برخورد کرد.

دلیل اول. غیرقابل پیش بینی بودن روابط عاشقانه

در حالی که دست خود را روی قلب خود گذاشته اید ، خودتان را پاسخ دهید: آیا با شروع یک رابطه عاشقانه صمیمی ، همیشه بلافاصله و دقیقاً می دانید چه نوع رابطه ای خواهید داشت:

  • - گذرا در تعطیلات ؛
  • - اتاق های مهمانی (برای پیاده روی با هم در باشگاه ها و کافه ها با هزینه شخص دیگر) ؛
  • - به ویژه برای صمیمیت (اگر شریک در رختخواب خیلی خوب باشد) ؛
  • - آموزش (برای به دست آوردن مهارت های لازم برای برقراری ارتباط عاشقانه در حالی که هنوز خیلی جوان هستید) ؛
  • - حرفه ای یا ماتریالیستی (به منظور این که مرد به شما کمک کند زندگی خود را بهتر تنظیم کنید) ؛
  • - یا واقعاً جدی (با چشم انداز ایجاد خانواده بعدی).

و اگر واقعاً صادق هستید و به آن اعتراف می کنید

شروع روابط عاشقانه ، زن و مرد ،

بیشتر اوقات آنها هنوز نمی دانند که چگونه پایان خواهند یافت و به کجا خواهند رسید

… این به احتمال زیاد به معنی موارد زیر است:

با درک این یا آن رابطه به عنوان آسان و غیر الزام آور ، و برخورد صمیمی آینده بعنوان امری بدیهی ، می توانید مرتکب عملی شوید که در ابتدا در چارچوب این شکل خاص روابط برای همه کاملاً عادی تلقی می شود ، اما که (به طور غیرمنتظره برای شما) بعداً به اشتباه اساسی تبدیل خواهد شد در صورتی که رابطه عاشقانه آسان شما به تدریج بیش از حد جدی شود ، به طور غیر منتظره برای هر دوی شما باعث ایجاد احساس قوی و میل کم و بیش آگاهانه به هم بودن می شود.

و من این را کاملاً معتبر به شما می گویم. در بین آن دخترها و زنانی که به عنوان روانشناس به من مراجعه می کنند ، درصد نسبتاً زیادی به من کلیشه ای می گویند: "… می دانید ، همه چیز با ما به راحتی و حتی به نحوی بی پروا آغاز شد. ما در مرکز تفریحی ملاقات کردیم: او در آنجا در حال استراحت با کمپین خود بود و ما آخر هفته به عنوان تیمی از شرکت به آنجا آمدیم … ما ملاقات کردیم ، رقصیدیم ، زیاد نوشیدیم … رابطه جنسی وحشیانه و سیری ناپذیری وجود داشت… سپس ما شش ماه دیگر در مواقع ضروری و ملاقات کردیم. اما از تابستان امسال ، ما هر دو احساس کردیم که بین ما چیز جدی وجود دارد و ما واقعاً برای یکدیگر ارزش قائل هستیم … هر چند وقت یکبار با تیمم به مراکز تفریحی سفر می کردم و چند نفر را هنوز در شهر می شناسم مانند او … و من احساس می کنم که یک احمق کامل هستم و حتی نمی دانم به او چه بگویم … فکر نمی کردم همه چیز اینطور پیش برود ، چطور شد! ".

♦ یا در اینجا گزینه دیگری وجود دارد: "من به لطف یکی از دوستانم با دوستم ملاقات کردم. او و دوستش (اکنون شوهرش) من را با خود به داچا دعوت کردند ، و یکی از دوستانش را با خود بردند. عالی بود: حمام ، کباب … دوست من با قدرت و قدرت از دوستش لذت می برد ، بنابراین ما ، احمق نبودیم ، وقت خود را تلف نکردیم و همچنین "به طور کامل" لذت بردیم. سپس یک رابطه شروع شد ، یک سال بعد ما نقل مکان کردیم و در یک زندگی مدنی زندگی کردیم. حالا ما سه سال با هم هستیم. و همه چیز خوب خواهد بود اگر این واقعیت وجود نداشت که او تمام نکات ازدواج من را با این جمله سرکوب می کند: "عزیزم ، لطفاً صبر کن ، من باید بهتر تو را بررسی کنم. ناگهان ما ازدواج می کنیم ، و شما معلوم می شود که نوعی غیرقابل اعتماد هستید … ". از او می پرسم منظورش چیست و او هنوز مرا در رفتارهایم در کشور در جریان آشنایی مان با او سرزنش می کند.او می گوید که با چنین سرعتی در رابطه جنسی ما ، او نمی تواند در مورد این واقعیت آرام باشد که من در اولین فرصت به کسی با شاخ آموزش نخواهم داد … و حالا به من چه دستور می دهی؟! دقیقاً همانطور که اتفاق افتاده بود … ".

در این و در صدها مورد دیگر ، در واقع ، اساساً دقیقاً چه چیزی را می بینیم؟ ما همین را می بینیم! به طور دقیق تر ، ما دو چیز بسیار ناخوشایند را به طور همزمان می بینیم:

چیز ناخوشایند شماره 1

دختران و زنان از این واقعیت رنج می برند که یک بار به راحتی نسبت به شروع روابط جنسی با شریکی که در ابتدا جدی نمی گرفتند واکنش نشان می دادند ، او را به عنوان شوهر بالقوه نمی دیدند و بنابراین سعی نمی کردند او را تحت عنوان "غیرقابل دسترسی" تحت تأثیر قرار دهند. قابل اعتماد و همه چیز بسیار مثبت است."

چیز ناخوشایند شماره 2

مردان به طور منظم محافظه کاری شگفت انگیزی در تفکر خود نشان می دهند و عملاً این تصور را نمی پذیرند که دختری که در اولین ملاقات ها برای ایجاد رابطه صمیمی پیش رفت ، در آینده می تواند به مرد محبوب خود وفادار بماند و برای سایر متقاضیان برای او غیرقابل دسترسی باشد. توجه ، تبدیل شدن به یک همسر ، مادر و معشوقه نمونه.

♦ این ویژگی در تفکر و رفتار مردان یکی از ناخوشایندترین ، اگر نه ناخوشایندترین برای خانم ها است! هنگام برقراری ارتباط با مردان دیگر ، چنین احساسی وجود دارد که انگار نوعی چتر در سر آنها گیر کرده است! خوب ، به نظر آنها ، خانم هایی که به سرعت و بلافاصله با آنها تماس جنسی برقرار کردند ، نمی توانند همسران وفادار ، قابل اعتماد و حتی عموم … باشند! دوستان ، معشوقه ها ، همسران عادی (و حتی گاهی مادران فرزندان نامشروع خود) - هر چقدر که دوست دارید! اما همسران واقعی و شایسته - متاسفم! این نقش فقط به خانم های "صحیح" اختصاص داده شده است ، فقط به آن دسته از دختران و زنانی تبدیل شده است که "شکار دشواری" برای شریک زندگی خود شده اند ، کسانی که در هفته ها یا ماه های اول ارتباط با سرسختی تظاهر می کردند که به حوزه اصلا رابطه جنسی! و به محض این که چنین خانمهای "اشتباه" و سهل الوصول ، پس از دو یا سه سال روابط عاشقانه به ظاهر کاملاً استاندارد ، ناگهان در مورد ازدواج صحبت می كنند ، مردان آنها (كاملاً قبل از این "چنین چیزی" با صدای بلند صحبت نمی كنند) به نظر می رسد سر به طور ناگهانی یک نوع مکانیسم محافظتی کار می کند ، مانند نوعی بازدارنده روانی! آنها بلافاصله آهنگی سنتی برای مردان شروع می کنند ، در مورد اینکه چگونه می گویند هنوز خانم های خود را "آزمایش شده" و "قابل اعتماد" نمی دانند ، هنوز از درستی انتخاب خود مطمئن نیستند و می توانند با هم زندگی کنند. خانواده. امواج در برابر صخره های ساحلی سنگی مرد پاسخ می دهند: "… و شما عزیز ، هرگز قبلاً در این مورد از من نپرسیده اید!"

حالا نفس بکشید و بگذارید عصبانیت شما مانند رودخانه ای که طغیان کرده است به تدریج به حالت عادی خود بازگردد. من نظریه پرداز نیستم. من یک روانشناس فعال هستم. و من به یقین می دانم: علیرغم شدیدترین نارضایتی زنان از این واقعیت که مردان همچنان ساده لوحانه سعی می کنند همه زنان را به دسترس پذیر و غیرقابل دسترسی ، به قابل اعتماد و غیر قابل اعتماد تقسیم کنند (و آنها اصلاً نمی فهمند که یک خانم با مردان مختلف می تواند رفتار کند بر اساس اهداف آنها کاملاً متفاوت است) خود مردان در این مورد ، افسوس ، قابل تغییر نیستند! بنابراین ، برای ارائه ایده های ساده لوحانه مبنی بر اینکه روزی همه مردان چشم های خود را بازتر می کنند و از توهین به کسانی که قبلاً آنها را فریب داده و سپس عاشقشان شده بودند ، به طور قطع ، نمی خواهم. من نمی خواهم به این دلیل که از نظر من کاملاً بی معنی است. و بنابراین ، شخصاً ، من گزینه کمی متفاوت را به شما پیشنهاد می کنم.

از آنجا که فقط تعداد کمی از خانمها بلافاصله می دانند که آشنایی عشقی بعدی و رابطه بعدی آنها سرنوشت ساز خواهد شد و به ازدواج ختم می شود ، این بدان معناست که سودآورترین تاکتیک این است که هر رابطه شروع شده را به طور بالقوه جدی ارزیابی کنیم! بر این اساس ، خانم ها باید جدی ترین توجه را به جایی ، چگونگی و زمان شروع یک رابطه صمیمی داشته باشند ، حتی اگر بیش از ده درصد از صد را به ظهور یک رابطه جدی اختصاص ندهد.

به طور کلی ، شما این ایده را دریافت می کنید:

از آنجا که هیچ انسانی بینا نیست و نمی تواند بداند

چه نوع آشنایی عشقی عواقب جدی خواهد داشت ،

صحیح ترین روش رفتاری جدی خانم ها است

نگرش حتی به آن آشنایانی که به نظر می رسد

در نگاه اول ، حتی کاملاً بی اهمیت

با این حال ، ما در مورد توصیه های عملی این فصل در مورد این موضوع با جزئیات بیشتری صحبت خواهیم کرد. در همین حال ، ما گفتگوی خود را در مورد دلایلی که در رابطه عاشقانه ، با این وجود ، باید با شروع یک رابطه صمیمی هوشمندانه و بسیار دقیق برخورد کرد ، ادامه می دهیم. بیایید در مورد دلیل شماره 2 صحبت کنیم.

دلیل دوم. حسادت دیرهنگامی که هنگام عشق و نزاع های خانوادگی رخ می دهد

برای اینکه منظور من از دلیل شماره دو را بفهمید ، من دو حالت فوق العاده استاندارد دیگر را به شما ارائه می دهم:

موقعیت شماره 1 "… من و شوهرم سه سال است که ازدواج کرده ایم. آنها قبلاً یک سال دوست بودند. ما در محل کار ملاقات کردیم. من در حوزه فروش کار می کردم ، او مشتری ما بود ، چیزی خرید ، توجه مرا جلب کرد و مرا به سینما دعوت کرد. دو هفته بعد ، او من را به خانه خود دعوت کرد ، مرا متقاعد کرد که رابطه جنسی را شروع کنم و ما شب را با او گذراندیم. او همیشه از من خوشحال بود ، همیشه به دوستانش می بالید که من چقدر زیبا هستم … وقتی من مخصوصاً "پرواز کردم" ، او مانند یک مرد رفتار کرد و بلافاصله پیشنهاد امضا داد. ما همانطور که گفتم اکنون سه سال است که زندگی می کنیم. کودک دو و نیم است. بعد از اینکه من بیش از یک سال بعد از تولد او تقریباً هرگز خانه را ترک نکردم ، آن وقت میل شدیدی به برقراری ارتباط داشتم: من می خواهم با دوستانم دیدار کنم ، با آنها خرید کنم ، به باشگاه های ورزشی بروم ، می خواهم مهمانی بگیرم. اما شوهرم به من اجازه نمی دهد جایی بروم ، او به شدت حسادت می کند ، رسوایی هایی را در مورد تمایل افراد اصلی من به تقلب ترتیب می دهد. در مورد س myال من ، این را از کجا آورده است ، او پاسخ می دهد که در واقع من همیشه مستعد تقلب بودم و بلافاصله در همان لحظه ای که برای اولین بار با او خوابیدیم مشخص شد ، فقط او آن زمان این اهمیت را قائل نبود. اما اکنون او ظاهراً عاقل تر شده است و لازم می داند که با نگذاشتن من به جایی راه یابد خود را در برابر ظاهر شاخ بیمه کند. کمکم کنید ، به من بگویید در این شرایط چکار کنم؟"

موقعیت شماره 2 "… من پنج سال است ازدواج کرده ام. در تمام این مدت من کاملاً خوشحال بودم. وقتی در یک کمپین بزرگ به عنوان فرستنده حمل و نقل کار کردم ، با همسرم آشنا شدم: او در شرکت من به عنوان مدیر تبلیغات کار می کرد. ما فقط بعد از دانشگاه بودیم ، هرکدام با والدین خود زندگی می کردند ، پول پس انداز می کردند و نمی توانستند هزینه سفر به مراکز تفریحی حومه یا هتل ها را بپردازند. عملاً جایی وجود نداشت که بتوانیم با هم بمانیم و بنابراین به نحوی با رابطه جنسی خوب پیش نمی رفتیم. وقتی من ، حدود یک ماه پس از شروع دوستی مان (و ما تقریباً یک سال بود که همدیگر را می شناختیم) ، از او خواستم در ماشین شخصی من رابطه جنسی داشته باشد ، او به شوخی گفت که فضای بسیار کمی در این ماشین وجود دارد. اگر در اتومبیل دیگری از گاراژ ما اتفاق بیفتد ، بسیار بهتر خواهد بود. چند روز بعد جیپ مدیر را گرفتم و برای اولین بار رابطه جنسی داشتیم. شش سال از آن زمان می گذرد ، ما ازدواج کرده ایم ، یک فرزند داریم ، اما اخیراً اوضاع در شرکت بدتر شده و من درآمد کمتری شروع کرده ام. همسرم از این بابت من را مورد انتقاد قرار می دهد ، می گوید که او برای ازدواج با من عجله کرد ، لازم بود گزینه های ثروتمندتری پیدا کنم … و شخصاً ، اکنون به این فکر می کنم: شاید درخواست او برای گرفتن ماشین گران تر با این واقعیت ارتباط داشته باشد که او قبلاً در جیپ سرآشپز ، یا با او (یا با شخص دیگری از رهبری) رابطه جنسی داشته است ، یا در این درخواست تمام بدخواهی و آمادگی وی برای تسلیم سریع هر مردی که به او ثابت کند ثروتمند است ، آشکار شده است.. پس از چنین افکاری ، من دیگر به او اعتماد نکردم ، حسادت کردم ، روح من همیشه بی سر و صدا بود ، ما کمتر و کمتر رابطه جنسی داریم … ظاهراً همه چیز به زودی به طلاق می رسد … ".

امیدوارم هر دوی این مثالها قبلاً شما را به این ایده رسانده باشند که وقتی مشاجره یا اختلافی ناگزیر بین شریک یا همسر رخ می دهد ، برخی از آنها (در این مورد ، مردان) ممکن است این احساس را داشته باشند که قوی هستند در این راه اشتباه کرده اند. عزیزشان از همان ابتدا ، در تمام این مدت آنها او را خوب نمی شناختند ، آنها به موقع ویژگی های ناخوشایند شخصیت او (او) را ندیده بودند. و یک فکر بسیار غم انگیز برای عشق و روابط خانوادگی "… ظاهراً او درست در همان لحظه چنین بود ، من آن زمان به دلیل ساده لوحی خود آن را نفهمیدم …" شروع رابطه جنسی او با یک دوست دختر (همسر) و اینجاست که حدس و تقلب شروع می شود ، حسادت شروع می شود ، رسوایی ها و نزاع ها شروع می شود. و تنها یک راه برای خروج از این وضعیت وجود دارد:

یک زن باهوش ، با اتکا به ایجاد یک رابطه عاشقانه جدی ، به سادگی موظف است از لحظه شروع زندگی مشترک جنسی ، همه آن لحظاتی را که بعداً می تواند توسط شریک زندگی او تجدید نظر شود و دوباره ارزیابی کند ، حذف کند. دقیقا به عنوان نشانه عدم قابلیت اطمینان و در دسترس بودن آن.

به زبان ساده ،

هر بانوی معقولی که روی ایجاد جدی حساب می کند

ارتباطات به سادگی باید راه را پیچیده کند

زندگی صمیمی با شریک جدید

و نحوه انجام این کار ، ما کمی در زیر می گوییم ، بلافاصله پس از نشان دادن دلیل سوم برای اهمیت همه شرایط اولین صمیمیت بین شرکا.

دلیل سوم. عشق بلند مدت انسان و روابط خانوادگی

دلیل سوم ، پاسخ مستقیم من به آن خوانندگان محترم است که می گویند بسیاری از دختران و زنان شخصاً می دانند که در روزهای آینده (اگر نه چند ساعت!) پس از ملاقات ، و با موفقیت ازدواج کردند ، با آشنای جدید خود خوابیدند. و آنها چندین سال است که با هم زندگی می کنند. من این واقعیت را که همه اینها واقعاً اتفاق می افتد ، مورد اعتراض قرار نمی دهم و بسیاری از خانمهایی که با سرعت بیشتری با دوستان جدید خود تماس صمیمی برقرار کردند ، در واقع بعداً با موفقیت با آنها ازدواج کردند. با این حال ، موقعیت من به عنوان یک روانشناس حرفه ای با سالها تجربه به من این امکان را می دهد که دقیقاً چیزی را که مردان و زنان عادی فاقد آن هستند به من بدهد. برای مثال:

- ردیابی شرایط مختلف عشق و ازدواج دقیقاً در حال توسعه ، شناسایی و رفع تفاوت های ظریف در روابط زوج های مختلف در طول چندین دهه: برای دیدن چگونگی ، چرایی و به دلیل تحولات آنها و افسوس ، گاهی اوقات حتی به طور کامل فرو می پاشد.

- صدها زوج عاشق و متأهل تحت کنترل فعلی خود هستند ، و بنابراین از نظر کمی از واقعیت بسیار زیادی برخوردارند. در واقع ، این امر به من کمک می کند تا آن دسته از تعمیم های نسبتاً وسیع از متنوع ترین گروه های اجتماعی و رده های سنی را انجام دهم که شهروندان عادی ، که به طور عینی در "قفس" اجتماعی و سنی خود بسته شده اند ، نمی توانند انجام دهند.

بنابراین ، به لطف این دو شرایط و پایگاه واقعی نسبتاً بزرگی که قبلاً جمع آوری کرده ام ، می توانم نتیجه گیری بدون ابهام نویسنده خود را بدست آورم:

نتیجه گیری نویسنده بزرگ:

زن و شوهرهایی که در آنها مردان و زنان تنها پس از دو یا سه ماه رابطه جنسی (و ترجیحا حتی پس از شش ماه!) به روابط صمیمی روی آوردند ، طبق مشاهدات من ، به طور متوسط ،

- آنها تقریباً سه برابر بیشتر از آن زوج هایی که صمیمیت آنها در روزها یا هفته های اول پس از ملاقات ایجاد شده است ، خانواده ایجاد می کنند

- تقریباً دو برابر کمتر در پنج سال اول زندگی خانوادگی طلاق می گیرد

- تقریباً سه برابر کمتر در 10 سال اول زندگی خانوادگی طلاق می گیرد

- تقریباً پنج برابر کمتر در طول بیست سال ازدواج مشترک طلاق می گیرد

و علاوه بر این ، در این زوج ها در هنگام نزاع های خانوادگی کاملاً اجتناب ناپذیر ، توهین و ضرب و شتم شخصی بسیار کمتر اتفاق می افتد

اینها اعداد و مشاهدات من است! شما می توانید آنها را باور کنید ، نمی توانید آنها را باور کنید.شما می توانید این را در زندگی شخصی و صمیمی خود در نظر بگیرید ، یا نمی توانید. همه اینها کار خود شماست و کار هیچکس نیست. با این حال ، من به عنوان یک روانشناس تمرین کننده ، بسیار از شما می خواهم موارد زیر را در نظر بگیرید: همانطور که قبلاً در مقدمه این کتاب (طبق برنامه مادر طبیعت) گفتم ، هر موجود زنده ای در طول زندگی خود باید با تعداد بیشتری جفت گیری کند. تا آنجا که ممکن است از هم قبیله های هم جنس مخالف خود … و همه اینها فقط به منظور مشارکت در تولید هرچه بیشتر کودک با انواع مختلف ترکیبات ژنتیکی است ، که قادر خواهند بود به تغییرات محیطی انعطاف پذیرتر پاسخ دهند و بر این اساس زنده بمانند. و این واقعیت که افراد مدرن ، به لطف روشهای کم و بیش م effectiveثر پیشگیری از بارداری و خویشتن داری منطقی ، فرزندان خود را کمتر و کمتر به دنیا می آورند ، هیچ چیز را در این برنامه رفتاری ساخته شده از نظر ژنتیکی در ما تغییر نمی دهد: مادر طبیعت به طور محرمانه ما را تحریک می کند بیشتر و بیشتر به ماجراجویی های عاشقانه می پردازد و بر این اساس ، تلاش های زیادی برای اطمینان از آن انجام می دهد رابطه عشقی یا خانوادگی را که قبلاً داریم از بین ببریم. از بین بردن ، از جمله به روش ارائه دیرهنگام مردان به دوست دخترانشان ، رفتارهای ظاهراً غیر شایسته و به راحتی در هنگام شروع صمیمیت … با خودشان!

و از آنجا که یکی از ویژگی های اصلی یک فرد به عنوان یک موجود زنده نه تنها طول عمر قابل توجه او (در مقایسه با اکثر حیوانات) است ، بلکه حافظه بسیار گسترده و پایدار او نیز است - این عمر طولانی اوست ، ضرب در یک فرد قوی حافظه ای که درگیری فوق العاده ای را برای زوج های انسانی فراهم می آورد ، که منجر به مرگ عشق و روابط خانوادگی آنها می شود (به هر حال ، حتی پس از چند دهه ، ما همیشه به یاد می آوریم که شرکای حیوانات مدتها قبل فراموش کرده بودند!).

بر این اساس ، به همه خوانندگان عزیز من که:

  • - ایجاد روابط عاشقانه جدید ، آنها هنوز نمی دانند که آیا امیدوار کننده خواهند بود یا بسیار کوتاه مدت خواهند بود.
  • - و ، در عین حال ، آنها مصمم هستند که روابط احتمالی آینده خانوادگی آنها طولانی مدت ، پایدار شده و به هیچ وجه به طلاق ختم نشده است ، دقیقاً به دلیل بازنگری دیرهنگام منفی رفتارهای شوهرش در دوره ابتدای ازدواج. ایجاد روابط صمیمی ؛
  • … من فقط می توانم یک توصیه به شما کنم:

برنامه ریزی برای ایجاد عشق و خانواده موفق خود

رابطه ، آن دسته از زوج های آشنایی را که به عنوان مثال هستند ، در نظر نگیرید

بیش از ده تا بیست سال وجود ندارد

و همه اینها صرفاً به این دلیل است که طلاق احتمالی بعدی آنها ، از جمله موارد دیگر ، به این معنی است که روابط شخصی شما ، که بر اساس سناریوی دیگران ساخته شده است ، ممکن است همان ویروس تخریب شادی شخصی شما را که در ابتدا به آنها وارد شده بود ، حمل کند. فعال شده و در چند سال آینده اطلاعاتی در مورد خود خواهید داشت. و بنابراین ، هنگام برنامه ریزی برای ایجاد روابط عاشقانه و خانوادگی موفق ، فقط باید آن دسته از زوج هایی را که حداقل ده تا پانزده سال زندگی زناشویی را جشن گرفته اند ، به عنوان مثال در نظر بگیرید. از جمله ، برای مطالعه کاملتر تجربه خود در ایجاد روابط صمیمی. در غیر این صورت ، می توانید خودتان را دقیقاً به آنچه هزاران زوج در سراسر جهان هر روز خود را محکوم می کنند محکوم کنید ، و به طور طبیعی روابط صمیمی "دقیقاً همانطور" ، "به طور پیش فرض" ایجاد کنید: ابتدا ، برای مدتی خوب خواهید بود و فوق العاده ، و سپس شما:

- یا متوجه می شوید که دوست شما عجله ای ندارد که به شما پیشنهاد ازدواج بدهد دقیقاً به این دلیل که او شما را بر اساس شرایط خاصی در اولین رابطه جنسی شما به اندازه کافی قابل اعتماد نمی داند.

- یا قبلاً ازدواج کرده اید ، در مورد رویکردهای خود در زمینه صمیمی با موارد حساس و حسادت بسیار وحشتناکی روبرو خواهید شد که صدها بار پشیمان خواهید شد ، هم برای زمانی که یک بار برای برقراری رابطه صمیمانه عجله کرده اید و هم حتی با این مرد ازدواج کرده اید.

آیا مقاله "سه دلیل برای این که در یک رابطه عاشقانه جدی باید هنوز به صورت هوشمندانه و بسیار دقیق به آغاز یک رابطه صمیمی نزدیک شوید را دوست دارید. "؟

توصیه شده: