پرتره مشتری "زن و شوهر در بحران"

تصویری: پرتره مشتری "زن و شوهر در بحران"

تصویری: پرتره مشتری
تصویری: زوج در بحران 2024, ممکن است
پرتره مشتری "زن و شوهر در بحران"
پرتره مشتری "زن و شوهر در بحران"
Anonim

زوج متاهل

37-50 ساله

ثروتمند ، به موفقیت های زیادی دست یافت. خانواده محترم. شوهر یا هر دو موقعیت های رهبری را اشغال می کنند ، صاحب یک تجارت هستند و دارای موقعیت اجتماعی بالایی هستند. بزرگسالان یا کودکان بالغ. ثبات مالی و اجتماعی ازدواج پایدار است.

افراد بالغ که ایده خود را از زندگی شکل داده اند. آنها با آگاهی و عقلانیت اعمال خود متمایز می شوند. تکانشگری و عاطفی در درون زوجین ظاهر می شود که منجر به سوء تفاهم ، درگیری و فاصله گرفتن از یکدیگر می شود. در عین حال ، در جامعه ، در محیط وسیع ، ترجیح می دهند با خویشتن داری ، ظرافت و مودب رفتار کنند. به خود اجازه واکنش های خشن و احساسی را ندهید. فرد را با وضعیت مطابقت دهید. هر کس تصور پایداری از خود دارد ، تصویری از من (که در زندگی هستم ، آنچه هستم ، آنچه می توانم ، آنچه می توانم ، آنچه می خواهم). پتانسیل های خلاقانه و حرفه ای تحقق یافته - هر یک در یک جفت متخصص در زمینه خود هستند ، متوجه شده اند ، شایسته. این زوج در بحران هستند.

گزینه های بحران های نظارتی که زوج در آن قرار دارند عبارتند از:

1 - کودک وارد دوران نوجوانی می شود

(در پس زمینه مشکلات نوجوان کودک ، روابط تعارض حاد بین همسران. اعتراض ، رفتار مشکل ساز نوجوان نشانه ای از روابط خراب شده آنها است.)

2- کودک بالغ می شود و خانه را ترک می کند.

(سندرم "لانه خالی" - از بین رفتن معانی قبلی تعامل زناشویی ، شیوه معمول زندگی ، برخورد با نیاز به بازنگری در تعامل در یک زوج - یک به یک باقی بماند ، دیگر فرصتی برای " پنهان "پشت نقش والدین ، مشکل صمیمیت ، فعالیت جنسی ، عاشقانه بوجود می آید)

3-فرزندان ازدواج می کنند و خانواده شامل عروس و داماد می شوند.

(بازبینی نقش ها و روابط خانوادگی لازم است - کودک دیگر "از آنها" نیست ، اختلافاتی بین زیرسیستم ها (کودک و والدین) بوجود می آید ، عدم انعطاف پذیری در ارتباطات ، وفاداری ، نشان دادن الگوهای عادی کنترل و رفتار اقتدارگرا ، که منجر به درگیری ها ، کینه ها و احساس تنش در محیط گناه)

4 - شروع یائسگی در زندگی یک زن ، کاهش میل جنسی او ، به دلیل سن (فعالیت جنسی او کاهش می یابد ، با ادامه یا افزایش فعالیت شوهر. سپس آنها با ترس و حسادت همسر ، کنترل او افزایش می یابد) ، عزت نفس او کاهش می یابد. او مضطرب ، تحریک پذیر می شود ، که بر رفتار او تأثیر می گذارد. شوهر رفتار اجتنابی ایجاد می کند - خانه را برای "کار" ترک می کند ، در کنار هم قرار می گیرد. بی اعتمادی متقابل ، سرزنش ها ، احساس کینه و احساس گناه.)

5- کاهش فعالیت جنسی مردان به دلیل افزایش سن

(با حفظ جاذبه و پتانسیل جنسی همسر. دقت او نسبت به شوهر افزایش می یابد ، عزت نفس او کاهش می یابد ، زیرا این امر را با خود مرتبط می کند-او جذاب نیست ، عزت نفس او ، عزت نفس او نیز به شدت کاهش می یابد. پرخاشگر ، تحریک پذیر می شود)

6 - همسران پدربزرگ و مادربزرگ می شوند.

(ترس از پیری ، مرگ تشدید می شود. تفاوت بین تصور از خود به عنوان جوان و فعال و موقعیت اجتماعی و خانوادگی جدید. ارزیابی مجدد نقش والدین ، تمایل به "بازپخش آن" ، برای درک بهتر آن)

بحران های موقعیتی (مربوط به مقررات قانونی)

خیانت (خیانت) به یکی از همسران

(تجربیات احساسی حاد ، فروپاشی تصویر جهان ، ایده در مورد خود ، در مورد آینده ، از دست دادن عزت نفس ، اگر خارج شدن از موقعیت غیرممکن باشد ، طلاق غیرممکن است)

فوت والدین یکی از همسران

(اندوه حاد ، ترس ، آگاهی از محدودیت زندگی ، از دست دادن معنا)

زمینه احساسی این زوج. در آنچه زندگی می کنند ، آنچه می بینند.

همسران از 15 تا 25 سال ازدواج می کنند. در ارتباط با بحران زندگی خانوادگی ، در یک زن و شوهر ، افزایش بی ثباتی عاطفی ، ترس ظاهر می شود ، احساس تنهایی همه در ارتباط با خروج فرزندان تشدید می شود ، وابستگی عاطفی همسر ، نگرانی های او در مورد پیری سریع ، و همچنین رابطه جنسی احتمالی خیانت به شوهرش ، تمایل احتمالی او برای نشان دادن جنسی "قبل از اینکه دیر شود".

افزایش احساس نارضایتی عمومی از روابط خانوادگی ، کشف تفاوت دیدگاه ها ، ظهور اعتراضات ضمنی ، نزاع ها و سرزنش ها ، احساس فریب در همه ، تخریب ارزش های تثبیت شده خانواده و عدم شکل گیری موارد جدید (ما نمی توانیم به شیوه قدیمی ، اما به شیوه جدید ، نمی دانیم چگونه) ، نقض سنت ها و آیین های مرسوم (شام خانوادگی ، ملاقات ، ملاقات با اقوام ، سرگرمی معمول خانواده در تعطیلات آخر هفته ، تعطیلات ، بوسیدن قبل از رفتن ، ماساژ در شب و غیره). خستگی روانی از یکدیگر. هر یک از آنها زندگی درونی خود را انجام می دهند ، علیرغم این واقعیت که دارای اشتراکات زیادی هستند - ارزشهای زندگی مشترک ، خاطرات ، ایده ای از آینده ، چشم انداز زندگی. کمبود صمیمیت ، گرما وجود دارد. حساسیت ، ترس از یکدیگر ، لمس ، صمیمیت ، عاشقانه از بین رفته است. در فاصله های گذشته احساس فاصله از یکدیگر ، کمرویی متقابل وجود دارد. به عنوان "تنهایی با هم" تجربه می شود. در عین حال ، آنها از از دست دادن یکدیگر بسیار می ترسند ، که به دلیل ترس از شوک ها ، تغییرات جهانی احتمالی (طلاق ، تقسیم اموال ، توضیحات برای فرزندان ، از دست دادن محیط مشترک معمول) است.

اختلاف نظرها و نارضایتی متقابل یا - به طور فعال در تضاد هستند و یکدیگر را سرزنش می کنند. یا ترجیح می دهند ترک و اجتناب را به عنوان امتناع از درگیری ترجیح دهند ، که این درگیری را به درگیری مزمن تبدیل می کند و روابط خانوادگی را تشدید می کند.

از دست دادن یک جنبه مشترک بسیار مهم در زندگی آنها - مشارکت مستقیم در زندگی کودکان ، مراقبت روزانه از آنها ، نیاز به تعامل نزدیک زناشویی ، اجرای روابط زناشویی و نه والدین را آشکار می کند ، اما این دقیقاً مشکل است. آنچه آنها قبلاً به خاطر بچه ها "تحمل" کردند ، توجهی نکردند ، به وضوح آشکار شد ، اختلافات تشدید شد ، که نمی توان چشمان خود را بست ، اما فرصت و مهارتی برای بحث وجود ندارد. آنها می توانند به طور م onثر در موضوعات مختلف ارتباط برقرار کنند - زندگی کودکان ، سیاست ، تجارت (ارزشها و دیدگاهها با هم منطبق هستند ، آنها یکدیگر را به خوبی درک می کنند ، کد "درباره خود آنها نیست") ، در حالی که از روشن شدن روابط خود ، چه اتفاقی برای آنها می افتد اجتناب می کنند. ، تجربیات خود را به اشتراک نگذارید ، از نظر احساسی دور شوید. آنها با یکدیگر صحبت نمی کنند ، نیازهای خود را آشکارا اعلام نمی کنند ، از ترس آشکار شدن آسیب پذیری خود ، از ترس طرد شدن از سوی همسرشان ، مضحک به نظر رسیدن ، نشان دادن ضعف و نیاز خود به گرمی ، لطافت و صمیمیت. علاوه بر این ، همه به آن نیاز دارند.

تأثیر بحران روابط خانوادگی در همه زمینه های زندگی همه افراد گسترش می یابد: آنها از آنچه قبلاً دریافت کرده اند لذت نمی برند ، با سر کار می کنند (از مشکلات خانوادگی پنهان می شوند) یا برعکس - آنها نمی بینند اهداف و وظایف جدید در کار ، به نظر می رسد که کار جالب ، عادی و یکنواخت نیست.

در تعامل با محیط:

یا انزوای اجتماعی (آنها کمتر با محیط ارتباط برقرار می کنند ، نزدیک هستند ، از قرار گرفتن در مرکز توجه اجتناب می کنند).

یا برعکس - آنها با جامعه تعامل دارند و نیازهای برآورده نشده را جبران می کنند - در رویدادها شرکت می کنند ، کارهای خیریه انجام می دهند ، از سالن ها ، سالن های ورزشی و غیره بازدید می کنند.

ارزشها و نیازهای اصلی

1) خانواده ، حداکثر تحقق نقش خانوادگی من (من همسر / همسر خوبی هستم ، رضایت از ازدواج ، صمیمیت ، یافتن معانی جدید ، ارتباطات بدون درگیری با کیفیت در خانواده ، اعتماد ، تأیید ارزش و اهمیت برای یکدیگر.)

2) نیاز به ارتباط (روابط اجتماعی و دوستانه با کیفیت بالا ، سرگرمی ، تقاضا ، نیاز ، اهمیت)

3) نیازهای شناختی (تفریح مرتبط با گسترش افق ، در حال حرکت ، مدرن بودن ، شایستگی ، شیک بودن ، داشتن اطلاعات)

4) نیازهای مادی (ثبات ، وضعیت ، وراثت)

5) نیاز به محافظت از "مفهوم من" (احترام به خود ، احترام به دیگران ، حفاظت از مرزهای روانشناختی ، احساس بلوغ ، مهم ، مورد نیاز ، ارزشمند).

وظایف روانی زوجین:

- تجدید روابط زناشویی

- تجدید ساختار ارتباطات

- بازیابی صمیمیت و عاشقانه در یک رابطه ، در زمینه رابطه متفاوت و بالغ

- سازگاری با تغییرات فیزیولوژیکی مرتبط با سن

- استفاده شاد و خلاقانه از وقت آزاد زیاد

- تجدید ساختار و تقویت روابط با بستگان و دوستان

-ورود به نقش مادربزرگ (پدربزرگ) ، پدرشوهر ، پدرشوهر ، مادرشوهر ، مادرشوهر.

- آگاهی از نگرش خود نسبت به سالمندی ، مرگ ، تنهایی. عبور از بحران وجودی

- سازگاری با زندگی تغییر یافته ، بالغ و مرتبط با سن

توصیه شده: