انسان و روان درمانی

تصویری: انسان و روان درمانی

تصویری: انسان و روان درمانی
تصویری: روان درمانی - افسردگی خود را درمان کنید 2024, ممکن است
انسان و روان درمانی
انسان و روان درمانی
Anonim

"یک مرد قدرت خود را نمی شناسد مگر اینکه به آن نیاز داشته باشد."

آر جانسون

مردی در مطب روان درمانی.

مشکل شماره 1 یک مرد باید "همه کارها را خودش انجام دهد".

کمک به عنوان مظهر ضعف تلقی می شود ، به این معنی که بازدید از دفتر متخصص باید به مدت طولانی به تعویق افتاده و با دقت پنهان شود.

مشکل شماره 2 جنسیت روان درمانگر

شماره 2.1 روان درمانگر مرد است.

رفتن به نزد مرد به معنای ملاقات با یک رقیب خیالی است. برعکس ، شخصی اگر "بلد" باشد که چگونه مشکلات را حل کند ، عاقل تر و با تجربه تر است. و اگر ماشین حساب را در سر خود روشن کنید و سعی کنید محاسبه کنید که این متخصص چقدر درآمد دارد (البته در خیال ، زیرا تعداد مشتریان واقعی ناشناخته است) ، ممکن است معلوم شود که متخصص ثروتمندتر / موفق تر است ، که باعث حسادت پنهان می شود. و باز هم ، احساسات رقابتی: چگونه او از من بهتر است؟

با این حال ، اگر این موارد زیر باشد:

شماره 2.2 روان درمانگر زن است.

در اینجا چندین گزینه وجود دارد. یک زن درمانگر ، بسته به سن ، به راحتی با ارقام قابل توجهی همراه است: مادر ، مادربزرگ ، همسر ، معشوق. این تصاویر می توانند متناقض باشند ، و سپس این باعث ایجاد مقاومت در برابر کار ، تا خروج از درمان می شود. اگر چنین ارقام قابل توجهی وجود نداشت ، یا از حمایتی کافی برخوردار نبودند ، می توان تصویر روان درمانگر را ایده آل کرد ، که این نیز مانع پیشرفت کار می شود. تصویر ایده آل ایجاد شده در دفتر می تواند مانع جستجوی شریک در واقعیت شود ، یا مانع ایجاد روابطی شود که در ذهن مشتری نسبت به روابط واقعی از بین می رود. به عنوان مثال ، زن از همسرش پول / توجه / پدر ایده آل می خواهد و غیره ، در حالی که درمانگر می پذیرد ، موضعی بدون قضاوت در پیش می گیرد و دنیای درونی مرد را کاوش می کند.

مشکل شماره 3 سرمایه گذاری

برای یک مرد مهم است که ببیند روی چه چیزی سرمایه گذاری می کند. برای مردان ، روان درمانی سرمایه گذاری است که در آن در یک بازه زمانی مشخص به نتیجه مشخص نیاز است. برای زنان ، مسئله زمان صرف شده و قدرت ذهنی بیشتر مشخص است. مسئله سرمایه گذاری یک مشکل است ، زیرا رویکرد عمیق بیشتر مطالعه شخصیت فرد را پیش بینی می کند تا گردش مالی کالا. برای یک مرد ، این س relevantال مهم تر است: "چه اقداماتی باید انجام شود تا به نتیجه برسیم؟" تا س questionsالات: "چه احساسی دارم و احساسات من چگونه بر روند رویدادها تأثیر می گذارد؟"

مشکل شماره 4 برخورد با احساسات. فرهنگ ما بیش از آنکه به احساسات بپردازد ، واکنشهای مردانه را تشویق می کند ، به ویژه در اطراف شخص دیگر. یعنی رفتن به باشگاه ورزشی ، خستگی خود را روی تردمیل ، یا شروع دعوا ترجیح می دهد تا صحبت در مورد احساسات در دفتر.

همه "مشکلات" فوق افسانه های مربوط به روانشناسان را منعکس می کند.

- در واقع درمانگر مشکلاتی را برای مراجعه کننده حل نمی کند. او با دقت گوش می دهد و در مورد نگرش های متضاد ، تخیلات و احساسات ناخودآگاه سرکوب شده بازخورد می دهد. اما شما هنوز باید تصمیم بگیرید که در خارج از دفتر به تنهایی چه کار کنید.

- جنسیت و سن روان درمانگر مهم نیست. هرگونه ارتباط و خیالپردازی خطاب به یک متخصص مانعی نیست ، بلکه کلید دیگری برای درک شخصیت شما است.

- وقتی پاسخ به س questionsالات حیاتی یافت می شود: "من واقعاً چه کسی هستم؟" و "معنی زندگی برای من چیست؟" در نتیجه روان درمانی ، کیفیت زندگی تغییر می کند ، که قبلا می تواند به سطح بقا کاهش یابد و نه بیشتر.

- کار با احساسات نمی تواند یک فرد را به یک "ضعیف" تبدیل کند ، ممنوعیت احساسات چیزی بیش از توسعه نگرش های فرهنگی نیست. در واقعیت زندگی ذهنی ، احساسات به عنوان یک قطب نما برای مردان و زنان یکسان عمل می کند.

و در پایان ، من می خواهم کتاب "او" آر جانسون را توصیه کنم. این کتاب می تواند شروع خوبی برای درمان باشد.

توصیه شده: