بهداشت روانی انتقاد

تصویری: بهداشت روانی انتقاد

تصویری: بهداشت روانی انتقاد
تصویری: بهداشت روان در بحران - مزدافر مؤمنی 2024, ممکن است
بهداشت روانی انتقاد
بهداشت روانی انتقاد
Anonim

مردم مانند سایر موجودات روی زمین اطلاعات را مبادله می کنند. حتی باکتری ها با استفاده از مواد شیمیایی خاصی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. آنها همسایگان خود را در مستعمره میکروبی به آنچه خارج از جمعیت آنها در آنجا اتفاق می افتد ، اطلاع می دهند. در مورد غذا ، اکسیژن ، باکتری ها و ویروس های دشمن و به طور کلی … آیا زندگی پشت یک ظرف پتری وجود دارد.

در روانشناسی ، صحبتهای زیادی در مورد پیامها - "نوازش متقابل" وجود دارد. اینها شرایطی است که به یکدیگر می گوییم از یکدیگر خوشایند و مورد قبول هستیم. این مانند تعریف و تمجید متقابل است ، اما در زندگی روزمره چنین حمایت مثبتی کمتر قابل توجه است و تقریباً به طور خودکار اتفاق می افتد. ما از آن شخص خوشم می آید ، به او سیگنال هایی می دهیم که او خوب است و او همان را به ما برمی گرداند.

اما مردم نه تنها یکدیگر را تحسین می کنند. بسیاری از روابط و تعاملات خوب است ، و بسیاری از آنها خوب نیستند. بنابراین یک بخش جدایی ناپذیر از تعاملات روانشناختی این پیام به دیگران است که شما در این رابطه احساس خوبی ندارید. اتفاقاً این نیز مهم است. همه ما نورون های آینه ای داریم که همدلی را قادر می سازد ، اما همدلی هنوز عمدتا یک امر تخیل است. مردم آنچه را که تجربه خود به آنها می گوید در نظر می گیرند. در نتیجه ، آنها می توانند همانطور که محتویات روانشان به آنها دیکته می کند ، با دیگران رفتار کنند. دور از این واقعیت است که دیگران دقیقاً همان چیزی را که ما فکر می کنیم ما به جای آنها می خواهیم ، بخواهند. بنابراین ، برقراری ارتباط با کلماتی که من خوب نیستم ، این را نمی خواهم ، اما من آن را متفاوت می خواهم. در واقع به طرف مقابل اطلاع دهید که رفتار او نامطلوب است. نکته دیگری که در یک رابطه ضروری است ، این فرصت است که دیدگاه خود را بیان کنید ، و بگویید که چگونه این یا آن موقعیت را می بینید. به اصطلاح نقشه های جهان را مقایسه کنید. چیزی که من میبینم را میبینی؟ آیا در مورد یک موضوع صحبت می کنیم یا در مورد چیزهای مختلف؟ ممکن است شرایط متفاوت باشد. وجود یک دیدگاه می تواند دیدگاه دیگر را نفی کند و خود به خود اشتباه می کند. در واقع ، این دو نوع پیام اساس انتقاد را تشکیل می دهند. به طور طبیعی ، شما می توانید در مورد این موضوع به روش های مختلف و با اهداف مختلف به همه بگویید. در این راستا ، انواع زیر از انتقاد متمایز می شوند:

سازنده هنگامی که پیامها با هدف بهبود وضع موجود ، بهبود روابط ، درک بهتر یکدیگر انجام می شود. در همان زمان ، شخصی که انتقاد می کند:

- روحیه دوستانه دارد - از مرزهای اجتماعی عبور نمی کند - وارد فضای شخصی مورد انتقاد نمی شود - علاقمند به یافتن راه حل جدید است - به خاطر اجماع آماده است از موقعیت خود صرف نظر کند - این کار را به موقع انجام می دهد ، یعنی هنگامی که اصلاح وضعیت ممکن است ، او می تواند به وضوح توضیح دهد که چه می خواهد. 2 انتقاد غیر سازنده مرتبط با شرایطی که بی فایده است. می تواند داده شود: - خیلی دیر (باید انجام می دادید …) - توسط یک فرد نالایق (اگر من خلبان بودم …) - برای موقعیت خاصی قابل اجرا نیست (با یک کودک پر سر و صدا ، چه باید کرد ، بدون دانستن اینکه چرا کودک سر و صدا می کند) - معنای انتقاد با خواسته منتقدین (لازم است نه سیب ، بلکه گلابی خریداری شود. چه کاری انجام دهم ، گلابی چه می خواهم؟) بر اساس تجربه شخص دیگری است ، ارزش آن مشکوک است (در اینجا پدر بزرگ من در 1812 است …) 3. انتقادات مخرب در واقع نه انتقاد ، بلکه نوعی تجاوز است. هیچ کس به دنبال اجماع نیست ، اما نیازهای عاطفی خود را برآورده می کند و انواع منفی را در مورد منتقدان آزاد می کند. یا در این مورد ، از انتقاد به عنوان یک ابزار دستکاری استفاده می شود. پیام اصلی چنین انتقادی این است که حریف را حداقل یک پله پایین بیاورید و در نتیجه پیروز شوید. وادار کنید دیگری آنچه را که منتقد می خواهد انجام دهد. و اگر واقعاً مجبور به انجام آن نیستید ، حداقل احساس گناه و شرم را در شخص مورد انتقاد ایجاد کنید. در عین حال ، منتقد معمولاً نمی تواند آنچه را که به طور خاص دوست ندارد ، آنچه باید انجام دهد برای جلب رضایت او به درستی توضیح دهد ("خود را به دیوار بکش" و اظهارات پوچ حساب نمی شود). انتقاد او مانند دستور و توهین به نظر می رسد.چنین انتقادی اغلب بر اساس ارزیابی های شخصیتی منتسب به منتقد است. این لزوماً انتقاد مخرب نیست - فریاد و فحش است. بیشتر اوقات ، همه چیز کاملاً آرام پیش می رود و حتی به عنوان نیت خوب پنهان می شود. چنین انتقادات مخربی به منظور کاهش توانایی قربانی در دفاع از خود و یا بهبود و بهبود بهتر صورت می گیرد. اجماع و جهت دقیق در برنامه ها گنجانده نشده است ، زیرا تخلیه احساسات منفی بر قربانی بی معنی است. به عنوان مثال ، توصیه های ناخواسته اغلب در واقع انتقادی مخرب است. یک مادر شوهر که کیک عروس خود را می خورد ، ممکن است عبارت "اگر می خواهید یک کیک واقعاً خوب بپزید ، باید محصولات با کیفیت بهتر خریداری کنید" را بیان کند. این اغلب نشان می دهد که "کیکی که شما وانمود می کنید آن را خوب می نامید ، به این دلیل است که همه نوع زباله را در آن قرار داده اید" ، به این معنی که "شما یک مهماندار آشغال هستید". چنین انتقاداتی غالباً به عنوان میل به خیر پنهان می شود ، اما در واقع ، چنین منتقدان خیلی اهمیتی نمی دهند که کدام کیک بعد آماده می شود. نوع دوم انتقاد مخرب مخفیانه "IMHO بحرانی". مردم ارزیابی منفی خود را از هر چیزی به عنوان بدیهی بیان می کنند. چون آنها اینطور می بینند. آنها از بحث کردن خودداری می کنند یا به نحوی در مورد آنچه دوست ندارند ، وارد بحث می شوند. ایده اصلی این است که آنها فقط می توانند به هر شکل و هر چیز بدی صحبت کنند و دیگران باید به آن گوش دهند. علاوه بر این ، قدردانی و قدردانی برای هر تشت خاکی که بر منتقد می ریزند ، انتظار می رود. باز هم ، چیزهای زیادی از دوران کودکی به دست می آید. اغلب ، انتقاد والدین سازنده نیست ، بلکه دستکاری است. آنها سعی می کنند احساس گناه و شرم را در کودک ایجاد کنند. بعد از اینکه کودک این را مظهر عشق معرفی کرد. از این گذشته ، اگر انتقاد نکنید ، فرد از یک کودک رشد نمی کند. اگر آنها انتقاد می کنند ، به این معنی است که آنها آن را دوست دارند ، بنابراین هیچ اهمیتی به شما نمی دهند. حال ، اگر کسی از شما انتقاد نمی کند ، پس هیچ کس به شما احتیاج ندارد. هرچه انتقاد شدیدتر باشد ، مفیدتر است. همه باید انتقاد را تحمل کنند ، زیرا این "به نفع" است. بر این اساس ، چندین مورد وجود دارد افسانه ها درباره انتقاد و معنای آن در زندگی:

  1. فقط افراد ضعیف ناامن انتقاد را دوست ندارند … در واقع ، در میان جریانهای انتقادی نسبت به هر شخص ، بیشتر انتقادات غیر سازنده و مخرب است. این نوع انتقادات را با چه هدفی باید دوست داشت و تحمل کرد؟ آنها در زندگی کاربرد چندانی ندارند. علاوه بر احساسات ناخوشایند از تهاجم به مرزها ، فرد چیزی دریافت نمی کند. در این مورد ، یک فرد ضعیف را می توان فردی نامید که از خود در برابر جریان اطلاعات انتقادی بی فایده محافظت نمی کند ، به "منتقدان شیطانی" نه نمی گوید.
  2. انتقاد از مردم همیشه به فرد این فرصت را می دهد که خود را از طرف دیگر ببیند.… در واقع ، منتقدان دیدگاهی بسیار خاص و به دور از تعصب دارند. آنها اغلب مشکلات خود را به دیگران نشان می دهند. اطلاعات در مورد جهان داخلی و درگیری های داخلی ، انتقاد برای اکثر مردم کاملاً بی فایده است.
  3. اطرافیان شما را بیشتر می شناسند ، بنابراین باید به آنچه آنها به شما می گویند گوش دهید.… این جمله شماره 2 را تکرار می کند و حتی اگر آنها بیشتر بدانند ، اصلاً ضروری نیست که نظر آنها در مورد آنچه می دانند درست و ضروری باشد.
  4. اگر گفتید "الف" ، آماده سنگسار شدن برای آن باشید. بسیاری از مردم معتقدند که هر یک از اقدامات شما دست دیگران را برای هر نوع تجاوزی باز می کند. مثل این است که "با دامن کوتاه بیرون بیاید ، از اینکه مورد تجاوز قرار گرفته اید شکایت نکنید ، او می خواست." در صورت ارسال عکس ، یک وان IMHO قهوه ای در صورت خود بگیرید. درباره خاطرات شخصی خود در دفتر خاطرات خود بنویسید ، آماده شوید تا شخصیت خود را با خاک مخلوط کنید.
  5. اگر من برای شخص خوبی (حتی از لحاظ نظری) می خواهم ، نمی توانم خودم را مهار کنم … "خوب" یک مفهوم بسیار شل است. همه چیز خوب مورد نیاز کسی نیست.
  6. اگر مورد انتقاد قرار بگیرید ، آنها برای شما خوبی می خواهند.
  7. بدون انتقاد ، نمی توانید بهتر از حال حاضر شوید.و اگر از گوش دادن به انتقادات در آدرس خود امتناع کنید ، مردم دیگر شما را دوست نخواهند داشت.

چرا منتقدان این کار را می کنند؟ یکی از جدی ترین عواملی که باعث انتقاد مخرب و بخشی از انتقاد غیر سازنده می شود ، وجود خود متورم است. "من" بسیار مهم است ، "نظر من بسیار مهم است" برای همه ، نمی توان آن را مورد مناقشه قرار داد. اگر می گویید نظر من برای شما مهم نیست ، می توانم دوست داشتن شما را متوقف کنم (من به شما بیزارم!). هیچ چیز بدتر از آن وجود ندارد. و من دیگر هرگز نظر خود را به شما نمی گویم. شبیه بیهوشی است. یکی دیگر از دلایل ، نه چندان مهم ، عادت های دوران کودکی است که با انتقاد همراه است. مردم گاهی به سادگی به روابط دیگر ، دوستی و عشق فکر نمی کنند. یعنی این همه چگونه و بدون انتقاد است؟ درباره چه چیزی صحبت کنیم؟ چگونه از دوستان ، عزیزان ، بستگان مراقبت کنیم؟ یکی دیگر از دلایل مهم این است که افراد نمی دانند چگونه با احساسات منفی خود کنار بیایند ، بگذارید آنها در مسیر درست حرکت کنند ، بدون این که آنها را روی دیگران بیندازید ، عزت نفس خود را با کار روی خود بالا ببرید و نه با تحقیر دیگران. و البته نه تنها منتقدان در این پدیده نقش دارند. نه تنها محتوا مهم است ، بلکه درک آن نیز مهم است. اما این دفعه بعد است.

توصیه شده: