خودشیفتگی دست اول

تصویری: خودشیفتگی دست اول

تصویری: خودشیفتگی دست اول
تصویری: اختلال خودشیفتگی 2(چگونه بر رنج جدایی از فردخود شیفته غلبه کنیم) 2024, ممکن است
خودشیفتگی دست اول
خودشیفتگی دست اول
Anonim

من دائماً درخواست های PM برای دریافت گل نرگس به صورت اول شخص دریافت می کنم. من مطمئن نیستم که دوست دارم از این زاویه به یاد شما باشم ، اما نمی توانم مقاومت کنم. من کمی شبیه یک راهنما در جنگل هستم و از طبیعتگردان جوان دعوت می کنم تا کلاه خود را روی چوب پنبه بگذارند و به سمت نزدیکترین درخت قدم بزنند ، جایی که گل نرگس پس از شکار شبانه به راحتی روی شاخه مستقر می شود.

بنابراین ، نمایندگان این نژاد از توجه و لذت تغذیه می کنند - این یک واقعیت شناخته شده است. اما تعداد کمی از مردم دقیقاً می دانند که چگونه غذای خود را دریافت می کنیم. یک خودشیفته اصیل اصیل ظریف و محتاطانه عمل می کند. پس از همه ، توجه ، برای خوردن ، باید داوطلبانه باشد - این شرط اصلی برای هضم مناسب است. ما دوست نداریم وقتی قربانی دست هایش را جمع کرده و تقاضای رحمت می کند. اگر می خواهیم اشک در چشمان شما ببینیم ، این اشک های لذت است. اگر می خواهیم ناله ها را بشنویم ، ناله های تحسین. خودشیفته ها طبیعت دوستدار غذا هستند و با خوشحالی شما را به ارگاسم (احساسی ، جسمی ، زیبایی شناختی) می رسانند تا از توجه و احترامی که شایسته آن هستند به طور کامل برخوردار شوند.

داستانهای مربوط به خودشیفته هایی که قربانیان را با وعده های شیرین جذب می کنند نیز کاملاً واقعیت ندارد. هیچکس عمدا بدنبال کسی نیست. شما معمولاً خود ما را پیدا می کنید. زیرا آسیب های شخصی شما مستلزم تحقق است. این یک اشتیاق عجیب در داخل است ، وقتی همه چیز خوب به نظر می رسد ، اما چیزی کم است. به عنوان مثال ، رشد شخصی یا تجربیات واضح یا آدرنالین در یک رابطه جدید. شما به یک جلسه آموزشی می روید ، به یک کنسرت ، چشم یک غریبه را در یک نوار جلب می کنید - و بس ، شما رفته اید. خوب ، چگونه ناپدید شدید؟ البته داوطلبانه ، زیرا محدودیت های شما بر عهده شما است. مانند خون آشام های مورد علاقه شما ، ما فقط می توانیم وارد جایی شویم که دعوت شده بودیم.

البته به شما گفته شده است که افراد خودشیفته بی احساس ، خودخواه ، دستکاری کننده و خواستار عبادت هستند. این درست است ، اما آنها فراموش کردند به شما بگویند که همه چیز در اعماق درون پنهان شده است. اما در ظاهر شما با فردی کاملاً روشن و کاریزماتیک ، اما بی نهایت ملایم و دلسوز روبرو خواهید شد. شاید او حتی برای شما لمس کننده ، نامفهوم و تنها به نظر برسد. چنین شاهزاده جدا شده ای جذاب. اوه ، آن آسیب های شما کسی بلافاصله می خواهد او را نجات دهد و گرم کند. شخصی در نگاه اول سر به زیر می افتد - البته نه با خودشیفته ، بلکه با تصویری که شخصاً اختراع کرده است. اما آیا این کار جلوی کسی را گرفت؟ حتی برای برخی از همکاران فقیر حیله گر نیز پیش می آمد که از این آشنایی به عنوان بالابر اجتماعی استفاده کنند. یاران فقیر. این زمانی است که موش خود را یک گربه J تصور می کند

از اولین کلمه در شرکت خودشیفته ، راحت و راحت خواهید بود. و پس از چند جلسه (و توجه داشته باشید ، خودتان دلیلی برای ادامه ارتباط خواهید یافت) ، به نظر می رسد که شما سالهاست یکدیگر را می شناسید. علایق و سلیقه های مشترک وجود خواهد داشت ، لزوماً مقیاس قابل مقایسه ای از ارزشها. و مهمتر از همه ، شما هرگز کسی را ملاقات نکرده اید که به شدت به شما علاقه مند باشد. خودشیفته ها خوب گوش می دهند و س askالات زیادی می پرسند. شما حتی متوجه نخواهید شد که چگونه همه چیز را درباره خود ، نارضایتی های دوران کودکی ، والدین مطلقه و یک عموی نوشیدنی از سراتوف بیان می کنید. ما طبیعتاً در تسلط بر مهارتهای ارتباط م effectiveثر عالی هستیم. در غیر این صورت شما زنده نخواهید ماند. بدون چاپلوسی فاحش. فقط علاقه و مشارکت صادقانه ، فقط کمک و پشتیبانی. آرامش داری؟ البته. در همین حال ، از همان اولین ملاقات ، آنها شما را می خورند.

وقتی این متن را در وبلاگم در فیس بوک ارسال کردم ، خوانندگان "خیرخواه" و کنجکاو تقریباً پیام رسان را برای من پایین آوردند. با این حال ، من کمی نگران این سالات بودم: چگونه می توان گرفت ، چگونه فریب داد ، چگونه یکسان شد ، چگونه انتقام گرفت. هیچ طرحی برای تله ها ، روش های ساخت پوست و بازیافت معجون وجود نخواهد داشت ، نپرسید - این به نفع ایمنی شما است. برخی قبلاً من را متهم به ترویج خودشیفتگی کرده اند و بر نقل قول های خودشیفتگان منحرف از منابع مشکوک تف کرده اند.به هر حال ، چنین اصطلاحی در ادبیات دانشگاهی وجود ندارد. اما بین آسیب خودشیفته ، اختلال شخصیت خودشیفته * NRL * ، تأکیدات (مرز بین "هنجار" رسمی و "آسیب شناسی") و خودشیفتگی سالم تقسیم بندی می شود. اجازه دهید NRL را به عنوان یک مورد جداگانه مورد بحث قرار دهیم. اتفاقا من ندارم. رسمی است.

بنابراین در مورد سوال "چگونه با آن زندگی کنیم". به طور کلی بهتر است با شرکای مبتلا به اختلال شخصیت زندگی نکنید. این نظر شخصی من است. زیرا NRL یک نوسان احساسی است که حتی افراد سالم نیز دچار سرگیجه می شوند. گاهی فاصله "من پادشاه تپه هستم" تا "فو ، من یک بی هویت کامل هستم" یک قدم است. بنابراین ، یک تصویر ایده آل به جهان نشان داده می شود ، و در داخل همه چیز از ترس فاش شدن شما ، محکوم شدن و تمسخر شما (سلام ، آسیب های دوران کودکی) فشرده می شود. از این رو دستکاری ، سوء ظن ، سوء استفاده عاطفی و تمایل به تسلیم شدن.

به عبارت دیگر ، NRL به فرد اجازه می دهد تا خود را فقط از طریق لمس شخص دیگر احساس کند ، فقط از طریق چشم دیگران ببیند ، فقط از طریق اعترافات شخص دیگری ارزیابی کند - بنابراین ، کسی همیشه باید آنجا باشد تا لمس کند ، می گوید: "شما اینجا هستید ، شما زنده ، تو زیبا هستی. " یک شریک اهدا کننده است و از دست دادن او ترسناک است. نیاز به عشق نامحدود است ، اما پذیرش این عشق غیرممکن است ، زیرا فرد مبتلا به ADL خود را دوست ندارد ، احساس نمی کند و حتی حقیر می شمارد. و اگر هنوز موفق شدید او را بسیار ناچیز دوست داشته باشید ، پس توسط تصویر هدایت می شوید ، به این معنی که شما واقعاً دوست ندارید ، بنابراین باید مورد تحقیر واقع شوید. و اگر واقعاً عاشق هستید ، پس مضاعف تحقیر کنید - زیرا شما یک شلخته با اراده ضعیف هستید که آماده است همه چیز را به خاطر بی اهمیتی تحمل کند. بنابراین شما ارزش یک پنی را دارید و نباید از شما تقدیر و تشکر کرد ، بلکه باید پوسیدگی را گسترش دهید ، تا آنها مکان خود را بدانند. و بیشتر در یک دایره.

بنابراین این داستان اصلا درباره شما نیست. و لازم نیست خود را قربانی محراب عشق کنید. یک خودشیفته با NRL را نمی توان در شرایط مطلوب "دوست داشتنی" کرد. هر کاری که انجام دهید ، هرگز برای او کافی نخواهد بود. وقتی در داخل ، به جای یک ساختار شخصی کامل ، یک سیاهچاله وجود دارد که دائماً منابع دیگران را می مکد (زیرا دیگران وجود ندارند) ، ایجاد روابط سالم دشوار است. فرد مبتلا به اختلال شخصیت خود و دنیای واقعی را در آینه ای مخدوش می بیند. شما نباید سعی کنید این را از نقطه نظر منطق سالم - اتلاف وقت درک کنید.

البته ، می توانید با شخصیت های خودشیفته روابط برقرار کنید - البته با قید و شرط خاصی ، که من در مقاله ای جداگانه به آنها خواهم پرداخت. با گل نرگس شما همیشه بهترین و دوست داشتنی هستید - به همین دلیل است که به راحتی می توانید با کلمات زیبا غرق شوید و به لذت طوفانی که با ما ایجاد می کنید منجر شود. حداقل در ابتدا. آیا شنیدن این که شما باهوش ترین ، زیبا ترین و اقتصادی ترین فرد هستید خوشایند نیست؟ ما از احساسات مثبت شما تغذیه می کنیم ، این فقط برای ما خوشایند نیست ، بلکه برای ما حیاتی است که ببینیم شما از خوشحالی می درخشید. به هر حال ، این بار دیگر انحصار خود ما را تأیید می کند.

خوب ، می پرسید این بی حوصلگی و خودشیفتگی چیست؟ و واقعیت این است که اگر تصمیم گرفتید که برای شایستگی شما تعریف و تمجید شود ، دوباره فکر کنید. شما فقط بهترین هستید زیرا ما همیشه بهترینها را انتخاب می کنیم. خودشیفته ها تمایل دارند منحصر به فرد بودن شما را به خود نسبت دهند. از این گذشته ، در واقع ، ما فقط بازتاب خود را در شما دوست داریم. ما ، بسیار زیبا ، نمی توانیم یک زن ناقص ، یک شوهر بی توجه ، فرزندان نافرمان یا یک آپارتمان ناپاک داشته باشیم. ما همیشه همه چیز را در بالاترین سطح داریم. و از شرکای خود انتظار کمال ، رفاه ، واکنش سریع و سهولت بودن را داریم. و اگر با یک فرد معمولی دارای مزایا و معایب مطابقت ندارید ، ما به سرعت ناامید می شویم ، خنک می شویم و … بیشتر اوقات ، شما را به عنوان یک پروژه ناموفق به سادگی فراموش می کنیم.

اما این نیز اتفاق می افتد که خودشیفته (و در اینجا ما در مورد خودشیفتگی سالم صحبت نمی کنیم) به یک شریک سابق متصل می شود - به نظر می رسد او امیدهایی را که بر او گذاشته شده فریب داده و وقت گرانبهایی را هدر داده است. تبدیل به یک چمدان بدون دسته می شود - حیف است که آن را ترک کنید ، اما حمل آن غیرممکن است. و سپس "عشق" به "نفرت" تبدیل می شود.خودشیفتگان هرگز احساس گناه نمی کنند - دلیل شکست همیشه متفاوت است. و می توانید همچنان از چنین شریکی استفاده کنید و احساسات را از او دور کنید ، اما با علامت منفی. این دقیقاً در شرایطی است که از تجاوز منفعل ، روشنایی گاز و دستکاری استفاده می شود. و خودشیفته "باید" از اشک و رنج تغذیه کند - زیرا این یک "مجازات شایسته" است که بر عهده کسی است که انتظارات خود را فریب داده است. من تکرار می کنم - این در مورد خودشیفتگی سالم ذاتی اکثریت نیست ، بلکه در مورد آسیب شناسی است - در مورد "خودشیفته های منحرف" بسیار وحشتناکی که در قالب کاغذ ردیابی از زبان انگلیسی به ما آمدند و طیف وسیعی از داستانهای اینترنتی را اشغال کردند. و اکنون مذاکره با آنها ، توضیح یا اثبات چیزی در حال حاضر بی فایده است. هر گونه توجه فقط عذاب را طولانی می کند و تلاش های شما را منحصراً به غذا تبدیل می کند.

و با این حال ، خودشیفته ها را شیطانی نکنید. به هیچ وجه ارزش جن زدایی از هیچکس را ندارد - همانطور که در واقع ایده آل سازی است. اول از همه ، زیرا روان انسان به سختی می تواند در چارچوب داده شده جا بیفتد. شما می توانید به هر میزان که دوست دارید انگ و سیستماتیک کنید ، اما مانند هر تخت پروکروست ، برای رعایت کامل ، شما باید پاها یا سر خود را از دست بدهید.

بله ، همه شما که خود را سالم می دانید ، کمی نرگس هستید. و این اشکالی ندارد ، زیرا خودشیفتگی جزء لاینفک یک شخصیت سالم است. هنگامی که می خواهید برای یک پروژه موفقیت آمیز مورد تمجید قرار بگیرید ، وقتی برای کسب درآمد بیشتر تلاش می کنید ، هنگامی که یک مرد موفق یا یک زن زیبا را انتخاب می کنید ، هنگامی که می خواهید غذای خوشمزه بخورید و زیبا زندگی کنید ، هنگامی که چیزهای شیک می خرید ، طراحی های منحصر به فرد را انجام دهید. حمام ، و حتی هنگام خالکوبی به منظور "شبیه دیگران" نبودن ، همه می توانند به عنوان مظاهر ویژگی های خودشیفتگی طبقه بندی شوند.

شخصیت های پر شور - نویسندگان ، سیاستمداران کاریزماتیک ، روانشناسان معروف و بازیگران محبوب - اکثر آنها تحت تعریف "خودشیفته" قرار می گیرند. گفته می شود ، همه افراد دچار ضربه های خودشیفته یا اختلال شخصیت نیستند. آنها به سادگی نمایندگان "شخصیت" - دست یافتنی ، بلندپرواز ، دست یافتنی - همه چیزهایی هستند که ما آنها را "فرد موفق" می نامیم.

خودشیفتگی به اندازه ویژگی اجتماعی بودن یا فروتنی یک ویژگی شخصیتی است. نمی توان آن را روشن یا خاموش کرد. شخصی به طور طبیعی کمی بیشتر از دیگران اندازه گیری می شود. البته ، می توان جلوه های خودشیفتگی را کنترل کرد و باور کنید ، اکثر خودشیفته های اجتماعی با قوانین بازی می کنند. چیزی که شما آن را دستکاری می نامید به توانایی سازگاری با شرایط تبدیل می شود. سردی - عقلانیت ، خودنمایی - بیان خلاقانه خودخواهی - عقل و توانایی محاسبه پیامدها.

ببر می تواند بترسد ، آموزش ببیند ، تحسین شود ، جمعیت آن حفظ شود. این به هیچ وجه این واقعیت را که این یک شکارچی بالقوه خطرناک است نفی نمی کند. در مورد مردم هم همینطور است. برای اینکه در ترس از ناشناخته ها زندگی نکنید ، مواد را بیاموزید و عادت آویزان کردن برچسب را ترک کنید. به هر حال ، هر بار که بازتاب خود را در آینه دوست دارید ، گل نرگسی که سعی می کنید از آن دوری کنید ، به شما نگاه می کند.

توصیه شده: