2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
"هیچ کس این کار را نمی کند" ، "فکر کنید مردم چه خواهند گفت!" از مردم. واکنش به چنین اظهارنظرهایی متفاوت است ، با این حال ، در بیشتر موارد ، مردم به نظرات افراد نزدیک نزدیک گوش می دهند ، حتی اگر بلافاصله ، اما بعداً.
جالب است که ، به عنوان یک قاعده ، ما خودمان می توانیم در چنین پیامهایی آنچه را که فکر می کنیم درست است پیدا کنیم ، عمدتا مربوط به تغییرات در زندگی ما است. ما می توانیم خودمان را متقاعد کنیم که این دیدگاه درستی است. بنابراین ، ارزش تغییر چیزی را ندارد. اما عواقب چنین رضایت همیشه به این واقعیت منجر نمی شود که زندگی بهتر می شود.
این به این معنی نیست که مجبور نیستید به کسی گوش دهید ، در اینجا همه چیز کمی ظریف تر است. اغلب ما از تناقضات و به شدت عذاب می کشیم. به یاد داشته باشید وقتی متوجه شدید که فرصتی را از دست داده اید چگونه نگران بودید. در زندگی همه چنین موردی وجود داشت. بیشتر اوقات ، ما سعی می کنیم در مورد آن فکر نکنیم زیرا باعث درد می شود. به هر حال ، باید اعتراف کنم که این خودم بودم که فرصتی را از دست دادم که می تواند کل زندگی من را تغییر دهد.
این اتفاق می افتد نه تنها به این دلیل که ما ترسیده ایم ، زیرا افراد ناآشنا همیشه می ترسند ، یا ما قدرت کافی برای تصمیم گیری خطرناک را نداریم. اغلب واقعیت این است که مردم بسیار مستعد قوانین زندگی هستند که جامعه ارائه می دهد - اینها قوانین اخلاقی هستند. به هر حال ، یکی از اظهارات اخلاق مدرن این است که ثبات بسیار خوب است. من موافقم ، اما با شرطی ، اگر این ثبات مانع توسعه نشود.
غالباً با هدایت دقیق اخلاق ، افراد سعی می کنند زندگی شخصی ، شغلی ، تجاری خود را بسازند ، در حالی که به بیان خفیف ، آنها چندان موفق نیستند. در چنین لحظاتی ، مردم بسیار نگران هستند ، زیرا آنها همه چیز را درست انجام دادند ، گوش دادند و آنچه دیگران به آنها گفته بودند را انجام دادند. با این حال ، نتیجه نه تنها ناخوشایند است ، بلکه کاملاً ناامید کننده است. اغلب در چنین مواردی ، مردم می گویند: "من اصلاً این را نمی خواستم یا می خواستم."
این اتفاق می افتد که مردم اخلاق را فراموش می کنند. بسیاری اخلاق را به عنوان یک سیستم منع داخلی در نظر می گیرند ، اگرچه اینطور نیست (در اخلاق ممنوعیت های بیشتری وجود دارد). اخلاق در مورد ارزشها است ، در مورد آنچه واقعاً برای یک شخص ارزشمند است و آنچه او تلاش می کند ، این ارزشها هستند که بر خواسته های ما شکل می دهند و بر آنها تأثیر می گذارند. جایگزینی قوانین اخلاقی با ارزشهای فرد اغلب منجر به ناامیدی در زندگی و تجربیات می شود. به هر حال ، یک فرد با دستیابی به برخی نتایج ، به نظر جامعه تکیه می کند ، و نه به ارزشهای خود.
تنها با تکیه و گوش دادن به نظر دیگران و جامعه ، ارزش ها و خواسته های خود را فراموش می کند. اما همه ما ارزشهای خود را داریم ، عزیزان. اما اغلب اتفاق می افتد که جامعه با قوانین خود نه تنها خواسته های یک شخص را تایید نمی کند ، بلکه به معنای واقعی کلمه آنها را ممنوع می کند (من در مورد قانون کیفری صحبت نمی کنم). به عبارت دیگر ، جامعه خواسته های شخص خاصی را ممنوع می کند ، او را از خواستن و رسیدن به اهداف خود به نحوی منع می کند.
برای هر یک از ما ، ارزشهای ما همیشه تعیین کننده خواهد بود ، البته در صورت لزوم می توان آنها را تنظیم کرد ، اما ارزش آن را ندارد که منحصراً تحت الزامات جامعه قرار بگیریم. نکته مهم این است که هیچ کس نمی تواند ارزشها و خواسته های خود را از شخصی بگیرد ، اگر خود شخص باور نداشته باشد که این امکان پذیر است. هر یک از ما حق داریم آنچه را که می تواند شادی را به ارمغان آورد ، بخواهیم. و ، همانطور که می دانید ، نتیجه مستقیماً به قدرت میل بستگی دارد. از خود بپرسید: "من واقعاً چه می خواهم؟"
با شادی زندگی کنید! آنتون چرنیخ.
توصیه شده:
من هیچ چیزی را احساس نمی کنم و چیزی نمی خواهم. بی تفاوتی چگونه ما را می بلعد
این یک شکایت بسیار رایج است. فقدان احساسات ، فیلمی از بی تفاوتی ، که به طور نامحسوس یک زندگی کامل را درگیر می کند ، آن را با کسالت ، بی تفاوتی و بی معنایی کثیف غرق می کند. روتین غبار آلود و خستگی مداوم همراهان ابدی این حالت هستند. بگذارید خانم بی علاقگی را به شما معرفی کنم.
آیا می خواهید شاد باشید؟ سپس باید از هر چیزی که باعث ناراحتی شما می شود صرف نظر کنید
از گذشته های دور ، مردم بدنبال پاسخ به این سال بوده اند: "چگونه شاد باشیم؟" در همه زمان ها جادوگران و جادوگران ، کشیشان و پزشکان ، جادوگران و فالگیرها ، سپس دانشمندان و مخترعانی بودند که برای حل این مسئله مبارزه می کردند. اما یک روش جهانی که برای همه مناسب باشد تا به امروز پیدا نشده است.
اعتماد: چه چیزی آن را می شکند و چه چیزی آن را تقویت می کند
قطعه ای از کتاب "عشق را با چه چیزی اشتباه می گیریم ، یا عشق است". اعتماد زمانی شکل می گیرد که می آموزیم فرد به عمد به ما آسیبی نمی رساند ، و اگر به طور تصادفی اتفاق بیفتد ، آن وقت فرد آماده اصلاح وضعیت خواهد بود. اعتماد می تواند خود را به عنوان تمایل به اتکا به شخص در برخی مسائل نشان دهد - برای مثال ، درخواست چیزی ، تصمیم گیری برای انجام کاری با هم.
چه چیزی در زندگی شما تغییر ناپذیر است و چه چیزی را می توانید تغییر دهید؟
مشکل این است که ما اغلب یکی را با دیگری اشتباه می گیریم و آنچه را که انتخاب می کنیم بدیهی می دانیم و سعی می کنیم آنچه خارج از کنترل ما است را تغییر دهیم. ضرب المثل معروف درباره حکمت برای اینکه بتوانیم یکی را از دیگری متمایز کنیم بیش از هر زمان دیگری مرتبط است.
پنهان کنید "اگر اصلاً چیزی می خواهید تغییر دهید!" - در مورد روشنایی گاز ، انتقاد و تغییرات داخلی
دیگران چقدر می توانند به ما توجه کنند. فقط در مورد نیست. حالا ، اگر آنها حمایت می کردند ، صحبت می کردند ، می توانستند به موقع همدردی کنند ، احساس نیاز به کمک می کردند ، می توانست احساس امنیت کند … اما نه! توجه افراد نزدیک (به طرز عجیبی) بیشتر و بیشتر به خود ارضایی این عزیزان و انتقال حقایق غیر ضروری معطوف می شود: