نیش مار

تصویری: نیش مار

تصویری: نیش مار
تصویری: لحظه حمله کردن و نیش زدن مار های سمی به انسان ها 2024, آوریل
نیش مار
نیش مار
Anonim

مشتری من یک زن 45 ساله جذاب است. او یک کارآفرین موفق ، یک مادر و همسر خوشبخت است ، اما او کینه ای است

هشت سال پیش ، او توسط شریکی که به او اعتماد داشت "پرتاب شد" - او یک تجارت مشترک با کل مشتریان خود را از دست داد. و همانطور که قبلاً نوشتم ، با گذشت سالها که او دوباره رشد کرده است ، تجارت او درآمدزایی دارد.

از منظر بیرونی ، همه چیز در زندگی او خوب است ، اما او هنوز از این سوال عذاب می کشد: "چگونه او می تواند این کار را با من انجام دهد ، زیرا همه پول های جهان ارزش روابط انسانی را ندارند؟"

روزی روزگاری ، داستان ملاقات زرتشت با مار ، که توسط نیچه بیان شد ، به من کمک کرد تا با شرایط مشابه کنار بیایم.

یک بار زرتشت زیر درخت انجیر به خواب رفت ، زیرا هوا گرم بود و دست خود را روی صورتش گذاشت. اما مار خزید و گردنش را گاز گرفت تا زرتشت از درد فریاد بزند. با گرفتن دست از صورتش ، نگاه در مار ؛ سپس او چشمهای زرتشت را شناخت ، به طرز ناخوشایندی روی گرداند و خواست خزیده شود.

"زرتشت گفت:" منتظر باش ، من هنوز از تو تشکر نکرده ام! در ضمن مرا بیدار کردی ، راه من هنوز طولانی است."

مار با ناراحتی پاسخ داد: "راه شما قبلاً کوتاه است ،" سم من دارد می کشد.

زرتشت لبخندی زد. گفت: "کی اژدها از سم مار مرد؟" او گفت: "اما سم خود را پس بگیرید! شما آنقدر ثروتمند نیستید که آن را به من بدهید." سپس مار دوباره خود را دور گردنش پیچید و شروع به لیسیدن زخمش کرد."

چقدر خوب است بدانیم که "سم" یک رابطه مخرب را نمی توان پذیرفت. چقدر شگفت انگیز است که به اندازه کافی ثروتمند باشید و سخاوتمندانه تسلیم چیز دیگری شوید که او ادعا می کند. چه تسکین دهنده ای بود که سرانجام اسارت کینه و ناامیدی را رها کرد.

توصیه شده: