وقتی رئیس در کار مداخله می کند

فهرست مطالب:

تصویری: وقتی رئیس در کار مداخله می کند

تصویری: وقتی رئیس در کار مداخله می کند
تصویری: سریال پایتخت فصل 3 - قسمت 15 2024, ممکن است
وقتی رئیس در کار مداخله می کند
وقتی رئیس در کار مداخله می کند
Anonim

به اطراف خود نگاه کردم - روح من در اثر رنج افسران پرسنل زخمی شد.

کشیش به گفته A. N. رادیشچف (1749-1802)

چه باید کرد؟ و مقصر کیست؟ - سوالات ابدی مشخصه ذهنیت روسیه. پس از آن ، کارکنان پرسنل به دنبال راه حل هایی برای این سالات هستند: چه چیزی باید تغییر کند و چه کسی مقصر رکود تیم است؟

شاید مسائل نگران کننده به شکل متفاوتی تدوین شود ، اما ، البته ، در هر مرحله از وجود سازمان ، چیزی برای تأمل وجود دارد. و اول از همه ، نقاط درد باید توسط بخش پرسنل پیدا و ابراز شود. به هر حال ، جمع آوری یک سری مشکلات موضوعات موضوعی را آشکار می کند ، به از بین بردن کلیشه های خود ارضایی کمک می کند و مردم را مجبور می کند "در مسیرهای تازه" و معنی دار عمل کنند. پس از مطالعه اطلاعات دریافتی ، بسیاری از کارهای سازمان به شکل متفاوتی درک می شود. و در مشکلات شناسایی شده ، غیر معمول نیست که رئیس شرکت به موضوعی موضعی تبدیل شود. اینجاست که اولین سطرهای کتاب جاودانه A. N. رادیشچف "سفر از سن پترزبورگ به مسکو" ، که برای آن به زندان تبعید شد.

رهبران به دو زیر گروه تقسیم می شوند. برخی مشکلات و چشم اندازها را نمی بینند ، مگر به دست آوردن برخی از فناوری های جدید یا تمایل به بازگشت سریع پول خرج شده برای نوآوری بعدی. آنها به مفاهیمی مانند سیاست پرسنل یا منابع پرسنلی توجه نمی کنند و برای موقعیت فعال مدیر پرسنل می توانند "تبعید" یا حتی "اخراج" از سازمان شوند. دیگران - عمدتاً از چیزی و شخصی ناراضی هستند - دائماً با این ایده زندگی می کنند که چگونه و چگونه تغییر کنند ، دائماً در فرایند تولید مداخله می کنند و اغلب حتی آنچه را که به خوبی کار کرده است ، می شکنند. پس از همه ، بسیار خوب خواهد بود اگر رئیس همیشه موضوع را بفهمد و سعی کند همه را در مسیر واقعاً واقعی راهنمایی کند. در غیر این صورت ، زندگی جمعی و ، اول از همه ، افسر پرسنل به کار سخت تشبیه می شود. بنابراین آیا در چنین شرایطی لازم است کاری انجام شود؟ و اگر چنین کنید ، پس چگونه مجرم شناخته نشوید و از تبعید جلوگیری کنید؟

در صورت بروز مشکلات فوری یا مکرر مربوط به اقدامات رهبر ، واقعاً باید انجام شود. و اگرچه یک دستور بدبینانه برای برقراری ارتباط با مدیریت وجود دارد ، جایی که در پاراگراف اول آمده است: "رئیس همیشه راست می گوید" ، و دومی بیشتر افسرده کننده به نظر می رسد: "اگر رئیس اشتباه می کند ، پاراگراف یک را ببینید" - این چنین نیست به این معنی که عاقلانه تر است که بلافاصله عقب نشینی کنیم. اگر سازش شما فقط به تجارت آسیب می زند ، می توانید و باید با رهبر صحبت کنید (او همچنین یک انسان است!) ، اما صحبت درست است!

مهم ترین - ادب … مهربانی و ملایمت می تواند یخچال ها را آب کند. در عین حال ، باید سعی کنید صادق باشید و برای تحسین شخص از سر تا پا عجله نکنید ، اما سعی کنید او را به شیوه ای ارتباطی سازنده معرفی کنید ، همانطور که با یک کارمند معمولی معمولی ، و شاید ، کمی نرمتر علاوه بر این ، او همکار شما است ، پس چرا حتی به عنوان مترسک باغ به او نگاه می کنید و برای ارائه یک کلمه معمولی عجله نمی کنید؟ به او چای ، بیسکویت بدهید ، در مورد زندگی ، آخرین اخبار و غیره با او صحبت کنید. نظرسنجی های طولانی مدت مدیران ، با تجزیه و تحلیل موانع در کار شرکت ، نشان می دهد که تشخیص نوع "من خودم در کار دخالت می کنم" اغلب مشاهده می شود و توسط پاسخ دهندگان به شرح زیر اظهار می شود: "دلیل من است فرسودگی روانی "،" ترکیب کار تولید با مدیریت تیم دشوار است "،" دانش روان شناختی ". ارزش اعتراف به خود را دارد که در هر سازمانی زیردستان با ادعاهای متورم به سر وجود دارند. بنابراین سعی کنید "فضایی از صلح" را برای رئیس خود ، حداقل در کنار خود ایجاد کنید.

اگر حتی قبل از شروع گفتگو با مدیری می دانید که او بیشتر به نظر یکی از همکارانش اعتماد دارد ، از این شرایط به نفع خود و کسب و کار خود استفاده کنید و او را در گفتگو مشارکت دهید.این همکار را از قبل با خود درگیر کنید و توضیح دهید که اقدامات اشتباه رئیس می تواند عواقب جدی تری را نیز به دنبال داشته باشد. هر حرفه ای از شما حمایت می کند ، حتی اگر روابط شخصی شما خوب پیش نرود.

عبارات: "شما در اشتباه هستید" ، "شما در اشتباه هستید" را در ارتباط با رهبر از گفتار خود حذف کنید. حتی بدتر است که بگوییم رئیس چیزی در مورد موضوع مورد بحث نمی فهمد (!!!): هیچ کس از آن خوشش نمی آید وقتی او را فردی عادی تلقی می کنند و به بی کفایتی متهم می شود. چنین اتهاماتی فقط منجر به این واقعیت می شود که گفتگوی مسائل فنی به روابط شخصی تبدیل می شود ، جایی که همه شروع به دفاع از حق خود در حرفه می کنند. گفتگوی سازنده تر کار نخواهد کرد. و کاملا محتمل است که هرگز کار نکند. در این باره با همه کارکنان شرکت گفتگو کنید و این معیار اساسی برای ارتباطات سازنده را برای آنها توضیح دهید.

اگر با رهبر مخالف هستید ، فقط زمانی صحبت کنید که دیدگاه خود را در مورد مشکل و راه حل های جایگزین آن داشته باشید. در عین حال ، گزینه رهبر نباید مورد انتقاد قرار گیرد ، اما بهتر است مصالحه ای ارائه شود که مزایای ترکیب گزینه های شما را نشان می دهد. در صورت عدم آشنایی ضعیف مدیر در موضوع مشکل ، از "توضیح دادن روی انگشتان دست" دریغ نکنید و مثالهای خاصی ارائه دهید که چنین راه حل های خطی منجر به عواقب فاجعه بار شده و موقعیت های انعطاف پذیرتر به پیروزی رسیده است. حتی سرسخت ترین و مسلط ترین رهبر همواره به توصیه ها و نظرات متخصصان گوش می دهد ، فقط برخی از افراد به زمان نیاز دارند تا نظر یا تصمیمی متفاوت از نظر شخصی او بگیرند.

هرگز بحث با رئیس خود را به عنوان بحث و جدل در نظر نگیرید. گفتگو همیشه باید با اطمینان و آرام انجام شود. استدلال دیدگاه خود با مثالهای عملی ، تجربه قبلی در حل چنین شرایطی. وقتی منطق و استدلال روشن جواب نمی دهد ، وقت بگذارید و بعداً به گفتگو بازگردید. خوب ، اگر دیگر در صحبت کردن موفق نمی شوید ، درک کنید و بپذیرید که این شما نبودید ، بلکه پیشنهاد شما بود که به سختی رد شد. درک این موضوع مطمئناً طعم ناخوشایند را نرم می کند. "قیمت" این امتناع را خودتان تعیین کنید ، چه کسی آن را پرداخت می کند و به حق رهبر خود برای اشتباهات حرفه ای و کسب تجربه خود احترام بگذارید.

نکته مهم دیگر. هنگام صحبت با یک مدیر ، تأکید کنید که هدف شما دفاع از دیدگاه خود در مورد یک مشکل یا دیدگاه نیست ، بلکه به نفع منافع عمومی تجارت و به نفع خود رئیس است. خوب است اگر از قبل بدانید که جاه طلبی های رهبر شما چیست و چه چیزی ممکن است پشت آنها باشد. افراد بلندپرواز اغلب ایده های فوق العاده ای دارند که برای درک امکان سنجی ، جوانب مثبت ، منفی و پیامدهای آنها زمان می برد.

و اگر به هدف خود دست یافتید ، بر پیشنهاد خود اصرار داشتید ، اما به دلایلی اشتباه کردید چه باید کرد. چگونه می توان در این شرایط قرار گرفت؟ این موضوع به مسئولیت شما بستگی دارد. همچنین بستگی به عواقب خطا دارد ، چه کسی می تواند آنها را برطرف کند. در هر صورت ، شما فوراً باید خودتان اشتباهات خود را گزارش دهید و منتظر نمانید که دیگران آن را باز کرده و آن را بیان کنند. یک ضرب المثل خوب وجود دارد: "برای یکی کتک خورده دو شکست ناپذیر". صداقت شما حداقل به نفع شماست. پس از همه ، فقط احترام به خود و عزت شما باعث ایجاد نگرش مشابه دیگران در مورد شما می شود.

سرانجام ، هنگام بحث درباره رهبر خود ، سعی کنید از بیرون به او نگاه کنید. ممکن است معلوم شود که او خود قربانی و گروگان بسیاری از شرایط است. به هر حال ، او مسئول همه اتفاقات سازمان است نه شما. بله ، و تصادف کامل نظرات رئیس و کارکنان اغلب اتفاق نمی افتد. اما موارد زیادی از نقض درک متقابل بین آنها وجود دارد. بنابراین سعی کنید رئیس خود را درک کنید. به هر حال ، اشتباه کردن در همه افراد متداول است. اما اصلی ترین کاری که باید انجام دهید این است که همیشه با وقار رفتار کنید.در این صورت رهبر شما می فهمد که شما باید نه آنطور که او می خواهد با شما رفتار کند ، بلکه باید با خودتان برخورد کنید.

توصیه شده: