ارتباط آموزش کلاسیک

فهرست مطالب:

تصویری: ارتباط آموزش کلاسیک

تصویری: ارتباط آموزش کلاسیک
تصویری: استخراج اتریوم کلاسیک جایگزین اتریوم 2024, ممکن است
ارتباط آموزش کلاسیک
ارتباط آموزش کلاسیک
Anonim

برای هیچ کس پوشیده نیست که اوضاع در سطح معمولی به نام "آموزش" چگونه است. این هواپیما را می توان پیچید و از زوایای مختلف مشاهده کرد و به دنبال نقاط مثبت و منفی بود - به هر حال ، مطمئناً هر دو وجود دارد. من می خواهم نظر شما را در مورد این مسئله به طور کلی جلب کنم. رویکرد فعلی به خود آموزش و پرورش. چقدر امروز تازه و مرتبط است

همان رویکردی که در همه جا استفاده می شود: در تربیت کودکان و در خودآموزی / خودآموزی و در آموزش عمومی اجباری ویژه یا عالی ، در هر تلاشی برای آشنایی با چیز جدیدی و رسیدن به ارتفاعات مشخص در این زمینه. به هر حال ، اصل رویکرد به خودی خود یکسان است. من نمی گویم که جوهر بد است - نه ، به نظر من در حال حاضر به هیچ وجه مرتبط نیست. قبلاً مربوط بود ، اما اکنون اینطور نیست. این نظر من است و سعی می کنم آن را برای شما فاش کنم.

تجربه مستقیم من نشان می دهد که علاقه و همچنین کنجکاوی ، پدیده های طبیعی ذاتی در هر موجودی است ، خواه تیغ علف ، حلزون یا شخص به طور پیش فرض ، عملاً. و برای این کار نیازی به اجبار نیست ، در چارچوبی سفت و سخت ، حتی برای تلاشها نیازی نیست. کافی است شرایط دنج ، راحت و شادی ایجاد کنید - و همه چیزهایی که مورد نیاز است به خودی خود جوانه می زند. علاقه ، کنجکاوی و روابط فوق العاده زاده می شوند و به محض ایجاد نیاز ، به محض ایجاد زمینه مناسب ، خود سازماندهی می شوند ، به ویژه اگر آزادی ایجاد تعامل وجود داشته باشد و هیچ فشار خارجی وجود نداشته باشد. آنچه شما نیاز دارید این است که دخالت نکنید. این بسیار ساده است ، اما واقعاً کافی است - بدون خشونت ، بدون دخالت و بدون مرزهای سخت. اینگونه است که کودکان جهان را می آموزند - در خلاقیت مداوم ، کاوش ، کنجکاوی ، بازی. و دقیقاً همین طراوت است که یک مرد بالغ ، با اعتماد به نفس و درستی خود ، یاد نمی گیرد ، یک مرد انعطاف پذیری ، سبکی و لذت ساده از بودن را یاد نمی گیرد. و بسیاری از "بزرگسالان" باید این را دقیقاً از کودکان یاد بگیرند ، به جای این که چنین عقاید ، دانش و قوانین ناشیانه ای را در خود جای دهند.

متأسفانه ، یا شاید کاملاً برعکس - خوشبختانه ، ذهن انسان یک مکانیسم فوق العاده خنثی است و در مواجهه با یک غیرمعمول ، ناآشنا یا جدید (خواه یک نگاه ، یک ایده ، یک کشف - هر چه) واکنش دفاعی نشان می دهد - در دفاع از آشنای خود و آشنا ، یا حمله با انتقاد ، تلاش برای خنثی کردن تهدید ظاهری برای همان آشنا ، آشنا. یک فرد اغلب به ندرت و اندکی به جایگزین های دوست علاقه مند است ، زیرا از نابودی تصویر دنج از قبل ساخته شده از جهان می ترسد و به جای کاوش در مورد جدید و تازه ، ترجیح می دهد با انتقاد از خود محافظت کند و سر خود را در مانند شترمرغ ماسه بزنید ، گویی هیچ چیز قابل توجه نیست بزدلانه ، اصرار بر خود و غیره - در بسیاری از موارد. به طور کلی ، هیچ مشکلی در این مورد وجود ندارد - جدید ، تازه تر ، انعطاف پذیرتر از این ناپدید نمی شود.

اما بازگشت به آموزش. زمان به طور غیرقابل تحمل می گذرد و ایده های قدیمی در مورد سیستم آموزشی به طور برگشت ناپذیری منسوخ شده اند - ایده هایی که آموزش و پرورش متوسط مدرسه و دانشگاه بر اساس آنها ساخته شده است. کل سیستم آموزشی در زمان ما در حال انفجار است. غول به آرامی در حال غرق شدن است ، اما دارای اینرسی فوق العاده ای است ، بنابراین به نظر می رسد که به آرامی در حال فرو رفتن است.

اشتباه نکنید ، من مخالف آموزش نیستم ، یا حتی با رویکردهای فعلی آموزش و پرورش مخالف نیستم ، همانطور که با کسانی که راحت هستند و از قدم زدن با کفش های خوشحال لذت می برند ، مخالف نیستم. دیدگاه من به عنوان شکل فعلی ارائه دانش چیزی شبیه به این است: آیا جهت گیری کل سیستم آموزشی مورد نظر است ، آیا باعث شادی ، سهولت زندگی ، انعطاف پذیری هم در بدن و هم در ذهن می شود ، لذت ببرید ، دوست داشته باشید ، خود را بیان کنید ، خوشحال باشید؟ آیا سیستم آموزشی این را به شما آموخت؟ آیا او به شما شادی آموخت که مستقل از موقعیت ، حقوق شما باشد ،regalia / مدال ، موفقیت ، ضخامت کیف پول یا ارتفاع حصار یک خانه روستایی و غیره؟ من به سوالات مشابه علاقه دارم.

زندگی در حال تغییر است ، اعتماد به نفس و قوانین سختگیرانه ، یادگیری دانش شفاهی کتاب ، دانش عمیق نظریه پردازی شده ، مفاهیم ، که از 50 تا 100 سال پیش و قرنهای پیش بسیار مهم بوده اند ، اهمیت خود را در مقابل چشم شما از دست می دهند. انعطاف پذیری ، طراوت ، تعامل آسان بازیگوش جایگزین آنها می شود.

اگر با دقت به اطراف نگاه کنید ، مطمئناً متوجه خواهید شد که چگونه شرکت های جوان با روحیه متخصصان را برای خود آماده می کنند ، همه پوسته های دانشگاه پرواز می کنند تا اجاق گاز دو روز اول آشنایی با موضوع فوری را روشن کنند. مدیریت خشن و اخلاق شرکتی با سبکی ، شادی و بازیگوشی جایگزین می شود. چارچوب بین رهبران و نوازندگان در حال حذف شدن است ، آنها تبدیل به تعویض می شوند. کنترل دقیق ، یک تجارت جوان را ترک می کند ، شادی جایگزین می شود ، خلاقیت در سهولت ، در لذت.

ممکن است برای شما دشوار باشد که این را به خودتان بپذیرید ، اما واقعیت های وضعیت کنونی به گونه ای است که کوچکترین نیازها وجود ندارد. بله ، همه چیز مربوط به اینترنت است. بله ، مادران و پدران عزیز ، علیرغم این واقعیت که مرد کتابخانه ای هنوز در بسیاری از مشاغل تقاضا دارد ، اما در آینده نزدیک این امر تغییر خواهد کرد. نیازی نیست که فرد اطلاعات زیادی را بداند و مانند گذشته (که هنوز زیر سوال است) اطلاعات را در خود حمل کند. برای این کار ، مکانیسم هایی ظاهر شد. و آنها عملکرد فوق العاده ای را انجام می دهند - سازماندهی ذخیره سازی ، ساختاردهی و دسترسی سریع به حجم عظیمی از اطلاعات.

و این واقعیت که یکی از والدین به عنوان "ای وحشت ، این اینترنت" شناخته می شود ، که از آن ارزش محافظت از کودکان را دارد ، توسط دیگران ، باهوش تر و پر جنب و جوش ، به راحتی و عاقلانه ، یعنی برای خیر ، مورد استفاده قرار می گیرد. پس از همه ، من امیدوارم که مدتهاست برای شما پنهان نبوده که ممنوعیت ها و مجازات ها شامل افراد ضعیف و احمق ، یا بهتر بگویم غیر عاقلانه است ، حتی به صراحت می گویم - احمقانه ، اما احمقانه بدون دلالت منفی ، با معنی ساده ، مانند میز چوبی - چوبی است … ضربه زدن ، مجازات ، ممنوعیت یا صرف نظر نکردن از آن بسیار بسیار آسان است ، به ویژه هنگامی که از نظر وزن ، قد و موقعیت اقتدار برتری دارید. بنابراین ، چیزی که یکی از آن از ترس و صدها ترس از کودک محافظت می کند ، دیگری متوجه می شود که چگونه از فرصتی جدید و افق های جدید شادی کند و در تسخیر خود ، فرصتی جدید را در بسیاری از جنبه های زندگی معرفی کند ، در نتیجه زندگی را متنوع می کند و آن را جالب تر و هیجان انگیزتر می کند. حقایق و استدلال های امروز من (برای کسی غم انگیز ، اما برای کسی شاد) به یک درک ساده خلاصه می شود: هر گونه اطلاعات اطلاعاتی از کل جهان در یک لحظه ، با موجی از چند حرکت انگشت ، تقریباً در هر نقطه از جهان در دسترس است..

اما اگر دایره المعارف پیاده روی دیگر چندان ارزشمند نیست ، پس ارزش یک فرد جدید ، فردی از دوران پسا اطلاعات - چه بسا برخی از شما بپرسید؟

بدون شک ، این ارزش در سبکی ، در باز بودن ، در سرزندگی ، در انعطاف پذیری است. در توانایی استفاده از آرایه های اطلاعاتی عظیم ، سیگنال های حواس و توانایی ایجاد چیزی کاملاً جدید از این ، مربوط به یک موقعیت خاص کنونی. در واقع ، در شاد بودن در حال حاضر ، صرف نظر از محیط و شرایط.

خبر خوب این است که شما نیازی به جمع آوری دانش ندارید ، نیازی به نگرانی ندارید و نیازی به کنترل ندارید - شما می توانید همانطور که هستید باشید ، و در نهایت با شادی شروع به خلق کنید. حداقل امتحان کنید. به هر حال ، اگر نه در حال حاضر ، پس کی دیگر؟ شما مجبور نیستید خود را مجبور به مشاغل موردعلاقه کنید ، مجبور نیستید در خانه ، ماشینها ، پول جمع کنید ، چیزهایی را جمع کنید - می توانید شاد بودن را بیاموزید ، شاد بودن را بیاموزید.و هرکس تلاش کند ، مطمئناً موافقت می کند که این کار آسان نیست ، فوراً این کار را انجام نمی دهد.

عدم آگاهی در اینجا برای شما تسکین بزرگی خواهد بود. و این بیشتر خبر خوب است. و برای کسانی که جرات نمی کنند دانش را در دریا رها کنند - به طور کلی ، البته ، هیچ چیز وحشتناک تهدید نمی کند ، جهان سقوط نخواهد کرد ، فقط فرصت های جدید باز نشده باقی خواهند ماند.

و پیشنهاد امروز من به شما به شرح زیر خواهد بود: برای آشکار کردن چیزی واقعاً جدید و تازه ، فقط باید فضایی برای این تازه خالی کنید - یعنی چیزی کهنه را بیرون بیندازید. و یک مشکل بزرگ گریزان در اینجا این است (اکنون من دانش معنوی و عرفانی خود را با شما در میان خواهم گذاشت) که در حال حاضر (و اگر نه در حال حاضر ، در لحظه مهم بعدی) ، قدیمی برای شما بسیار ارزشمند به نظر می رسد ، و شما آن را به طور کامل رها خواهید کرد و نمی خواهید و فوراً با ترس روبرو خواهید شد ، با تلاش برای حفظ قدیمی ، با مقاومت ، اعتراض ، دفاع ، تجاوز ، دفاع و همه چیز در جهان که نمی خواهید با آن روبرو شوید.

اما در اینجا زمان خبر خوب سوم فرا رسیده است: این مرحله ای اجتناب ناپذیر است و بدون آن - هیچ چیز. و درست پشت این درب همه چیز غیرقابل تحمل - آرامش کامل. فقط برای همه باقی می ماند که در مهم ترین لحظه جوجه نخورند.

توصیه شده: