2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
تماس حضوری به این دلیل بسیار ارزشمند است که در آن شخص به تجربه دسترسی پیدا می کند و برای جریان آزاد پدیده ها و برداشت های جدید باز است. با این حال ، جذب در او اتفاق نمی افتد. همانطور که قبلاً در کار قبلی اشاره کرده بودم] ، با تجزیه و تحلیل دیدگاه های فلسفی مارتین بوبر ، یک تجربه جدید توسط فردی به دست می آید که او تماس خود را ترک می کند. بنابراین ، تغییرات ، از جمله تغییرات مهم درمانی ، توسط شاتل "تماس حضور - خروج از آن" ارائه می شود.
تلاش برای از بین بردن یکی از اجزای این جفت ، هرگونه تغییر در زندگی فرد را مسدود می کند. بنابراین ، به عنوان مثال ، فردی که تلاش می کند ارتباط عموم را برای زندگی خود مطلق کند ممکن است مانند یک معتاد به مواد مخدر باشد. او وابسته به دوز جدیدی از پدیده ها-برداشت ها می شود ، که درست مانند موارد قبلی ، به دلیل کمبود مکان و زمان برای جذب آن به خود ، منجر به رضایت نمی شود. تماس فعلی ، به ویژه در آغاز روان درمانی ، در دوزهای هومیوپاتی استفاده می شود. حداقل برای نابود نشدن او.
پس از ملاقات با پدیده های جدید در فرایند تجربه ، شخص به مدتی به خارج از محل تماس نیاز دارد تا آنها را "هضم" کند. در غیر این صورت ، او در خطر گرسنگی روانی ماندن است. تنها در خارج از حضور ، این فرصت را داریم که از پدیده های جدید این حوزه "اشباع" شویم. فقط در اینجا آنها می توانند در موقعیت و روشهای جدیدی برای سازماندهی تماس در آن ادغام شوند. من عمداً عبارت "خارج از تماس با مردم" را به کار می برم ، و نه ، به عنوان مثال ، "تنها بودن" یا "در فاصله یا انزوا". جذب تأثیرات لزوماً مستلزم تنهایی نیست. علاوه بر این ، افراد دیگر می توانند در این روند بسیار مهم باشند. شما فقط به زمان خارج از مشارکت با تمام ماهیت خود در تجربه و تماس نیاز دارید. فضای خارج از حضور لزوماً فضایی بدون افراد نیست. اگرچه ممکن است باشد. بنابراین ، اغلب ، پس از یک جلسه استرس زا از نظر تجربه ، از مشتریان دعوت می کنم که مدتی تنها باشند ، به عنوان مثال ، پیاده روی خود را به خانه برسانند. در عین حال ، شما نباید عمداً به چیزی فکر کنید. آن ها من به مراجعان توصیه نمی کنم درباره پدیده هایی که در فرآیند تماس حضوری ظاهر شده اند ، مدیتیشن کنند. در غیر این صورت ، من روند درک را تسهیل می کردم ، شاید زودرس. و بنابراین ، به احتمال زیاد ، روند جذب را مسدود کرده و از آن پشتیبانی نمی کند. من پیشنهاد می کنم فقط بدون ارتباط زندگی کنید. تجربه خود فرآیند جذب را آغاز می کند. ترتیب میدان پدیدارشناسی عاقلانه است.
توصیه شده:
هیچ منبعی برای خود شما وجود ندارد. کنار می آیم
یک منبع را می توان به عنوان زمان ، پول یا هر چیز دیگری درک کرد. احتمالاً هریک از شما با شخصی ملاقات کرده اید که چیزی را برای خود از دست داده است. خرید کاپشن جدید بارها و بارها به تأخیر می افتد. زیرا در آخرین لحظه پول به نحوی از بین می رود - برای کت و شلوار کودک ، یا میکسر جدید در حمام مورد نیاز است ، یا ناگهان چکمه های خوب برای شوهرش خیلی خوب ظاهر شد.
هیچ چیز جالب در زندگی من وجود ندارد ، من هیچ سرگرمی ندارم
"هیچ چیز جالب در زندگی من وجود ندارد ، من هیچ سرگرمی ندارم … کار-خانه-کار ، هیچ سرگرمی … چگونه در خودم علاقه پیدا کنم ، یا چگونه این علاقه را به اندازه ای قوی کنم که بتوانم کاری را شروع کنم؟ و سپس به نوعی همه چیز کند است … "… یا در اینجا یک سوال مشابه دیگر وجود دارد ، شما نیز اغلب می شنوید:
چگونه ما دیگران را و دیگران خود را آینه می کنیم
ما در نقص خود کامل هستیم. شاید این تنها کمال موجود در ما باشد. ما اغلب نقص خود را در دیگران می بینیم. آنها می گویند مردم آیینه ما هستند. ما دقیقاً آنچه را در خود داریم به یکدیگر انعکاس می دهیم. در درون پاسخ می دهد و به جای تجزیه و تحلیل خودمان ، به دیگری نگاه می کنیم.
هیچ دوشنبه ای در زندگی من وجود ندارد
هیچ دوشنبه ای در زندگی من وجود ندارد. در تقویم من ، خریداری شده برای پنجاه روبل ، البته ، دوشنبه ها وجود دارد ، و اگر دوشنبه بیست و پنجم ماه مه در کشور باشد ، در کل خانه من ، در کشور من و روی صفحه تلفن همراه همسرم ، البته ، بیست و پنجم ماه مه ظاهر می شود.
"هیچ راه دیگری برای من وجود ندارد" - در مورد محدودیت ها و کلیشه ها
مشکل محدودیت ها و حساسیت به نفوذ کلیشه ای توده ها یکی از مشکلات اساسی عمیق در درک افراد از خود است. در مواجهه با اینکه چگونه باید فقط رویایی را در مورد چیزی شروع کرد ، همانطور که می دانید - "نه برای من". و نکته این نیست که به دلیل سلامتی یا ثروت مادی دست نیافتنی نیست.