سوء استفاده اخلاقی در محل کار

فهرست مطالب:

تصویری: سوء استفاده اخلاقی در محل کار

تصویری: سوء استفاده اخلاقی در محل کار
تصویری: پیک موتوری وسیله برده برای دختره ولی دختره میگه پول ندارم میشه یجور دیگه حساب کنم 2024, ممکن است
سوء استفاده اخلاقی در محل کار
سوء استفاده اخلاقی در محل کار
Anonim

مجموعه کار یک سیستم است. و او می تواند سالم باشد: و سپس رئیس منصفانه رفتار می کند ، می داند چگونه از زیردستان حمایت و الهام بگیرد ، موارد مورد علاقه را مشخص نمی کند. کارکنان ابتکار نشان می دهند و مسئولیت می پذیرند ، با یکدیگر با احترام رفتار می کنند. و سیستم هایی وجود دارد که در آنها عناصر ناسالم یا نابالغ در دو بعد ظاهر می شوند. در روابط عمودی - رئیس - زیرمجموعه و در افقی - کارمند - کارمند.

رهبر اغلب به عنوان یک شخصیت والدین و همه کاره تصور می شود. و زیردست در موقعیت کودکی قرار می گیرد که وظیفه اصلی او پیروی از دستورالعمل ها ، مطیع و کارگر خوب بودن ، بحث و جدل نکردن ، شورش نکردن ، پرسیدن سوالات غیر ضروری نیست. در چنین تعاملی ، روابط ناتمام با والدین انجام می شود ، جایی که رهبر مدل رفتار والدین خود (نحوه برخورد با آنها) و نقش فرعی کودکانه خود را ترجمه می کند. بسیاری از مسائل شخصی و احساسی وارد روابط کاری می شوند ، نقل و انتقالات و پیش بینی ها با رنگی خشونت آمیز شکوفا می شوند.

روابط بین تیم بین کارکنان ، اگر شرکت به طور خاص قالب تعامل را تعیین نکند ، بر اساس اصل روابط مدرسه ایجاد می شود. و آنها ادامه تجربه قبلی اجتماعی شدن در یک تیم هستند. این بدان معناست که رهبران و خارجیانی وجود دارند که "عالی" و "فقیر" هستند. روشهای دستکاری ، در مقایسه با دوران کودکی ، ظریف می شود و دعوا با نبردهای لفظی جایگزین می شود.

افرادی که در شرکت های بزرگ کار می کنند بیشتر مستعد تأثیر عناصر ناسالم هستند ، زیرا هرچه تیم بزرگتر باشد ، سیستماتیک تر از مدیریت شخصی است. سیستمیک به معنای متحدتر است. هیچ زمانی برای در نظر گرفتن ویژگی های شخصی همه وجود ندارد ، یک فرد دندانه ای است که باید دقیقاً طبق دستورالعمل ها کار کند. و در جایی که ارزش فرد کاهش می یابد ، خشونت پدید می آید.

چندی پیش من در مورد سوء استفاده اخلاقی در روابط نوشتم ، و این اطلاعات همچنین می تواند برای تجزیه و تحلیل سایر زمینه های ارتباطات انسانی مورد استفاده قرار گیرد. در این مقاله ، من می خواهم بر ویژگی های متمایز روابط سوء استفاده کننده در روابط کاری تمرکز کنم.

اگر رابطه رئیس و زیردست را در نظر بگیریم ، سوء استفاده اخلاقی را می توان با علائم زیر تشخیص داد:

- رئیس از قدرت خود سوء استفاده می کند. به نظر می رسد او فکر می کند وقتی به سر کار می آید ، یک کارمند تمام حقوق انسانی خود را بیرون از درب دفتر می گذارد. او اطاعت بی چون و چرا می خواهد و اجازه انتقاد را در آدرس خود نمی دهد.

- به خود اجازه می دهد فریاد بزند ، برچسب بزند ، نمرات را توزیع کند.

- نسبت به زیردستان متکبرانه رفتار می کند.

- بسیاری از تصمیمات او بستگی به دستورالعمل ها ، اصول و قوانین مشخص ندارد ، بلکه به روحیه او بستگی دارد. به طور کلی ، بسیار بستگی به روحیه ای دارد که "رئیس" و کل دفتر بر این پدیده نظارت دارند ، مانند پیش بینی آب و هوا.

- سرزنش افراد زیر دست اغلب مبهم و نامشخص است. اما از بیرون به نظر می رسد که قربانی مستحق این نگرش است. به عنوان یک قاعده ، کسی که مورد سرزنش قرار می گیرد ، هرگز مدافع ندارد. همه ترجیح می دهند سکوت کنند تا خودشان گرفتار نشوند.

- رهبر بر اجرای رسمی دستورالعمل ها نظارت می کند و از آنها به عنوان وسیله ای برای فشار استفاده می کند. به عنوان مثال ، نظارت بر نحوه استفاده از ساعات کار را آغاز می کند ، تحریم های شدیدی را به دلیل تأخیر در محکومیت عمومی اعمال می کند.

- رئیس به خود اجازه می دهد در حضور همه در مورد شخصیت زیردستان به صورت منفی صحبت کند.

- یک کارمند را با وظایف مشهور بیهوده یا تحقیر کننده تعیین می کند.

- به خود اجازه می دهد که مورد آزار جنسی یا جنسیت قرار گیرد.

- سهم و شایستگی کارکنان را کاهش می دهد.

- در صورت اشتباه ، کارمند همیشه گناهکار است ، رئیس آمادگی پذیرش بخشی از مسئولیت خود را ندارد ، حتی اگر در آنجا وجود داشته باشد.

تصویر
تصویر

در مورد خشونت اخلاقی در یک گروه مساوی ، خود را در موارد زیر نشان می دهد:

- پنهان کردن اطلاعات قربانی آخرین کسی است که از همه چیز مطلع است.

- انزوا ، امتناع از برقراری ارتباط. و ، در عین حال ، انکار درگیری. متجاوز در تلاش برای توضیح خود پاسخ می دهد که همه چیز مرتب است.

- تجاوز غیر شفاهی به کرامت - ناسازگاری کلمات و حرکات با حالات چهره. در کلمات ، یکی ، و حالات چهره عکس آن را نشان می دهد. انداختن اسناد روی میز.

- طعنه به عنوان یک شوخی ، در جلوی همه مزاحمت.

- لحن تحقیرآمیز ، نظرات از موقعیت:" title="تصویر" />

در مورد خشونت اخلاقی در یک گروه مساوی ، خود را در موارد زیر نشان می دهد:

- پنهان کردن اطلاعات قربانی آخرین کسی است که از همه چیز مطلع است.

- انزوا ، امتناع از برقراری ارتباط. و ، در عین حال ، انکار درگیری. متجاوز در تلاش برای توضیح خود پاسخ می دهد که همه چیز مرتب است.

- تجاوز غیر شفاهی به کرامت - ناسازگاری کلمات و حرکات با حالات چهره. در کلمات ، یکی ، و حالات چهره عکس آن را نشان می دهد. انداختن اسناد روی میز.

- طعنه به عنوان یک شوخی ، در جلوی همه مزاحمت.

- لحن تحقیرآمیز ، نظرات از موقعیت:

- "Hazing" برای مبتدیانی که "کثیف ترین کار" به آنها سپرده شده است.

- عدم رعایت موافقت نامه ها / تعهدات زمانی که کار قربانی به کار متجاوز وابسته باشد.

- الزام به ارائه کار به شکل خاصی ، که در دستورالعمل مشخص نشده است ، اما "خودسرانه" متجاوز است.

- نادیده گرفتن سوالات همکار ، انگار "نشنیده است".

یک مثال خوب از روابط بسیار ناسالم شرکت در فیلم The Devil Wears Prada نشان می دهد.

به عنوان یک قاعده ، افرادی که در تعیین مرزها ، عادت به انتقاد و کاهش ارزش خود ، در شناسایی ارزشهای خود ، آنچه برای آنها قابل قبول است و چه چیزی مشکل دارند ، مشکل دارند ، مایلند چنین نگرشی را نسبت به خود تحمل کنند. برای آنها مهم است که از درگیری ها اجتناب کنند ، بنابراین آنها به سازگاری و تحمل سالها عادت کرده اند. به احتمال زیاد ، چنین فضایی برای آنها چیز جدیدی نیست ، آنها قبلاً در دوران کودکی با نگرشی مشابه نسبت به خود ملاقات کردند و آموختند که "با آنها امکان پذیر است". بنابراین ، آنها در چنین رابطه ای باقی می مانند و خود را متقاعد می کنند که "همه جا اینطور است" ، "من تخصص محدودی دارم" ، "اما حقوق خوب است" و غیره.

برای تغییر وضعیت ، باید از بیرون به سیستم نگاه کنید تا ببینید که چنین رابطه ای یک هنجار نیست. در کار من با مشتریان ، دو مسیر را طی می کنیم:

  1. ما با ارزشها ، پذیرش خود ، تعیین و حفظ مرزها ، اعتماد به نفس کار می کنیم. اگر از وضعیت کار غافل نشوید ، این برای تغییر رابطه کافی است. رئیس نگرش خود را به نگرشی محترمانه تغییر می دهد ، در میان همکاران کسانی هستند که از آنها حمایت می کنند و فاصله کافی با متجاوزان برقرار می شود.
  2. ما همچنین با صداقت ، مرزها ، احترام به خود کار می کنیم و متوجه هستیم که دیر یا زود ، کار باید تغییر کند. زیرا دیگر نمی توان در سیستمی قرار گرفت که با ارزشهای داخلی مطابقت ندارد. اهداف بلندپروازانه جدید ، نیازها و الزامات جدید برای تماس با مردم ظاهر می شود. یک فرد به دنبال تیمی است که در آن روابط سالم برقرار شود ، سیستمی که به شخصیت کارکنان احترام بگذارد. به عنوان یک قاعده ، چنین تیم هایی از افراد بالغ و مثبت استفاده می کنند که بیشتر از رقابت از یکدیگر حمایت می کنند. شرکت هایی که توسعه کارکنان را تشویق می کنند ، گفتگوی باز می کنند ، در دسترس بودن مدیر است و از دستکاری و فریب پشتیبانی نمی کنند. بسیار خوب است که در حال حاضر چنین شرکت هایی بیشتر و بیشتر شده اند.

توصیه شده: