شاهزاده من کجاست؟ تاریخ مدرن سیندرلا

تصویری: شاهزاده من کجاست؟ تاریخ مدرن سیندرلا

تصویری: شاهزاده من کجاست؟ تاریخ مدرن سیندرلا
تصویری: [ENG SUB]Oh! My Emperor 01 | Reincarnation Love(Xiao Zhan,Jason Koo,Zhao Lusi,Wu Jiacheng) 2024, آوریل
شاهزاده من کجاست؟ تاریخ مدرن سیندرلا
شاهزاده من کجاست؟ تاریخ مدرن سیندرلا
Anonim

من می خواهم یک داستان کوچک افسانه ای درباره دختر تاتیانا برای شما بگویم. شخصیت داستانی است و هر شباهتی به کسی تصادفی محض است. این یک تصویر جمعی از هر یک از ما است که می تواند خود را در موقعیت مشابهی قرار دهد.

تاتیانا 35 ساله است ، او دارای تجربه ای غنی و گسترده در روابط است ، اما هرگز تنها رابطه ای را که در آرزویش است پیدا نکرد - گرم و گرم به روح ، ایده آل برای او. مشکل چیست؟

این دختر با مردان مختلف زیادی ملاقات کرده است. رابطه با شریک اول یک سال به طول انجامید. او به اندازه کافی درآمد نداشت و تاتیانا در این رابطه اصلاً راضی نبود - او انتظار داشت و خواب می دید که مردش کاملاً ثروتمند خواهد بود و می تواند برای همه چیز به او پول بدهد. به دلیل چنین افکاری ، دختر از او جدا شد ، در آن زمان او 23 ساله بود. تاتیانا خود را در آینه نگاه کرد و تصمیم گرفت - "من جوان و زیبا هستم ، کسی را پیدا خواهم کرد که درآمد زیادی دارد و برای من تأمین می کند!"

مرد بعدی پول خوبی به دست آورد ، اما دختر از کمبود حساسیت شکایت کرد. شریک بی ادب بود ، تند صحبت می کرد ، گاهی لحن خود را بالا می برد. تاتیانا در کنار او شکنندگی و ناامنی خود را احساس کرد. علاوه بر این ، او همیشه در ناحیه حساسیت احساس نارضایتی می کرد - می خواست او را در آغوش بگیرند ، نوازش کنند ، به طوری که یکی از عزیزان در تماس با او بسیار ظریف ، ملایم و خوشایند بود. در 25 سالگی ، دختر از شریک دوم خود جدا شد.

در 27 سالگی ، تاتیانا با مرد بعدی ملاقات کرد ، آنها رابطه نسبتاً طولانی داشتند ، اما ، در نهایت ، این مرد نیز او را راضی نکرد. دلیل اصلی این بود که شریک توجه کافی نداشت ، سخت کار می کرد ، اغلب مشغول بود ، دائماً با شرکای تجاری که دوست هم بودند ملاقات می کرد. این مرد زندگی بسیار غنی داشت ، اما به نوعی از تاتیانا جدا بود ، و او نمی توانست با این واقعیت دردناک برای او کنار بیاید. این رابطه 1 ، 5 سال به طول انجامید و دختر رفت.

شریک چهارم به اندازه کافی باهوش و جالب نبود ، تاتیانا از او خسته شده بود. مرد همیشه آنجا بود ، توجه زیادی به او می کرد ، اما او چیزی برای گفتگو با او نداشت. شریک نمی تواند از علایق او حمایت کند - آنچه دختر دوست داشت ، مرد به هیچ وجه درک نکرد.

مرد پنجم به اندازه کافی به او علاقه مند نبود ، ابتکار عمل نشان نداد ، به اندازه کافی تحسین نکرد. تاتیانا در رفتار خود نسبت به خود نوعی محو شدن احساس کرد - در چشمانش درخششی وجود نداشت ، نوعی میل ، آنها فقط با هم زندگی می کردند. دختر در کنار مرد احساس الهام ، الهام و الهام نداشت. علاوه بر این ، پس از مدتی زندگی مشترک ، شریک به او گفت که آنها دوستان خوبی هستند ، اما او احساس "پروانه در شکم خود" ندارد. این رابطه 2 ، 5 سال به طول انجامید و تاتیانا رفت.

دختر با روان درمانگر مشورت کرد. دلایلی که او ارائه داد کاملاً سطحی بود و کاملاً به روانشناسی مربوط نمی شد.

همه ریشه های مشکل در دوران کودکی تاتیانا پنهان شده بود. برای او مهم بود که مرد درآمد زیادی داشته باشد - دوران کودکی نسبتاً دشوار و مشکلات پولی مداوم در خانواده. به او هدایای کافی داده نشد ، عروسک ، اسباب بازی و لباس مورد نظر خریداری نکرد. بر این اساس ، در مرد آینده خود ، تاتیانا به دنبال والدینی دلسوز بود که بتواند زندگی مورد علاقه خود را از دوران کودکی به او ارائه دهد.

عدم حساسیت از جانب مرد با شیء مادری همراه است. مادر دختر نسبتاً سرد ، بی ادب و سرکوبگر بود - من گفتم ، اینطور خواهد شد. در دوران کودکی ، هیچ کس از تاتیانا نمی پرسید که آیا او می خواهد یا نه ، هیچ صمیمیت بدنی ، بوسه ، آغوش ، کلمات عشق وجود نداشت. در نتیجه این نگرش ، دختر احساس کرد از نظر احساسی رها شده است.تاتیانا که در حال بزرگ شدن بود می خواست در رابطه با یک شریک ، حساسیت و گرمای گمشده را به دست آورد. با این حال ، س mainال اصلی این است که وابستگی شما به شریک زندگی و گرمای او چقدر قوی است ، چقدر می خواهید عزیزتان مادر شما شود. چنین وضعیتی نه تنها در مورد زنان بلکه در مردان نیز ممکن است رخ دهد.

بنابراین ، بیایید یک قیاس انجام دهیم - مردی که توجه کافی به تاتیانا ندارد ، در واقع مادر او است ، که در دوران کودکی با او بازی نمی کند (آنها هیچ مراسم یا خروجی مشترکی نداشتند ، مادر علاقه ای به آن نداشت علایق دخترش ، زندگی او در مهد کودک ، گفتگو با دوست دختران و اولین عاشق شدن - همه اینها به سادگی اتفاق نیفتاد). ما با افرادی آشنا می شویم که بیشتر شبیه والدین ما هستند. ما آنها را ناخودآگاه می یابیم - این ضربه ما است که می خواهد باز شود و شروع به کار کند.

شریک بعدی به اندازه کافی به دختر علاقه نداشت ، به اندازه کافی تحسین نمی شد - و این نیز یک ضربه دوران کودکی است (ضربه خودشیفته در 3-5 سالگی). مامان وقتی کوچک بود به اندازه کافی به تاتیانا توجه نمی کرد ، از علایق او حمایت نمی کرد ، درگیر تجربیاتش نمی شد ، با هیچ اقناعی موافقت نمی کرد ("مامان ، بیا با هم حرکت کنیم! مامان ، من این را می خواهم ") - همه چیز رد شد ، هیچ کاری نمی توان انجام داد. اینگونه است که کودک از ضربه خودشیفته رنج می برد.

کار با همه مشکلات ذکر شده طولانی و عمیق است ، و در اینجا مهم است که نه تنها همه لحظات را به خاطر بسپاریم و آنها را به هم گره بزنیم. شما باید همه چیز را در درمان زندگی کنید! مشارکت درمانگر به پردازش عمیق تر همه نارضایتی ها ، ناامیدی ها و خشم کودکان کمک می کند (بسیاری از احساسات می توانند از اعماق روح برانگیخته شوند - اضطراب ، عصبانیت ، ناامیدی از مادر ، ایده آل زدایی مادر و غیره) ، روان درمانگر همیشه آنجاست و شما را منعکس می کند ، از نظر احساسی در دسترس است ، در احساسات شما گنجانده شده است. مستقیماً با مثال تاتیانا - دختر مطمئن بود که والدین خوبی دارد و دوران کودکی هیچ ارتباطی با مشکل او ندارد. در واقع ، این موضوع وضعیت احساسی است که او در خانواده اش زندگی می کرده است. انتخاب شریک زندگی تحت تأثیر نارضایتی مداوم (نیازهای دختر ، به ویژه در تماس عاطفی ، حساسیت و گرمی) و م financialلفه مالی تحت تأثیر قرار نگرفت.

در طول درمان ، توانایی برآوردن مستقل نیازهایی که دختر نداشت در حال تمرین است. به تفاوت توجه کنید - در حالی که تاتیانا از آسیب های خود اطلاع نداشت ، آنها به خصوص دردناک بودند و رضایت آنها به شریک زندگی بستگی داشت. دختر با آموختن در مورد ضربه و دسترسی بیشتر به احساسات ، حساسیت ، گرما ، یاد گرفت که نیازهای عاطفی خود را بیان کند ، آنها را درک کند و از گرما ، تحسین و در مقابل علاقه ای برخوردار شود. او با کسب تجربه در شرایط مصنوعی و ایمن درمان ، توانست به جهان برود و مردی را پیدا کند که به هر میزان نیازهای او را برآورده می کرد.

یک نکته مهم - تاتیانا شکایت کرد که مردان کافی نیستند (یکی در اینجا فاقد ، دیگری در اینجا) ، امروزه این یک گرایش رایج در جامعه است. به نظر می رسد که ما انتخاب گسترده ای داریم ، افراد آزاد زیادی در اطراف هستند ، اما ناگهان معلوم شد که این دختر به اندازه کافی باهوش نیست ، این یکی رنگ موهایش اشتباه است ، سومی هیچ غنیمت ندارد ("من" به دنبال کسی هستید که رنگ مو دارد ، و کشیش و ذهن! ") با این حال ، واقعیت این است که شما باید انتخاب کنید. شما هرگز شریک کامل نخواهید داشت.

اخلاق داستان چیست؟ بدنبال ایده آل نباشید! در مورد تاتیانا ، او یک مرد معمولی ، کارگر و نسبتاً جالب ، ملایم و عاشق او را پیدا کرد.

مادر دختر ، با وجودی که تمام عمر با پدرش زندگی می کرد ، مدام به دخترش می گفت که در خواب مرد قوی و ایده آلی را می بیند که "همه چیز را به یکباره می گیرد و به عقب می کشد". تاتیانا بزرگ شد ، اما تصویر یک مرد ایده آل در سر او گیر کرد - مادرش آن را پیدا نکرد ، اما من او را پیدا می کنم و او را می زنم! جستجو از 23 تا 35 سال به طول انجامید و همه مردان ناکافی بودند.در پایان ، با درمان همه ناامیدی ها و دوران کودکی ، با درک اینکه مادر در کجا ناکافی است ، جایی که پدر در کودکی به او نمی داد ، او توانست واقع بینانه تر به جهان و شرکا نگاه کند ، با برخی کنار آمد از ویژگیهای مردان برای هر یک از ما در یک رابطه اتفاق می افتد - دوره هایی وجود دارد که توجه کافی وجود ندارد ، گاهی اوقات شریک چندان ملایم نیست ، او ممکن است استرس ، افسردگی یا مشکلات داشته باشد ، درآمد زیادی ندارد. و اشکالی ندارد وقتی در یک رابطه مشکلی پیش می آید!

دومین چیزی که باید به آن فکر کنید این است که چرا می خواهید شریک زندگی شما نیازهای فرزند شما را برآورده کند؟ چرا خودتان نمی توانید این کار را انجام دهید؟ چرا یک شریک باید رپ را برای والدین شما بگیرد؟

توصیه شده: