چگونه در نهایت یک رابطه سالم ایجاد کنیم؟

تصویری: چگونه در نهایت یک رابطه سالم ایجاد کنیم؟

تصویری: چگونه در نهایت یک رابطه سالم ایجاد کنیم؟
تصویری: چگونه میفهمیم که در یک رابطه سالم هستیم یا نه؟ 2024, ممکن است
چگونه در نهایت یک رابطه سالم ایجاد کنیم؟
چگونه در نهایت یک رابطه سالم ایجاد کنیم؟
Anonim

هرچه بیشتر به عنوان یک روانشناس با روابط کار می کنم ، بیشتر با جیمز هولیس موافقم ، که نوشت:

- در تعامل با افراد مختلف ، باید این س yourselfال را از خود بپرسید: "من چه انتظاری از این شخص دارم ، باید خودم انجام دهم؟"

به عنوان مثال ، امروز ، من با یک مرد جوان با این درخواست کار کردم "چگونه می توانم در شرایط خوبی بمانم وقتی دوست دخترم ناراحت است؟" وضعیت پیش پا افتاده است: وقتی دختری آزرده خاطر می شود ، احساس گناه می کند یا عصبانیت و کینه. بر این اساس ، او یا دستکاری می شود و هر طور که او می خواهد عمل می کند ، یا با صدای بلند عصبانی می شود ، که او را بیشتر آزرده می کند - و سپس یک دور باطل.

- من می خواهم او ناراحت نشود.

- معلوم است که چه می خواهی. اما او آزرده است. و در واقع او حق دارد توهین کند. من درک می کنم که او به این ترتیب شما را دستکاری می کند تا شما هر طور که او می خواهد رفتار کنید. و دوست دارید او دستکاری نکند. اما او این کار را ادامه می دهد ، شما آن را کنترل نمی کنید. بنابراین ، هیچ کاری نمی توانیم در مورد شکایات او انجام دهیم. در عوض ، می خواهم از شما بپرسم ، چرا گول می خورید؟ چرا در عوض ناراحت می شوید؟

- زیرا برای من این بدان معناست که من برای او ارزشمند نیستم ، زیرا او مرا رد می کند.

- باشه فهمید شما انتظار دارید که او آزرده خاطر نشود. سعی کنید توجه کنید که انتظارات شما بی معنی است. شما می توانید تا زمانی که دوست دارید منتظر بمانید ، اما او مانند خودش است و او آزرده خواهد شد. او راه دیگری نمی داند ، نباید چنین انتظاری از او داشت.

- خوب ، غم انگیز است. این بدان معناست که من هرگز برای او احساس ارزشمندی نخواهم کرد.

- و سعی کنید با خود بگویید: "من برای خودم ارزشمندم ، حتی اگر او از من قدردانی نکند. من شخص بسیار مهمی برای خودم هستم. حتی وقتی او ناراحت می شود ، همه چیز برای من خوب است ، من هیچ اشتباهی نکرده ام."

- من برای خودم ارزشمندم ، حتی اگر او از من قدردانی نکند. من شخص بسیار مهمی برای خودم هستم. حتی وقتی او ناراحت می شود ، همه چیز برای من خوب است ، من هیچ اشتباهی نکرده ام.

- آره حالا سعی کنید این کلمات را احساس کنید. سعی کنید توجه کنید که برای خودتان ارزشمند هستید و نیازی به تأیید این ارزش با کمک یک دختر ندارید ، او قبلاً آنجاست. آنوقت چه اتفاقی برای شما می افتد؟

- به نوعی آرام …

- حتی اگر او آزرده خاطر باشد ، آیا شما آرام هستید؟ تصور کنید: او اینجاست ، او آزرده خاطر شد. آرام؟

- اکنون به ذهنم رسید که او ناراحت نمی شود زیرا از من قدردانی نمی کند ، اما به سادگی نمی تواند با تخلفات خود کنار بیاید.

- دقیقا! ارزش شما ربطی به آن ندارد! بینش عالی!

- معلوم می شود که من از او انتظار داشتم که ارزش من را برای من تأیید کند ، اما تأیید آن برای خودم بسیار آسان تر بود.

- بله ، من را درست متوجه شدید. حالا ، از این حالت ، به او چه می گویید؟

- من می گویم: "حیف است که شما آزرده خاطر شده اید. اگر می خواهید صحبت کنید ، بیایید ، من منتظر شما هستم. " و من به دنبال کار خود می رفتم.

در این مثال چه چیزی برای من مهم است؟ شما می توانید بدون در نظر گرفتن شریک زندگی خود ، کاری خوب برای خود انجام دهید ، خواه ما را درک کند ، ناراحت باشد یا نه ، دوست داشته باشد یا دوست نداشته باشد … یعنی صرف نظر از هر چیزی. و این راهی است برای خودمختار شدن ، راهی برای بزرگسال شدن واقعی.

مشتری در مثال انتظار داشت که دختری کار را برای او انجام دهد. و هر از گاهی ناامید می شدم. هیچ کس نمی تواند اهمیت او را برای خود تأیید کند مگر اینکه خود او آن را به خود تأیید کند. البته ، یک دختر می تواند یاد بگیرد که چگونه با شکایات خود کنار بیاید ، یاد بگیرد "درست" با دوست پسر خود همانطور که او انتظار دارد ارتباط برقرار کند و به طور کلی با او سازگار شود. اما بعید است در واقعیت این اتفاق بیفتد. آموزش شریک زندگی برای رفتار صحیح با ما چیز بدی نیست ، فقط همیشه کار نمی کند. علاوه بر این ، ما گزینه دیگری داریم که همیشه کار می کند. این فرصتی است تا آنچه را که نداریم به خود بدهیم.

مشکل این است که در عمل انجام این کار بدون روان درمانگر تقریباً غیرممکن است ، زیرا:

1. ما نمی دانیم که این اتفاق می افتد ،

2. به نظر ما یک شریک باید زندگی شادی را برای ما فراهم کند: وقتی او (الف) تغییر کرد ، آن وقت همه چیز خوب خواهد بود ،

3. ما نمی دانیم چه و چگونه باید انجام دهیم ،

4دفاع روانی مداخله می کند که ما را از هدف دور می کند.

در 99 cases موارد ، درخواست مشتری ابتدا به این صورت است:

- من او (a) را می خواهم …

بعد از هر کلمه ای که می گویید ، این پرس و جو هیچ فرصتی برای فعال شدن ندارد. شریک دستور تغییر نداد ، او به نوبه خود همین را می گوید: "و من می خواهم شما …"

چیزی از آن بر نمی آید.

روانشناس به تغییر درخواست به یک درخواست واقعی کمک می کند:

- چه کاری می توانم انجام دهم تا بدون توجه به او احساس خوبی داشته باشم؟

و تنها از این لحظه مشتری فرصت بهبود را دارد.

توصیه شده: