10 مرحله برای فرسودگی شغلی

تصویری: 10 مرحله برای فرسودگی شغلی

تصویری: 10 مرحله برای فرسودگی شغلی
تصویری: Ксения Царенко – Sia – Cheap Thrills – Х-фактор 10. Седьмой кастинг 2024, ممکن است
10 مرحله برای فرسودگی شغلی
10 مرحله برای فرسودگی شغلی
Anonim

همه ما می دانیم که کار بیش از حد بدون استراحت ، خواب و تغذیه مناسب خطرناک است ، زیرا این می تواند بر سلامت روحی و جسمی ما تأثیر منفی بگذارد. فرسودگی شغلی زمانی اتفاق می افتد که تمام نیروها به قسمتی از زندگی داده می شوند ، به ضرر برآوردن نیازها و علایق فرد - زمانی که برای خود زمانی ندارد.

طرح عمل ساده به نظر می رسد: اگر توجه را بین فعالیتهای مختلف تقسیم کنید ، مراقب خود باشید و نیازهای اولیه را برآورده کنید ، دچار سوختگی نخواهید شد.

در حقیقت ، همه چیز پیچیده تر می شود. همچنین پیش نیازهای روانشناختی وجود دارد - ویژگی های خاصی از شخصیت و رفتار ، که منجر به خستگی عاطفی می شود.

کنترل بیش از حد

تلاش برای کنترل همه چیز با این ایده مرتبط است که کنترل = امنیت. به نظر می رسد هرچه بیشتر بر جهان تأثیر بگذاریم ، قابل پیش بینی تر و قابل درک تر می شود. این تا حدی درست است ، اما تعادل مهم است.

کنترل همه چیز ممکن نیست. و اگر بیش از حد تلاش کنید ، تنش و اضطراب افزایش می یابد ، که در نتیجه می تواند منجر به فرسودگی شغلی شود.

تلاش برای کمال

آیا این جمله را شنیده اید که "بهترین دشمن خوب است"؟ او فقط در مورد آن است متأسفانه ، ایده آل فقط در دنیای فانتزی وجود دارد. تلاش برای دستیابی به کمال ، نیروی و انرژی زیادی را صرف آن می کنیم. و گاهی اوقات ، چون می خواهیم این کار را کاملاً انجام دهیم ، اصلاً کاری را شروع نمی کنیم. تنش ، ناامیدی ، غم ، تحریک و ناتوانی ظاهر می شود - سلام ، فرسودگی احساسی.

چند وظیفه ای

زندگی با سرعت دیوانه واری شتاب می کند. من می خواهم همه کارها را انجام دهم ، و هرچه بیشتر انجام دهید ، بیشتر به دست می آورید. این درست است ، اما هر چیزی بهایی دارد. هر کار جدید استرس برای بدن است. و هر ناقص استرس اضافی است.

وقتی RAM را با چیزهای زیادی بارگذاری می کنیم ، انرژی زیادی را می گیرد و بر سرعت و کیفیت اجرا تأثیر می گذارد. آنقدر طاقت فرسا است که گاهی اوقات ، تنها راه برای بازگشت به خط ، راه اندازی مجدد کامل است (مانند یک کامپیوتر یخ زده).

وابستگی به نظرات دیگران

در نظر گرفتن منافع دیگران به ایجاد روابط کمک می کند. مشکل زمانی ایجاد می شود که نیازهای اطرافیان از اهمیت شما بیشتر شود. غیرممکن است که همه را راضی کنیم ، و یک عامل استرس زای دیگر ناامیدی است که وقتی دیگران مانند شما رفتار نمی کنند رخ می دهد. بنابراین ، با قرار دادن خود به جای دیگری ، به این فکر کنید که در این لحظه چه کسی در اختیار شماست.

منتقد درونی

وقتی از شما انتقاد می شود ناخوشایند است ، اما وقتی خودتان این کار را انجام می دهید بسیار دردناک تر است. برخی افراد تمایل دارند از "شلاق" نسبت به خود استفاده کنند - برای سرزنش ، شرمساری و سرزنش برای چیزهای کوچک.

این روش برای ایجاد انگیزه در نظر گرفته شده است. اما انتقاد بیش از حد برعکس عمل می کند - باعث ایجاد احساسات ناخوشایند ، عدم تمایل به انجام هر کاری و می تواند منجر به فرسودگی شغلی شود. فکر کنید اگر دست خود را شل کنید و دفعه بعد به جای "چوب" "هویج" را بگیرید چه اتفاقی می افتد.

مرزهای غیرقابل توضیح

مرزهای روانشناختی چیزی است که شخص خود را در نظر می گیرد و در حوزه مسئولیت خود شامل می شود - افکار ، احساسات ، بدن ، مسئولیت ها ، نیازها ، قلمرو و غیره. مرزها در روابط با افراد دیگر شکل گرفته و تعیین می شوند.

وقتی مرزها نقض می شوند ، فرد معمولاً احساس خشم ، ناراحتی یا کینه می کند. همچنین برای افرادی که دارای مرزهای محدود هستند دشوار است که به کسی "نه" بگویند. بنابراین ، آنها اغلب به نفع منافع خود عمل نمی کنند ، احساسات را سرکوب می کنند و متوجه نیازهای خود نمی شوند.

عزت نفس پایین

من فکر می کنم این بدون توضیح روشن است. اما اگر این نکته مربوط به شماست ، باید به نحوه شکل گیری عزت نفس خود توجه کنید. و آیا واقعاً نظر شما در مورد نحوه توصیف خود بسیار است.

احساسات انباشته شده

ظرفی را تصور کنید که احساسات شما را پر می کند. همه چیزهایی که زندگی نشده اند در آنجا جمع آوری می شوند.رگ به تدریج پر می شود و وقتی جایی باقی نماند ، کاتارسیس رخ می دهد. شما همه چیز را به یکباره ، در حجم نامتناسب نسبت به "آخرین قطره" ، بیرون می ریزید.

برای ذخیره "احساسات" انرژی زیادی لازم است. این بر احساسات شما ، روابط با دیگران تأثیر می گذارد ، می تواند منجر به بیماری های روان تنی و واکنش های احساسی نامناسب شود.

ترس ها

اشکالی ندارد که بترسید. این به شما کمک می کند تا بیشتر مراقب باشید و گزینشی ، توجه بیشتری به خودتان داشته باشید و از همسایگان خود بیشتر مراقبت کنید. اما زندگی در ترس مداوم منابع زیادی را می گیرد.

مقدمات و باورها

در واقع اینها اصولی هستند که فرد بر اساس آنها در مسیر زندگی هدایت می شود. آنها می توانند پشتوانه و دفاع باشند ، به درک ، ارزیابی و ساختن واقعیت کمک کنند.

اما اگر اعتقادات خود را با احساسات درونی بررسی نکنید و "مانند دیگران" ، "آنطور که باید" یا "همانطور که مادربزرگ شما گفته است" زندگی کنید ، فرصتی برای زندگی "نه خود" وجود دارد.

وقتی خودتان را در یک چارچوب قرار می دهید و نمی دانید چرا این کار را می کنید ، زندگی دیگر لذت بخش نیست ، زیرا شامل استرس و محدودیت های مداوم است.

مسیر فرسودگی شغلی خطی نیست و می تواند بسیار فردی باشد. و اگر هر یک از موارد فوق شبیه شما است ، ناامید نشوید. این بدان معنا نیست که شما نمی توانید چیزی را تغییر دهید.

برعکس ، هشدار داده شده به معنی جلو انداختن است. و توجه و درک آنچه اتفاق می افتد گامی بزرگ در جهت از بین بردن آن است.

به این فکر کنید که در این مورد چه کاری می توانید انجام دهید. و اگر احساس می کنید که نمی توانید به تنهایی کنار بیایید ، همیشه می توانید از متخصصان کمک بگیرید.

توصیه شده: