"من اینجا نیستم" یا سندرم فرسودگی شغلی

فهرست مطالب:

تصویری: "من اینجا نیستم" یا سندرم فرسودگی شغلی

تصویری:
تصویری: سندرم سایبری استکهلم - رینا ساویاما (آهسته + ریورب) 2024, آوریل
"من اینجا نیستم" یا سندرم فرسودگی شغلی
"من اینجا نیستم" یا سندرم فرسودگی شغلی
Anonim

او که روز قبل با دوستش ملاقات کرده بود ، ابتدا از ظاهر خود و سپس از وضعیتی که در آن بود دلسرد شد. چندی پیش ، یک خانم جوان پرانرژی با رژ گونه روی گونه های خود با اشتیاق و اشتیاق در مورد شغل جدید خود ، در مورد پروژه آینده ، در مورد چشم اندازها و افق های باز صحبت کرد. حالا روبروی من دختری بود با چهره ای رنگ پریده ، نگاهی کسل کننده ، و لبخندی را از آخرین قدرت خود فشار می داد. به سوال من ، شما چطورید؟ او پاسخ داد: "به نظر می رسد که من اینجا نیستم …" و آنچه در این چند ماه اتفاق افتاد که ما یکدیگر را ندیدیم …

در پیگیری روزانه فراتر از دستاوردها ، ما متوجه نمی شویم که چگونه در طول راه تمام قدرت خود را از جمله خودمان از دست می دهیم. بیایید در مورد پدیده ای صحبت کنیم که تقریباً زندگی امروز ما را خراب می کند - سندرم فرسودگی شغلی.

فرسودگی عاطفی تخلیه ای است که در نتیجه نیازهای بیش از حد برآورد شده برای منابع و نیروهای شخصی در فرد رخ می دهد

فرسودگی احساسی یک فرایند تدریجی است که به تدریج شما را به شبکه های خود می کشاند. هنگامی که فرد برای مدت طولانی خواسته های بیش از حد از خود می کند (و منابع بدن بی حد و حصر نیست) ، کار بیش از حد روانی و روانی رخ می دهد ، به همین دلیل حالت تعادل به هم می خورد ، دیگر چیزی برای ارائه وجود ندارد و دیگر وجود ندارد هر قدرتی برای گرفتن

قبل از توسعه فرسودگی احساسی ، یک دوره افزایش فعالیت پیش می آید ، زمانی که فرد با اشتیاق خود را در کار غوطه ور می کند ، از نیازها و خواسته های خود غافل می شود ، خود را کاملاً فراموش می کند یا "روی خود چکش می زند". پس از چنین خیزش احساسی می آید - خستگی ، احساس خستگی که حتی پس از خواب شبانه از بین نمی رود. مردم می گویند - احساس می کنم "مانند یک لیمو فشرده" (فقط یک پوست باقی مانده است).

برای روشن تر شدن نحوه فرسودگی احساسی ، می توانید به توصیف روانشناس آلمانی ماتیاس بوریش مراجعه کنید. وی چهار مرحله را مشخص کرد:

  1. اولی هنوز کاملاً فرسوده نشده است. این مرحله ای است که باید مراقب باشید. آن وقت است که یک فرد با اشتیاق و آرمان گرایی خاصی هدایت می شود. او برای مدت طولانی بیش از حد از خود مطالبه می کند.
  2. مورد دوم خستگی است: ضعف جسمانی ، احساسی ، بدنی (کاهش یا افزایش اشتها ، مشکل در خوابیدن یا خواب ناآرام ، احساس خستگی در صبح ، کاهش تمرکز حواس ، حافظه ، کسل کننده احساسات ، سنگینی بدن و غیره).
  3. در مرحله سوم معمولاً اولین واکنشهای دفاعی شروع به کار می کنند. به طور شهودی ، شخص احساس می کند که به آرامش نیاز دارد و تا حد کمی روابط اجتماعی را حفظ می کند. یعنی اصولاً این واکنش درستی است. اما فقط ناحیه ای که این واکنش شروع به کار می کند برای این کار مناسب نیست. بلکه ، فرد باید در مورد الزاماتی که به او ارائه می شود آرامتر باشد. اما این دقیقاً همان چیزی است که او شکست می خورد - برای فرار از درخواست ها و ادعاها.
  4. مرحله چهارم تقویت آنچه در مرحله سوم اتفاق می افتد ، مرحله فرسودگی پایانی است. بوریش این را "سندرم نفرت" می نامد. این مفهومی است به این معنی که فرد دیگر هیچ شادی را در خود به همراه ندارد. بیزاری نسبت به همه چیز بوجود می آید.

برای "سوختن" چه باید کرد؟

اول از همه ، همانطور که می گویند ، "نجات غرق شدگان کار خود غرق شدگان است". درک این که من یک شخص هستم و می توانم ایده آل نباشم می تواند نه تنها از شدت فرسودگی احساسی بکاهد ، بلکه حتی از بروز آن جلوگیری کند. در اینجا چند نکته در مورد نحوه انجام آن آمده است:

- سعی کنید عمداً انرژی ، کار متناوب و استراحت خود را صرف کنید.

- کاری را انجام دهید که دوست دارید ، کاری که باعث رضایت شما می شود و شادی را برمی گرداند.

- تغییر از یک فعالیت به فعالیت دیگر ؛

- سعی نکنید در همه چیز "باحال ترین" باشید ؛

- ارتباطات اجتماعی خود را حفظ کنید ، با دوستان ، همکاران ملاقات کنید ، تجربیات خود را تبادل کرده و احساسات خود را به اشتراک بگذارید.

- تناسب اندام خود را حفظ کنید حداقل فعالیت بدنی به سرعت بدن را تقویت می کند و مغز از اکسیژن پر می شود.

زندگی زیباست. آن را با چیزهای جالب پر کنید. با احترام و عشق با خود رفتار کنید و بعید است فرسودگی شغلی از شما پیشی بگیرد.

شاد باشید ، اوکسانا لویتسکایا.

توصیه شده: