مامان مضطرب. مورد مشتری

تصویری: مامان مضطرب. مورد مشتری

تصویری: مامان مضطرب. مورد مشتری
تصویری: چند شنبه با سینا | فصل سوم | قسمت 10 | فرنوش حمیدیان 2024, ممکن است
مامان مضطرب. مورد مشتری
مامان مضطرب. مورد مشتری
Anonim

یک مورد مشتری با تخیل من تکمیل شده است. درباره یک مادر جوان ، که بین خواسته های جامعه و تجربیات خودش است.

شما به تازگی در زندگی من ظاهر شده اید. توده کوچک من ، خوشبختی من ، زندگی من! من به یاد می آورم که چگونه متولد شده اید - احساسات در من بسیار تازه و زنده هستند. منتظرت بودم شما ثمره عشق ما با پدرتان هستید.

قبل از ظاهر شما ، اغلب تصور می کردم که چگونه خواهید بود ، چقدر خوشحال خواهیم بود ، چگونه از شما مراقبت می کنم ، عشق ، چقدر سرگرم کننده خواهیم بود.

من همیشه به شما فکر می کنم: در مورد رفاه ، ایمنی شما. مهم نیست چه اتفاقی می افتد ، من همیشه آنجا خواهم بود. من همه کارها را برای شما انجام می دهم ، از هیچ تلاشی دریغ نمی کنم. به هر حال ، تنها چیزی که در این زندگی می خواهم این است که شما سالم و شاد باشید.

بنابراین ، من باید همیشه هوشیار و نزدیک شما باشم. باید مراقب باشم چیز مهمی را از دست ندهم. بنابراین ، من همه چیز را از قبل فکر می کنم و سعی می کنم همه چیز را کنترل کنم. بنابراین ، ما به طور مرتب با شما به پزشکان مراجعه می کنیم و از توصیه های آنها پیروی می کنیم. و حتی اگر به نظرم می رسد که همه چیز مرتب است ، بهتر است آن را بی خطر بازی کنید. من خیلی نگرانت هستم.

وقتی نمی توانم تمام مسئولیت هایم را انجام دهم بسیار ناراحت می شوم. وقت ندارم مثل گذشته پشت خانه را نگاه کنم. من تمام نسخه های پزشک را آنطور که باید عمل نمی کنم. آخرین باری که متخصص اطفال به ما گفت وزن شما در محدوده طبیعی نیست.

من سعی می کنم ، اما به نظر می رسد بد است. گاهی اوقات فراموش می کنم اگر ویتامین هایی را که پزشک متخصص اطفال تجویز کرده است به شما داده باشم. و اخیراً من با شیر مشکل دارم. به خاطر همه اینها ، من گریه می کنم. افکار مربوط به سلامتی شما مرا رها نمی کند و نمی دانم چه کار دیگری می توانم برای کمک به شما و انجام همه کارها به درستی انجام دهم. من از آنچه بر من می گذرد وحشت دارم. دوست ندارم مرا اینگونه ببینی

و ، احتمالاً ، باید اعتراف کنم که نمی توانم با نقش یک مادر ایده آل کنار بیایم.

متأسفم که نمی توانم بهترین مادر برای شما باشم. مرا ببخش که فراموش کردم ، خسته شدم و عصبانی شدم. به نظر می رسد که قدرت من محدود است و من قادر مطلق نیستم. به نظر می رسد من به کمک احتیاج دارم. و برای اینکه عاشق ، دلسوز و شاد باشم ، باید چیزی را در زندگی ام تغییر دهم.

از زندگی من.

به هر حال ، من نیز زندگی خود را دارم. باید جایی برای خودم پیدا کنم. ناقص بودن را بیاموزید. یاد بگیرید که به خودتان اعتماد کنید. یاد بگیرید که به شما اعتماد کنید. در ابتدا آسان نخواهد بود ، زیرا من متفاوت زندگی می کردم. اما قطعاً ارزش امتحان کردن را دارد!

من تو رو خیلی دوست دارم.

توصیه شده: