2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
یک مورد مشتری با تخیل من تکمیل شده است. درباره یک مادر جوان ، که بین خواسته های جامعه و تجربیات خودش است.
شما به تازگی در زندگی من ظاهر شده اید. توده کوچک من ، خوشبختی من ، زندگی من! من به یاد می آورم که چگونه متولد شده اید - احساسات در من بسیار تازه و زنده هستند. منتظرت بودم شما ثمره عشق ما با پدرتان هستید.
قبل از ظاهر شما ، اغلب تصور می کردم که چگونه خواهید بود ، چقدر خوشحال خواهیم بود ، چگونه از شما مراقبت می کنم ، عشق ، چقدر سرگرم کننده خواهیم بود.
من همیشه به شما فکر می کنم: در مورد رفاه ، ایمنی شما. مهم نیست چه اتفاقی می افتد ، من همیشه آنجا خواهم بود. من همه کارها را برای شما انجام می دهم ، از هیچ تلاشی دریغ نمی کنم. به هر حال ، تنها چیزی که در این زندگی می خواهم این است که شما سالم و شاد باشید.
بنابراین ، من باید همیشه هوشیار و نزدیک شما باشم. باید مراقب باشم چیز مهمی را از دست ندهم. بنابراین ، من همه چیز را از قبل فکر می کنم و سعی می کنم همه چیز را کنترل کنم. بنابراین ، ما به طور مرتب با شما به پزشکان مراجعه می کنیم و از توصیه های آنها پیروی می کنیم. و حتی اگر به نظرم می رسد که همه چیز مرتب است ، بهتر است آن را بی خطر بازی کنید. من خیلی نگرانت هستم.
وقتی نمی توانم تمام مسئولیت هایم را انجام دهم بسیار ناراحت می شوم. وقت ندارم مثل گذشته پشت خانه را نگاه کنم. من تمام نسخه های پزشک را آنطور که باید عمل نمی کنم. آخرین باری که متخصص اطفال به ما گفت وزن شما در محدوده طبیعی نیست.
من سعی می کنم ، اما به نظر می رسد بد است. گاهی اوقات فراموش می کنم اگر ویتامین هایی را که پزشک متخصص اطفال تجویز کرده است به شما داده باشم. و اخیراً من با شیر مشکل دارم. به خاطر همه اینها ، من گریه می کنم. افکار مربوط به سلامتی شما مرا رها نمی کند و نمی دانم چه کار دیگری می توانم برای کمک به شما و انجام همه کارها به درستی انجام دهم. من از آنچه بر من می گذرد وحشت دارم. دوست ندارم مرا اینگونه ببینی
و ، احتمالاً ، باید اعتراف کنم که نمی توانم با نقش یک مادر ایده آل کنار بیایم.
متأسفم که نمی توانم بهترین مادر برای شما باشم. مرا ببخش که فراموش کردم ، خسته شدم و عصبانی شدم. به نظر می رسد که قدرت من محدود است و من قادر مطلق نیستم. به نظر می رسد من به کمک احتیاج دارم. و برای اینکه عاشق ، دلسوز و شاد باشم ، باید چیزی را در زندگی ام تغییر دهم.
از زندگی من.
به هر حال ، من نیز زندگی خود را دارم. باید جایی برای خودم پیدا کنم. ناقص بودن را بیاموزید. یاد بگیرید که به خودتان اعتماد کنید. یاد بگیرید که به شما اعتماد کنید. در ابتدا آسان نخواهد بود ، زیرا من متفاوت زندگی می کردم. اما قطعاً ارزش امتحان کردن را دارد!
من تو رو خیلی دوست دارم.
توصیه شده:
مورد مشتری
وقتی فکر می کنم بگویم چگونه به شخصی که از من کمک خواسته کمک کرده ام ، احساس می کنم یک خیانتکار هستم. من قطعاً مزایای چنین داستانهایی را درک می کنم. افرادی که مشکلات مشابهی دارند معتقدند راهی برای خروج از حلقه معیوب آنها وجود دارد. همه چیز را می فهمم اما … حتی اگر از صاحب قدرشناس داستان اجازه گرفته شود.
راپونزل. داستان پیچیده استعاره مورد مشتری
مورد با اجازه مشتری منتشر شده است. یک مشتری ، بگذارید او را اما صدا کنیم ، با درخواست جدایی - جدایی روانی از مادرش - به درمان آمد. دختر 26 ساله است ، جدا زندگی می کند ، ازدواج کرده است. با وجود این ، او تحت سرپرستی شدید مادرش است و هر بازدید از خانه والدین (چرا) مطمئناً با مشاجره خاتمه می یابد - با وجود این واقعیت که اقوام باهوش ، تحصیل کرده و به نظر می رسد بسیار دوستانه هستند.
مشتری ، شما عصبانی هستید در مورد دستکاری با تجاوز در اینترنت
عبارت جذاب درباره مشتری عصبانی را به خاطر دارید؟ "مشتری ، شما عصبانی هستید - پس در اشتباه هستید." من سالها آن را دوست داشتم ، زیرا بر اساس آن بود و در عین حال ، اعتقاد من را تقویت کرد که افراد عاقل و منطقی همیشه می توانند کلمات یا اقدامات مناسب را برای حل هر مسئله بدون پرخاشگری و عصبانیت بیابند.
مشتری خوب ، مشتری بد
مرسوم نیست که در این مورد صحبت کنیم ، زیرا همه ما شهرت خود را به عنوان متخصصان صحیح و دوستانه ارزش قائل هستیم ، اینطور نیست؟ خوب ، من شانس می کنم . آنها می گویند پیشخدمت ها بدترین رستوران ها در رستوران ها هستند ، زیرا در اوقات فراغت خود سعی می کنند هر کاری را که احمقانه ترین مشتریانشان با آنها انجام می دهند ، با همکاران خود انجام دهند.
چنین درمان متفاوتی: مشتری "من می خواهم" و مشتری "من باید"
درمانگری بسیار متفاوت: مشتری "می خواهم" و مشتری "NADO" در روان یک فرد بالغ من می خواهم و باید هماهنگ باشم ، خواسته ها و تعهدات من موضوع مطرح شده در مقالات "بین نیاز و خواسته و دام مضاعف روابط را ادامه می دهم من حامی نوع شناسی مراجعه کنندگان و درخواست های آنها نیستم و در درمان بر فردیت شخصیت مراجعه کننده و منحصر به فرد بودن درخواست وی تأکید می کنم.