2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
عجله شبیه به حرص و آز است ، فقط در اینجا حرص نه در جنبه مادی ، بلکه در جنبه زمانی ظاهر می شود: "حیف است که زمان کافی برای بلعیدن اطلاعات بیشتر وجود نداشته باشد ، من وقت ندارم تعدادی از آنها را دوباره انجام دهم چیزها ، یک دسته لذت ببرید … ". هر دقیقه آنقدر ارزشمند است که شخص خود را در یک مشکل کامل زمان می بیند: او از ترس عدم به موقع رسیدن به چیزی خود را تشویق می کند و در واقع ، مهم نیست که چه چیزی در زمان نیست ، تمرکز توجه در همان نقطه است. وقت نخواهم داشت ". من آهنگ گربه باسیلیو از بوراتینو را به یاد می آورم: "شما به موقع نمی آیید ، دیر می کنید ، نه می کارید ، نه درو خواهید کرد. من نمی دانم چه می گذرد ، شما مال خود هستید دشمن خود!"
در این مسابقه حرص و آز ، فردی با دهان باز می دود و نفس نفس می زند ، همه نگران آینده هستند. او در اینجا و اکنون نیست … اگر جلوی چنین شخصی را بگیرید چه اتفاقی می افتد؟ حصاری بلند جلوی او بگذارید. او در ابتدا پیشانی خود را بر او می کوبد ، اما با فهمیدن اینکه نمی توان بر این توقف غلبه کرد ، در ناامیدی کامل در درون خود شکاف بزرگی از خلأ را مشاهده می کند ، که به طرز دیوانه واری همه چیز را که می توانست پرت کند ، و همه چیزهایی را که از زندگی بدست آورد. این عجله ، در این حرص
افرادی که درونشان خالی هستند حرص می خورند … و اگر زندگی مانعی پیش روی آنها قرار دهد ، با پوچی خود در تماس می شوند و روح آنها از درد پوچی شروع به گریه می کند. پس این افراد از چه چیزی فرار می کنند؟ البته از پوچی تو آنها درون آنها نیستند. آنها مملو از انواع زباله های غیر ضروری باطل و عجله خود هستند ، اما در خانه نیستند ، درون خود. آشغال هایی وجود دارد که جایگزین آنها می شود. اگر چنین شخصی را در حال فرار متوقف کنید ، غمگین خواهد شد ، تنها خواهد شد ، ناامیدی او را فرا خواهد گرفت و او همه کارها را برای فرار بیشتر از خود انجام می دهد. ولی!
زندگی گاهی شگفتی هایی را در قالب بیماری های جدی به همراه می آورد که فرد و نژادش را متوقف کرده و از خود فرار می کند. او حریص ارزشهای بیرونی می شود ، زیرا در داخل صحرا وجود دارد. بنابراین چه چیزی نیاز به پر کردن این بیابان دارد؟ در ابتدا ، فقط باید متوقف شوید و درد پوچی درونی را تجربه کنید. "گدا و گرسنه" شدن ، نه چسبیدن به چیزی. احساس مالیخولیا و ناامیدی کنید ، آنها را در لحظه "اینجا و اکنون" تجربه کنید و ذره ذره شروع به پر کردن خود کنید.
اما کجا می توانید گم شده خود را پیدا کنید؟ چگونه روح از دست رفته خود را بازگردانیم ، چگونه در ارزش های خود تجدید نظر کنیم ، آنها را تغییر دهیم؟ من فکر می کنم این یک روند بسیار دشوار است. اما من پیشنهاد می کنم با رضایت کامل درونی به سراغ خود بروید تا همه چیز را در این جهان از دست بدهید: پول ، خانواده ، خانه ، شغل ، ماشین ، مطلقا همه چیز ، اما نه خودتان. به هر حال ، مردم اغلب از ترس از دست دادن چیزی که موفق شده اند به آن وابسته شوند ، خود را رها می کنند.
من اغلب این س askال را از مردم می پرسم: تصور کنید همه چیزهایی که اکنون دارید - همه اینها را ندارید: بدون مسکن ، بدون پول ، بدون خانواده … تصمیمات شما در این شرایط چیست؟ پاسخ ها تعجب آور است. یک فرد ناگهان متوجه می شود که علاوه بر آنچه که محکم به آن وابسته بود ، خود و "من" او نیز وجود دارد ، که در اصل نیازی به هیچ چیز خارجی ندارد. بدون هیچ چیز به این دنیا آمد و با هیچ چیز نخواهد رفت.
به طور کلی ، برای پیدا کردن خود ، باید چیزهای زیادی را در سطح داخلی از دست بدهید. اما اوه ، چقدر دردناک است تصمیم گیری در مورد این رضایت برای خلاص شدن از شر هر چیزی که برای شما در اینجا در این جهان بسیار ارزشمند است. من در مورد تغییر وضعیت پایین صحبت نمی کنم. خیر من در مورد هماهنگی درونی و فروتنی هستم که همه چیز را از دست بدهم تا از وابستگی ها رهایی یابم و خود را بیابم.
توصیه شده:
چرا جستجوی "خود" اغلب خود فریبی است
امروزه مد این است که به دنبال "خود" باشیم. در عین حال ، اکثریت به دلایلی مطمئن هستند که این "خود" هستند - این لزوماً چیزی دلپذیر ، شاد ، خوب است ، یا حتی خدا می داند که چقدر زیبا است. لزوماً اینطور نیست. غالباً در نتیجه جستجوی "
راهی برای تبدیل شدن به خود و توقف جستجوی ایده آل دیگر
در جامعه مدرن بحث های زیادی در مورد عزت نفس پایین و بالا وجود دارد. درباره خودشیفتگی ناسالم ، برتری و بی اهمیتی. تعداد کسانی که در دوران کودکی به چهارچوب نیاز به برآوردن برخی الزامات ایده آل و دیگران سوق داده شده اند وجود دارد. بیشتر اوقات ، بدون در نظر گرفتن شخصیت و استعدادهای کودک.
درد خود گمشده. هیستری: علل ، درک و رویکرد وجودی
6 اکتبر ، در چارچوب چهاردهمین حوزه روانشناسی به نام پروفسور واسیلی زنکوفسکی ، تحت رهبری B.S. برادران ، دانشگاه ارتدوکس روسیه میزبان سخنرانی دیگری توسط روان درمانگر مشهور اتریشی آلفرد لانگل بود. پروفسور لانگل در مورد مشکل فوری و پیچیده ای مانند هیستری به شرکت کنندگان و مهمانان حوزه گفت.
رابطه همزیستی یا خود گمشده
روابط کنونی با مردم بازتولید روابط ما با اعضای خانواده والدین یا نتیجه غیبت آنها است. در زندگی ، چیزهای زیادی از خانواده به دست می آید. احساس امنیت از آن ناشی می شود ، توانایی اعتماد به مردم ، آرامش خاطر در تماس با آنها و از همه مهمتر - بدون آنها.
جستجوی خود چیست و چرا شکست می خوریم؟
چه علامتی را پشت سر بگذاریم؟ چه کاری مهم است انجام شود؟ چه چیزی برای من جالب است؟ این س questionsالات قرن ها شخص را مشغول نکرد و قرن ها بعد از آن تنها ذهن افراد را مشغول کرد ، که قشر بالای جامعه از آن تشکیل شده بود. بقیه چطور زندگی می کردند؟ این بستگی به این دارد که چه کسی در چه محیطی متولد شده است ، خانواده اش چه کرده اند ، سطح درآمد آنها چقدر است.