رویاها و فیلم ها: چهار عصر عشق

تصویری: رویاها و فیلم ها: چهار عصر عشق

تصویری: رویاها و فیلم ها: چهار عصر عشق
تصویری: Bidarie Royaha | بیداری رویاها (Awakening Dreams) 2024, ممکن است
رویاها و فیلم ها: چهار عصر عشق
رویاها و فیلم ها: چهار عصر عشق
Anonim

مفهوم باشگاه رویاها و سینما از نظر شکل ساده و در گسترش آن جذاب است. اول ، رویای شرکت کننده ، ترجیحاً یک خواب بزرگ (کهن الگویی ، با نمادی از کهن الگوهای جمعی). سپس رویا به هر طریقی که ممکن است در گروه اجرا می شود: غوطه ور شدن در فضای رویا مانند یک داستان واقعی با بحث در مورد احساسات ، احساسات ، افکار و حدس ها در مورد اینکه چیست و چرا. برجسته کردن واحدهای رویایی و بحث در مورد آنچه در یک رویا اتفاق می افتد به نمایندگی از یک شخصیت خاص ؛ گسترش فضای رویایی یک نفر در روان جمعی گروه. در نتیجه ، متقاضی می بیند که خوابش در اقامتگاه و انجمن های دیگر شرکت کنندگان ضرب می شود. سپس ما یک رویای جمعی را که توسط فرهنگ در چهره فیلمنامه نویس ، کارگردان ، فیلمبردار ، بازیگران ، تماشاگران ایجاد شده و به طور خاص توسط مجری به عنوان ادامه رویای متقاضی انتخاب شده است ، مشاهده می کنیم.

در آخرین جلسه ، من از شرکت کنندگان اجازه انتشار محتوای رویاها را گرفتم.

بنابراین:

رویای 31 اکتبر: یهودی نشین گرگ و میش فضایی بسته که نمی توانید از آن خارج شوید. دنبال شد. افرادی هستند ، اما من آنها را نمی بینم. فقط احساس می کنم آنها آنجا هستند. ناگهان یک تکه از زنجیر طلا پاره شده و یک حلقه پیدا می کنم (طلا نمی درخشد ، کثیف است ، تمیز نمی شود). خوشحال شدم. آن را به طوری که هیچ کس نمی تواند ببیند (به طور مخفیانه). او آن را در جیب خود پنهان کرد. و فکر کنید چه باید کرد؟ من طاقت ندارم ، آنها متوجه آن می شوند ، آن را بردارید. و من نمی توانم آن را بپوشم ، آنها نیز متوجه خواهند شد. آنها خواهند فهمید که فریب داده اند. من می ترسم که آنها در فریب گرفتار شوند ، اما من نمی خواهم آن را واگذار کنم. و من همچنان فکر می کنم: شاید این طلای کسانی است که گذشتند!؟ از کنار آنها می گذرم و طلا در جیب من است. تمرکز من روی جیب و طلا است. هشدار دهنده مردم از آن سوی گتو شروع به ورود کردند. من هم امتحان کردم. بیرون آمد. کسی گرفتار نشد. طلا با من است من آزاد هستم. دوباره به داخل محله یهودی نشین رفتم. فهمیدن. که بتوانم داخل و خارج شوم. من داخل شدم من صدایی را می شنوم: "هرکسی چه چیزی دارد ، می توانی آن را ذوب کنی". دوباره روی جیبم تمرکز کردم. و من فکر می کنم: من خودم می توانم آن را برای ذوب شدن بدهم و هیچ کس نمی داند. آنها آن را دریافت نخواهند کرد ، اما مال من خواهند بود. آنها متوجه می شوند که من علاوه بر حلقه ، حلقه ازدواج دارم. و من تفاوت را می بینم. حلقه و زنجیر مات و حلقه براق است. می خواهم آن را روی انگشتم بگذارم ، اما می ترسم. من در محفظه روشن گتو ایستاده ام. در ورودی یا خروجی. من ایرینا را می بینم (فردی مهربان ، با مادرش زندگی می کند). او روحیه خوبی دارد. به او نگاه می کنم و احساس خوبی دارم. من درک می کنم که خروجی باز است ، می توانم خارج شوم. و من همچنان به این فکر می کنم: همه چیز را بدهم یا آن را رها نکنم. به ایرینا نگاه می کنم.

رویایی درباره فضای بسته ، که در آن احساس خود ، صداها و حس حضور شخص دیگری وجود دارد. رویاپرداز این فضا را به عنوان یک محله یهودی نشین تعریف می کند - مکانی که شخصی در آنجا نگهداری می شود و از آنجا راه خروجی وجود ندارد. انجمن های گروه: "ما باید از آنجا خارج شویم" ، "مهمترین چیز این است که از اینجا خارج شویم" ، یا اقامت داخل رحمی ، یا مکان مادری به معنای وسیع ، تحت تسخیر مادر و تمایل به بازگشت به آنجا دوباره در قهقرا

جواهر سازی ، که صاحب آن ناشناخته است ، اما شما می خواهید آن را تصاحب کنید و به کسی ندهید:

طلا از آن من نیست ، بلکه برای من است که به یاد کسانی که دیگر وجود ندارند ، اما متعلق به آنها ، گشتاپو است ، احساس نگرانی که می توانند طلا را در گل و لای از بین ببرند ، ذوب کنند ، خارج کنند. مانند چربی و خون بر بدن نوزاد ، هدایای مردان ، سرقت ، هدیه مادر ، زنجیر به عنوان هدیه از نامادری ، که دائماً پاره می شد ، کسی خوش شانس است ، و کسی باید سرقت ، درآمد ، سزاوار ، استاندارد ، منبع ، حرز ، تفاوت بین نقره (جواهرات دختر جوان) و طلا (جواهرات برای دختران بزرگسال ، زنان) ، زنجیره ای به عنوان ارتباط با خانواده. در سنت ، یک دختر اغلب جواهرات را از مادر خود به ارث می برد ، یک حلقه مادری که می تواند به نوه منتقل شود

ایده ذوب شدن و ترس از چیزی شخصی و ارزشمند متحد می شود و به قطعه ای از طلا بدون شکل تبدیل می شود که فاقد معنی شخصی است. و ما در اینجا عدم تمایل رویاپرداز به جدایی از آن را می بینیم - "من خودم می توانم این را به آنچه نیاز دارم ذوب کنم."

یک حلقه نامزدی همراه با حلقه ظاهر می شود.

نمادگرایی حلقه جهانی است و نه تنها به عنوان زینت زن ، بلکه به عنوان نشانه ای از پیوند و ازدواج در نظر گرفته می شود. شما می توانید با مردی برای رابطه جنسی ملاقات کنید ، با او زندگی کنید ، اما تا زمانی که او یک حلقه ندهد و پیشنهاد ازدواج بدهد ، زن زن نمی شود ، اما شوهر نمی شود. انگشتری که یک مرد می دهد جدی است. اهمیت ویژه ، سرنوشت ساز و عرفانی این رویداد امروز از بین نرفته است.

در روانشناسی تحلیلی نمادها می توانند هویت اجتماعی ، شخصیت و ارائه خارجی را نشان دهند. در اینجا حلقه ها چیزی بیشتر از ثروت ، رفاه ، موقعیت و عظمت نیستند. و همچنین می توانند به سطوح عمیق روان مربوط شوند. به گفته ماریا لوئیز فون فرانتس ، حلقه نمادی از خود است و قرار دادن حلقه به شخص دیگر نشان دهنده تمایل به بودن با او در عمیق ترین سطح خود است.

این حلقه دارای دو عملکرد اصلی است (علاوه بر شکل دایره ای شکل که تصویر خود را ایجاد می کند) ، که نماد یا اتصال متقابل (اتصالات) یا پیوندها (بندها) است. به عنوان مثال ، یک حلقه نامزدی می تواند نشان دهنده یکپارچگی با شریک زندگی و اسارت ازدواج باشد: به همین دلیل است که برخی از افراد هنگام سفر حلقه را برداشته و در جیب خود می گذارند! بنابراین ، همه چیز بستگی به نگرش فرد به این نماد دارد. با قرار دادن حلقه بر روی یک زن ، یک مرد ، صرف نظر از اینکه متوجه باشد یا نه ، تمایل خود را برای برقراری ارتباط با او در سطحی فوق شخصی ابراز می کند و نه فقط شروع یک رابطه عاشقانه زودگذر. او می خواهد با این تأکید کند که ارتباط برای همیشه برقرار است ، زیرا حلقه نماد ارتباط از طریق خود است ، و نه فقط از طریق نفس. به عنوان مثال ، در دین کاتولیک ، ازدواج یک مقدسات است ، نه فقط اتحاد دو خودخواه که تصمیم می گیرند ، همانطور که یونگ گفت ، "یک جامعه مالی کوچک برای تربیت فرزندان" ایجاد کنند. اگر ازدواج چیزی بیشتر است ، پس باید تشخیص داد که این ازدواج حاوی چیزی فوق شخصی یا از نظر مذهبی ، چیزی الهی است. کلمه "برای همیشه" در اینجا معنای عمیق تری دارد و به این معنی است که در این مورد فقط عاشق شدن یا محاسبه کردن نیست ، که می تواند مردم را قبلاً متحد کند. دوباره ، حلقه نماد اتحاد ابدی از طریق خود است. به نظر می رسد ازدواج به خاطر تداوم فرایند فرد سازی است. تأیید این امر را می توان در تجزیه و تحلیل مشکلات مختلف خانوادگی یا مشاهده شخصی در روزهای آخر قبل از عروسی یافت. ازدواج به شما این امکان را می دهد که مشکلات روزمره را از دیدگاه کاملاً متفاوتی بررسی کنید ، نگرشی جدید نسبت به آنها ایجاد می کند. اما به هر حال ، این سرنوشت است که به فرد کمک می کند تا به آگاهی بیشتری دست یابد و در اولین مشکل ازدواج را رها نکند. این ایده است که به طور نمادین توسط حلقه نامزدی ، که نشان دهنده اتحاد از طریق خود است ، تأکید می شود.

بنابراین ، ما در حال حاضر در مورد جواهر در قالب روابط صحبت می کنیم.، حلقه به عنوان چنین نیست ، بلکه به عنوان نمادی از این روابط است. رابطه من با شخص دیگر ارزش شخصی من و اوست. ما تنها نیستیم ، هرچه باشیم. زیبا یا معمولی ، باهوش یا احمق ، سالم یا بیمار ، جوان یا پیر ، نکته اصلی این است که آنها تنها نیستند.

پیوند فرزند والدین با حلقه و زنجیر پاره ، پیوندی بین زن و مرد با حلقه ازدواج مشخص می شود.

در مرحله بعد ، یک فیلم تماشا کنید چهار عصر عشق (2008)- چهار داستان کوتاه ، که به نظر من ، نویسندگان ایده اصلی ، نخ فیلم را روی سطح می گذارند ، و بنابراین رمز و راز فیلم مشخص نیست. اگر می خواهید چیزی را پنهان کنید ، آن را روی سطح بگذارید.

چهار عصر عشق نه تنها مربوط به چهار سنین زندگی بشر با وظایف ، انتظارات و نگرانی های متفاوت است ، بلکه درباره این واقعیت است که هر فرد جفت خاص خود را دارد.

در اولین رمان ، جوانان با جذابیت جنسی ، چالش ها و خطراتی که برای بزرگسال شدن باید بر آنها فائق آمد پیوند خورده اند.در رمان دوم ، یک زوج سالخورده - کنایه از موسی و سارا - با عمر طولانی آنها ، صبر و در نهایت یک معجزه مرتبط می شود. سومین داستان کوتاه درباره جستجوی زنان برای یافتن یک مرد و خوشبختی زنان است. تنهایی با ملاقات دو زن از بین می رود ، که در آن هر کدام آنچه را که دیگر وجود ندارد به دیگری می دهد. رمان آخر درباره یک زوج متاهل برای همیشه با غم و اندوه به هم گره خورد. در عین حال ، یک جفت دیگر از احمق مقدس و ضعیف اندیش وجود دارد و می بینیم که حتی افرادی که به حاشیه زندگی پرتاب شده اند نباید تنها باشند.

چنین فیلمی درباره جواهر یک رابطه است- مادر و فرزند ، مادربزرگ و نوه ، زن و مرد ، زن و شوهر ، دوستان ، دوست دختران ، دشمنان و سایر ارتباطات عمودی و افقی.

و خداوند خداوند گفت: تنها بودن مرد خوب نیست. بگذارید او را یاوری متناسب با او قرار دهیم (پیدایش 2-18)

اگر موضوع جالب و پاسخگو است ، این فیلم را تماشا کنید ، و رویاپرداز چیزی در آن از گذشته و حال خود در آن دید. برای ملاقات در سینما ، مهم است که فیلم جنبه های جدیدی از وضعیت فعلی زندگی را آشکار کند ، دید معمول را گسترش دهد و از طریق معانی جدید چشم اندازی از آینده ارائه دهد.

روان برای انتقال از یک حالت به حالت دیگر به کمک نیاز دارد. به صورت فردی ، چنین کمک هایی توسط رویاهایی ارائه می شود که می توانیم آنها را به خاطر بسپاریم و تجزیه و تحلیل کنیم. همان عملکرد توسط رویاهای جمعی به شکل به اصطلاح انجام می شود. فیلم هایی با معنا

توصیه شده: