2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
معرفی - این یک نوع دفاع روانشناختی است که با تمایل به جذب نگرش دیگران بدون تحمل انتقاد مشخص می شود.
یک مشتری وارد شده اغلب غرق در انتقاد از خود و احساس گناه است. چنین موضعی گاهی اوقات می تواند روند روان درمانی را به مسیر نادرستی هدایت کند.
مثال عملی
مشتری در طول جلسه شروع به گفتن کرد که رابطه او با همسرش به دلیل این واقعیت که او متکبر ، سرد و بی ارزش است ، به نتیجه نرسید.
تخیل درمانگر می تواند یک تصویر خودشیفته از مراجعه کننده را ترسیم کند ، به ویژه اگر خود درمانگر به صورت خودشیفته سازماندهی شده باشد یا رابطه ای سوء را تجربه کرده باشد. آزمایش دقیق توسط تحلیلگر این اظهارات در برابر واقعیت می تواند از استنباط های اشتباه جلوگیری کند.
به عنوان مثال ، یک درمانگر ممکن است بپرسد:
"استهلاک شما در رابطه با چه کسی ظاهر می شود؟" "به هیچکس. فقط به شوهرم." "و در چه شرایطی با شوهر خود شروع به کاهش ارزش می کنید و این چگونه بیان می شود؟" "در شرایطی که او کلمات مرا زیر سوال می برد." "مثلا؟" "من به او گفتم:" وقتی بچه ها را فریاد می کنی دوست ندارم. "او پاسخ داد:" به نظر می رسید که من فریاد نزدم ، اما صدایم را بلند کردم. "سپس گفتم:" دوست نداشتم وقتی در یک مهمانی شرکتی مست شدید و در توالت احساس بیماری کردید. "او پاسخ داد:" حافظه شما از بین می رود ، اینطور نبود. "من پرسیدم:" آیا با زنان در سونا بوده اید؟ وقتی تلفن را برداشتید صدای خنده یک زن را شنیدم. "او دوباره گفت:" تو به همه چیز فکر کردی. تهمت زدن به من را متوقف کنید. "من شروع به عصبانی شدن می کنم ، می توانم او را ناراحت کنم ، چیزی توهین آمیز بگویم. شوهرم شروع به متهم کردن من به سردی می کند ، که من او را برای همه چیز سرزنش می کنم ، که من فقط بر خودم متمرکز شده ام." در این لحظه ، احساس غرور می کنم ، بی ارزش شده ام."
در واقع ، معلوم می شود که کاهش ارزش مشتری به عنوان یک واکنش دفاعی در برابر گازگرفتگی شوهرش بوده است ، که با تمام این اوصاف ، این ویژگی ها را در او وارد کرده و او را مجبور کرده است که خود را همانطور با یک "منفی" تجربه کند. " امضا کردن.
مشتری آنقدر به این موضوع اعتقاد داشت که تا آخرین لحظه شک کرد که شوهرش می تواند به طور عینی اشتباه کند. او انکار ، سردی ، تحقیر ، دروغ خود را از خود جدا کرد و بر همسرش فاش کرد. و همسر با این فرافکنی مشخص شد.
با این حال ، تزریق مزایای ثانویه خود را نیز دارد - به عنوان مثال ، اجتناب از مسئولیت. برای همان مشتری راحت تر است که به سخنان شوهرش اعتقاد داشته باشد تا با او درگیر نشود.
F. Perls مقدمه را با قطعه ای جویده نشده مقایسه کرد که فرد بدون سانسور آن را قورت می دهد. شکل بالغ تری از معرفی ، شناسایی است.
با اشکال دفاعی بالغ تری ، سهمی از آگاهی وجود دارد.
به عنوان مثال ، یک فرد ، برای پیوستن به یک شرکت ، می تواند موقت ارزشهای این گروه را بپذیرد ("شما برای سرزمین مادری ، برای استالین هستید ، و من نیز" ، "من ، مانند یک پدر ، تبدیل به یک مهندس و صبح اجرا خواهد شد ").
ما می توانیم از طریق آگاهی و انتقاد از درون گرایی خلاص شویم. اما ، هر چه زودتر طرح اولیه مطرح شود ، کار با آن دشوارتر است ، زیرا او بخشی از شخصیت می شود
به عنوان مثال ، نگرش خود سازنده "من بازنده هستم" می تواند الگوی قوی اجتناب از شکست را شکل دهد. و سپس مقدمه به سناریویی از زندگی تبدیل می شود.
توصیه شده:
عوضی کوچولو ، سخت گیر ، دمدمی مزاج؟ چگونه غذاهای کمکی را معرفی کردید؟ (پیشگیری از اختلالات خوردن)
علل و مکانیسم ایجاد اختلالات خوردن یک موضوع پیچیده و چند عاملی است. من فقط در مورد جنبه های روانی و آموزشی او صحبت خواهم کرد . از نظر یک روانشناس ، معرفی صحیح غذاهای کمکی در پیشگیری از اختلالات خوردن جایگاه ویژه ای دارد. · چه زمانی غذاهای مکمل را معرفی کنیم؟ سپس ، وقتی دو عامل با هم منطبق می شوند:
فرافکنی ، معرفی ، شناسایی فرافکنی. مکانیسم های دفاعی پایین روان ، قسمت 2
کسی که درد دارد ، در مورد آن صحبت می کند. پروژه \ مقدمه از نظر روانکاوان ، فرافکنی و درون ریزی یکی از ابتدایی ترین مکانیسم های دفاعی محسوب می شود. ریشه های شکل گیری فرافکنی و معرفی به دوران نوزادی برمی گردد ، زمانی که کودک هنوز نمی تواند آنچه را که در داخل و بیرون اتفاق می افتد جدا کند.
مشتری خوب ، مشتری بد
مرسوم نیست که در این مورد صحبت کنیم ، زیرا همه ما شهرت خود را به عنوان متخصصان صحیح و دوستانه ارزش قائل هستیم ، اینطور نیست؟ خوب ، من شانس می کنم . آنها می گویند پیشخدمت ها بدترین رستوران ها در رستوران ها هستند ، زیرا در اوقات فراغت خود سعی می کنند هر کاری را که احمقانه ترین مشتریانشان با آنها انجام می دهند ، با همکاران خود انجام دهند.
چنین درمان متفاوتی: مشتری "من می خواهم" و مشتری "من باید"
درمانگری بسیار متفاوت: مشتری "می خواهم" و مشتری "NADO" در روان یک فرد بالغ من می خواهم و باید هماهنگ باشم ، خواسته ها و تعهدات من موضوع مطرح شده در مقالات "بین نیاز و خواسته و دام مضاعف روابط را ادامه می دهم من حامی نوع شناسی مراجعه کنندگان و درخواست های آنها نیستم و در درمان بر فردیت شخصیت مراجعه کننده و منحصر به فرد بودن درخواست وی تأکید می کنم.
بحران روانشناسان ، یا "وقتی مشتری همیشه حق دارد"
از نویسنده: … من فقط مقاله دیگری را در مورد سهل انگاری برخی از روانشناسان خواندم: "5 نشانه که باید از دفتر روانشناس خارج شوید." 1) روانشناس به شما ارزیابی می کند (نباید با تشخیص اشتباه گرفته شود. روان درمانگر با تشخیص شروع می کند) 2) روانشناس به شما توصیه می کند.