2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
همه والدین هر از گاهی کاری را می گویند یا انجام می دهند که باعث شرمندگی فرزندانشان می شود. با این حال ، برخی از والدین در این زمینه به افتخار تبدیل می شوند. اغلب ، والدینی که کاری را می گویند یا انجام می دهند باعث شرمساری شدید در خود کودک می شوند ، عمیقا شرمنده هستند. آنها احساس حقارت و شرمندگی خود را به فرزندان خود منتقل می کنند. افرادی که شرم مزمن دارند پیام های حقارت را در خانواده های خود دریافت کرده اند و به آنها گفته اند که آنها بد ، معیوب ، ناخواسته و مورد علاقه نیستند. افرادی که احساس شرمساری دردناکی دارند اغلب قربانی سوءاستفاده یا بی توجهی جسمی و جنسی شده اند. اغلب اینها افرادی هستند که در خانواده هایی تربیت شده اند که بیش از حد به تصویر توجه کرده اند و خواستار کمال هستند ، یا فضای خانواده با یک راز شرم آور خانوادگی اشباع شده است. افراد شرمنده اغلب قربانی خانواده های خود می شدند ، که از طریق شرمندگی و تهدید به نفی عشق ، کودک را تحت کنترل شدید قرار می دادند.
شرمساری بین نسل ها گسترش یافته است. والدین عمیقا شرمنده این شرمندگی را بیشتر به فرزندان خود منتقل می کنند و آنها را با احساس حقارت درونی خود آلوده می کنند. کودکان شرم والدین را در انواع بلاتکلیفی ، بهانه ها ، طرد شدن و دفاع های مختلف می بینند. آنها متوجه می شوند که والدین نمی توانند تعریف و تمجید را بپذیرند ، زیرا آنها نگران شهرت خود هستند. کودکان شواهد کلامی و غیر کلامی زیادی جمع آوری می کنند که والدین آنها معتقدند در زندگی شکست خورده اند. اگر کودک با چنین والدینی همذات پنداری کند ، شرم والدین را درونی می کند. کودک فقط با رد شرمندگی والدین می تواند عزت خود را بدست آورد. با این حال ، این عمل بی وفایی ممکن است فراتر از توانایی های او باشد.
بسیاری از افراد با شرم شدید و مزمن قربانی پیام حقارت شده اند. پیام های نارسایی پیام هایی است که به یکی از اعضای خانواده گفته می شود که نشان می دهد فرد در سطح جهانی معیوب است. چنین پیامهایی فقط می تواند به یکی از اعضای خانواده - "بز قربانی" خطاب شود. همچنین ، پیام هایی از این دست می توانند به یک دسته از افراد اشاره کنند که نقص خاصی به آنها نسبت داده می شود - به کودکان ، مردان ، "طرف دیگر". برای مثال ، ماریا (اجازه انتشار) همیشه از مادر و مادربزرگش شنیده است که او حامل تمام ویژگی های زننده و شرم آور "برنامه ریزی شده ژنتیکی" در همه افراد متعلق به خانواده پدرش است.
پیام هایی مانند "شما خوب نیستید" یک حمله جهانی به مرکز فردیت است. آنها نشان می دهند که شخص دارای نقایص جبران ناپذیری است. پیامهای رایج از این نوع شامل موارد زیر است: "شما همیشه … (نامتعادل ، احمق ، بزدل و غیره)" ، "شما هرگز تغییر نخواهید کرد" ، "از لحظه به دنیا آمدن شما ، همه چیز اشتباه پیش رفت."
تحت بمباران مداوم پیام های "تو خوب نیستی" ، کودک می آموزد که آنها دارای ویژگی های شرم آوری هستند که باعث نقص آنها می شود.
پیام هایی مانند "شما به اندازه کافی خوب نیستید". در این مورد ، دیگران قابل توجه به کودک می گویند که او ارزش خاصی دارد ، اما همچنان از اهدافی که برای او تعیین کرده اند عقب می افتد. اعضای خانواده بر کودک ایده آل تمرکز می کنند و کمال می خواهند. آنها اغلب کودک را با سایر خواهر و برادرهای موفق تر مقایسه می کنند ("برادر شما دانش آموز عالی بود"). اعضای خانواده به کودک اطلاع می دهند که او را ناامید می کند. مهم نیست که کودک چقدر تلاش می کند تا به اندازه کافی خوب باشد. مهم نیست که چه کار می کند و چگونه ، باز هم دیگران را ناامید می کند و در نهایت خودش.در آینده ، فرد الگوی "موفقیت نزدیک" را در همه زمینه های زندگی تکرار می کند ، به ویژه در مواردی که مهمترین آنها در خانواده او برای دستیابی به احساس ارزش خود تلقی می شود. چنین فردی دائماً سخت کار می کند و نمی تواند آرامش داشته باشد. او نمی تواند شاد یا آرام باشد ، زیرا این حالات متعلق به کسانی است که "شایسته" احترام و تأیید هستند. شرم یک فرد نه چندان خوب خاموش است ، بسیار کمتر جهانی است و شدیدتر از شخصی است که با پیامهای "شما خوب نیستید" سرکوب می شود. شرم یک فرد نه چندان خوب اغلب با حسادت دیگران آمیخته می شود.
پیام های "شما متعلق به ما نیستید" از سوی دیگران به فرزندشان می گوید که او دارای ویژگی های بدی است که او را از دیگران جدا می کند. کودک "شبیه" خواهر و برادر خود نیست. دریافت کننده پیام "شما مال ما نیستید" اغلب ترکیبی از تنهایی و شرمندگی را تجربه می کند. ابتدا در خانواده و سپس در گروه های دیگر ، شخص احساس می کند که مانند دیگران نیست. غرق در شرمندگی ، او متقاعد شده است که نمی تواند "مال ما" باشد و از درد زندگی جداگانه رنج می برد. بگذارید مثالی بزنم ، یگور (اجازه اجرای عمومی) از دوران کودکی از همه اعضای خانواده شنیده شد که او "آنها" نیست ، به دلایل مختلف - او بلوند است ، در خانواده هیچ فرد مو مویی وجود ندارد ، او "زیاد فکر می کند و رویاها می بیند" ، و همه اعضای دیگر خانواده اش اهل عمل هستند. پدربزرگ یگور اغلب می گفت که یگور "در سراسر جهان سرگردان بود و برای آنها میخکوب شد." مادر دوست داشت بگوید که یگور برخلاف خواهر بزرگترش ، همیشه کودکی ترسو و ساکت بود که "برانگیختن" او دشوار بود.
پیام هایی مانند "شما را نمی توان دوست داشت." ترس از رها شدن موضوع اصلی شرم است. شخصی که متقاعد شده است که محال است او را دوست بدارد ، شرمساری عمیقی را تجربه می کند. او معتقد است که شایسته توجه نیست ، ارزش وقت دیگران و منابع دیگر را ندارد. فردی که بزرگ شده است و قادر به ایجاد عشق نیست ، ممکن است بعداً زندگی خود را وقف مراقبت از دیگران کند. این روش به شما این امکان را می دهد که درد افراد موردعلاقه خود را کاهش دهید. تنها راهی که امکان تعلق به نسل بشر را باز می کند این است که خود را به کسی بسپارید که شایسته عشق است.
تأکید خانواده بر تصویر و احترام ، پیش بینی دیگری از شرمساری عمیق است. فرد شرمنده از خانواده شرمنده در ایجاد تعادل بین فردیت و سازگاری مشکل دارد. خانواده او در درجه اول بر انطباق تمرکز می کنند. س mainال اصلی این است: "مردم چه فکر می کنند؟" مطابقت به خودی خود به عنوان یک ارزش تلقی می شود.
در برخی موارد ، افشای تقریباً هرگونه اطلاعات غیر ضروری که در خانواده اتفاق افتاده ، اتفاق می افتد یا باید رخ دهد به عنوان تهدیدی برای تصویر تلقی می شود. حتي نمره پايين كلاس اول راهنمايي نيز بايد سكوت كرد تا از شرمساري جلوگيري شود.
سایر خانواده ها ممکن است اسکلت در کمد داشته باشند. همه اعضا موظفند این اسرار را به نام تصویر و رفاه خانواده حفظ کنند. اغلب این اسرار شامل اختلالات روانی یکی از اعضای خانواده ، اعتیاد ، مشکلات با قانون و غیره است. خانواده ای با راز شرم آور انرژی زیادی را صرف کنترل این راز می کند ، اعضای خانواده باید دائماً مراقب خود باشند. یکی از راههای دفاع در برابر شرمندگی خشم است. خانواده هایی با اسرار شرم آور اغلب خانواده هایی "خشن" هستند که آماده نابودی هر کسی هستند که ممکن است خطرناک تلقی شود. در برخی موارد ، نسل قدیمی اجازه نمی دهد که کودک دارای یک راز وحشتناک خانوادگی باشد. این وضعیت مبهم ، همراه با شرم ، در کودک احساس شرم غیرقابل توضیح و آگاهی ناخودآگاه از نگهبانی ایجاد می کند.
اگر والدین آنها را نادیده بگیرند ، کودکان نیز احساس شرم می کنند. والدین می توانند بی علاقگی خود را به روش های مختلف نشان دهند. آنها غالباً غایب هستند و فعالیتهای دیگر را ترجیح می دهند.فرد شرمنده نمی تواند تصور کند که شخص دیگری می تواند قدر او را برای ماندن درک کند.
سوءاستفاده های جسمی و جنسی به دلایل متعددی منجر به شرم می شود: یک اقدام خشونت آمیز احساس ارزشمندی در حال ظهور را به عنوان فردی مستقل در کنترل بدن خود نقض می کند. در طول و بین اعمال خشونت آمیز ممکن است با قربانی خشونت نفرت انگیز یا نفرت انگیز برخورد شود. به خصوص در مورد تجاوز جنسی ، قربانی ممکن است احساس کثیفی و تحقیر کند. قربانی می تواند متقاعد شود که او فقط یک شیء است ، به یک معنا ، یک شخص واقعی نیست. اگر با قربانی محارم "خوب" رفتار شود ، بعداً این کودکان در تعیین جایگاه خود در جهان با مشکل روبرو می شوند ، زیرا نقش آنها در خانواده هم نامشخص است و هم نامناسب.
ترس گسترش طبیعی خشونت است. یک فرد ترسیده با شرم مشکل دارد زیرا کرامت او دائماً تهدید می شود. سرانجام ، ممکن است کودک مورد ضرب و شتم یا سوء استفاده جنسی نه تنها از بدرفتاری شرمنده شود ، بلکه از این که نتواند خود را در برابر سوءاستفاده محافظت کند ، شرمنده شود. او از شرمندگی ، ترس و شرمندگی خود شرم دارد.
توصیه شده:
باور کنید یا خیانت کنید؟ در مورد شرم و شکل کار با شرم
خود را تسلیم کنید و انتظارات دیگران را برآورده کنید ، یا خودتان برخلاف انتظارات دیگران باقی بمانید؟ این انتخابی است که همه باید انجام دهند. زودتر یا دیرتر. هرکسی که اولین راه را انتخاب کند و به خود خیانت کند احساس ناراحتی می کند. تمام زندگی او با هدف راحت بودن ، پذیرفته شدن ، تأیید محیط زیست است.
خانواده هایی که احساس مزمن گناه را شکل می دهند
همه والدین وظیفه دارند به فرزندان خود بیاموزند که چه چیز خوب و چه چیز بد است. والدین مرفه از نظر روانی می توانند ظرفیت آگاهی واقع بینانه از زمان و چگونگی آسیب یک کودک به دیگران را توسعه دهند. والدین دیگر کارهایی می گویند و انجام می دهند که مقادیر بیش از حد گناه غیرمنطقی را بر فرزندان آنها تحمیل می کند.
چرا مراقب من نیستی؟ چرا مردان به زنان دیگر اهمیت می دهند ، اما به من اهمیت نمی دهند؟
شکایات مربوط به عدم مراقبت بیشتر برای زنان معمول است ، در حالی که مردان می توانند در مورد آن با احساس وقار خاصی صحبت کنند ("زن آنقدر به من اهمیت نمی دهد … و چرا؟"). با این حال ، در هر صورت ، شخصی شروع به پرسیدن یک سوال دردناک می کند - من چه مشکلی دارم ، چرا به دیگران داده می شود ، و نه به من؟ ساده ترین راه یادگیری افراد از طریق درک داستان است - مثالهایی از موقعیت ها بهتر به خاطر می آیند و انتقال آنها به طور مستقیم به روابط آسان تر است.
درباره انگیزه و قصد - یا اینکه چرا مردم کاری را که انجام می دهند انجام می دهند
هر رفتاری قصد مثبت دارد. یعنی با این رفتار ، فرد چیز خوبی را برای خود می خواهد. به عنوان مثال ، یک نفر فریاد می زند و دمدمی مزاج می شود ، اما می خواهد از این طریق توجه یا تأیید را جلب کند. در نگاه اول ، ممکن است هذیان به نظر برسد ، اما اگر فکر می کنید که این رفتار در کودکی شکل گرفته است ، به عنوان مثال ، آنقدر هذیانی نیست (از نظر برخی از والدین ، این تنها راه جلب توجه است ، چه کاری می توانید انجام دهید).
چه چیزی یک خانواده را تشکیل می دهد؟ سه نوع خانواده مدرن از روانشناس خانواده Zberovsky
چه چیزی یک خانواده را تشکیل می دهد؟ در عمل ، تنها سه توضیح برای ایجاد خانواده وجود دارد: - از آنجا که هر دو طرف یکدیگر را دوست دارند یا احساسات مثبت روشن و قوی دیگری را تجربه می کنند: محبت ، راحتی عاطفی ، جذابیت صمیمی ، حسادت ، تمایل به بچه دار شدن در کنار یکدیگر و غیره.