چگونه یک نقاشی ساده می تواند به حل یک مشکل کمک کند

تصویری: چگونه یک نقاشی ساده می تواند به حل یک مشکل کمک کند

تصویری: چگونه یک نقاشی ساده می تواند به حل یک مشکل کمک کند
تصویری: کسب درآمد اینترنتی : درآمد $300 دلاری با تایپ کردن اسم (تایید شده) 2024, ممکن است
چگونه یک نقاشی ساده می تواند به حل یک مشکل کمک کند
چگونه یک نقاشی ساده می تواند به حل یک مشکل کمک کند
Anonim

چگونه یک نقاشی ساده می تواند به حل یک مشکل کمک کند

یک بار به طور اتفاقی با یکی از آشنایانم ملاقات کردم ، که مدتها بود او را ندیده بودیم. تصمیم گرفتیم در کافه ای بنشینیم ، روی یک فنجان چای گپ بزنیم و از اخبار یکدیگر بپرسیم. کلمه به کلمه ، و دوست من وضعیت خود را با من در میان گذاشت: "من تصمیم گرفتم تجارت خود را در جهت جدیدی توسعه دهم - از طریق اینترنت. ایجاد گروه در شبکه های اجتماعی مختلف شبکه ها ، آنها را به زیبایی طراحی کردم ، مطالب را با اطلاعات مفید پر می کنم ، حتی تبلیغات جالب مختلفی را پیشنهاد می کنم که مردم در گروه من مشترک می شوند ، اما هیچ واکنشی وجود ندارد - کاملاً آرام. به نظر می رسد که همه چیز را درست انجام می دهم ، اما به هر حال ، چیزی اشتباه است ، و آنچه - من نمی فهمم. آیا می توانید به من توصیه ای کنید؟"

- و شما مشکل خود را ترسیم می کنید ، - پاسخ دادم ، - وضعیت خود را به شکل کوه تصور کنید و فقط با مداد یا رنگ بکشید.

- ایده جالبی ، باید امتحان کنید …

به خانه رفتیم و روز بعد دوستم با من تماس گرفت:

- نقاشی آماده است. البته من هنرمند نیستم ، اما چگونه این اتفاق افتاد. در تصویر ، من در امتداد جاده ای که به روستای کوهستانی منتهی می شود قدم می زنم و کوله پشتی دانش را برای مردم حمل می کنم. من هنوز به آنجا نیامده ام ، فقط می آیم ، بنابراین خودم را ترسیم نکرده ام. من هیجان ، انتظار ، انتظار کشفیات جدید را احساس می کنم. این اولین بار من است که اینجا هستم ، نمی دانم چه نوع افرادی اینجا زندگی می کنند ، چگونه مرا قبول خواهند کرد ، شاید اصلا توجه نکنند که من در روستای آنها قدم می زنم. این جاده از طریق گذرگاه عبور می کند ، فراتر از آن شهرک های دیگر … شاید نگاهی بیندازید؟ من خودم نمی توانم بفهمم نقاشی من به چه معناست ، چه چیزی باید در آنجا ببینم.

- خوب ، به من ایمیل بفرست ، ببینیم مشکل شما چگونه است …

من به نقاشی نگاه می کنم و می فهمم که در نقاشی نه افرادی وجود دارد که او به آنها دانش می رساند و نه خود دوست من - فقط خانه های خالی ، جنگل ، دریاچه و کوه ها. من می پرسم:

- و با چه کسی می خواهید دانش را با درختان به اشتراک بگذارید؟ اگر مشتریان در کانون توجه شما نباشند چگونه به سراغ شما می آیند؟! اضافه کنید ، نقاشی خود را تمام کنید تا مشتریان بخواهند به سراغ شما بروند!

بعد از حدود نیم ساعت ، او دوباره نقاشی خود را با کامنت هایی برای من می فرستد:

- ابتدا ، نقاشی افرادی را که با شادی و کنجکاوی با من ملاقات می کنند ، به پایان رساندم. سپس او پنجره های خانه ها را از یک دیوار به در تبدیل کرد ، تخت های گل ، گل ها ، تاب ها را تکمیل کرد - به هر حال ، بچه ها در آنجا زندگی می کنند. در پایان ، من نقاشی خود را با کوله پشتی دانش به پایان رساندم و به سمت مردم رفتم…. و حالا من چه کاری می توانم انجام دهم؟

- منتظر بمانید ، - من پاسخ می دهم - خود ناخودآگاه راه خروج را نشان می دهد …

چند روز بعد ، دوستی دوباره با من تماس گرفت:

- من همه چیز را میفهمم! من پستها و مقالات خود را از طرف خودم ننوشتم ، از صمیم قلب ننوشتم ، بلکه اطلاعات مفیدی را در آنها وارد کردم و برای مردم جذابیتی نداشت! آنها باید با یک روح ، با عشق باشند! به طریقی آنقدر ناگهانی متوجه آن شدم ، فقط نوعی مکاشفه! اکنون من به روشی کاملاً متفاوت می نویسم ، و افراد خودشان شروع به عضویت در گروه من کردند ، آنها نظر می دهند ، س questionsال می کنند ، حتی چندین مشتری جدید ظاهر شده اند! راز این مکانیسم چیست؟ چگونه این اتفاق می افتد؟

- فقط شما با ناخودآگاه خود شروع به صحبت به زبان آن کردید - از طریق تصاویر ، بنابراین به شما پاسخ داد. هر موقعیتی را می توان ترسیم کرد و از طریق نقاشی ، با اتصال به ناخودآگاه ، در درون خود پاسخ یافت. همیشه همینطور عمل می کند …

آیا دوست دارید با ناخودآگاه خود به یک زبان صحبت کنید و همه راه حل ها را در آنجا بیابید؟

توصیه شده: