2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
رویکرد روایی یک روند نسبتاً جوان در روان درمانی مدرن و مشاوره روانشناسی. این در اوایل دهه 70-80 قرن بیستم در استرالیا و نیوزلند ایجاد شد. بنیانگذاران این رویکرد مایکل وایت و دیوید اپستون هستند.
در زمان ملاقات ، هریک از این روانشناسان ایده های خاص خود را داشتند که ترکیب و توسعه بیشتر آنها منجر به ظهور جهت جدیدی در روانشناسی شد.
مایکل و دیوید با هم بعضاً چندین ساعت در روز با زوج ها و افراد متاهل مشورت می کردند و سپس با جدیت در مورد آنچه آنها انجام داده بودند و آنچه منجر به آن شد ، بحث می کردند. این اشتیاق مشترک برای کار ، پایه و اساس رویکرد روایی را ایجاد کرد.
رویکرد روایی به عنوان یک راه حل جادویی برای همه مشکلات در نظر گرفته می شود
چگونه می توان با پرسیدن س questionsالات ساده ، یک س difficultال دشوار را حل کرد ، یک بیمار را درمان کرد ، هماهنگی را در رابطه برقرار کرد؟
جادو ، و بیشتر! راز چیست؟
روایت (روایت انگلیسی و فرانسوی ، از لات. Narrare - برای گفتن ، روایت کردن. روایت درمانی مکالمه ای است که طی آن مردم داستان زندگی خود را "بازگو می کنند" ، یعنی به روشی جدید بیان می کنند. برای درمانگران روایی ، "تاریخ "این رویدادهای خاصی است که در دنباله های خاصی در یک بازه زمانی خاص پیوند می خورند و بنابراین به حالت یک طرح دارای معنا می رسند.
ما تجربه زندگی خود را از طریق داستان می آموزیم. از آنجایی که مردم قادر نیستند همه مواردی را که برای آنها اتفاق می افتد به خاطر بسپارند ، آنها بین رویدادها و احساسات فردی زنجیره منطقی ایجاد می کنند. و این سکانس ها به داستان تبدیل می شوند. ما با این داستانها متولد نشده ایم. آنها توسط روابط اجتماعی و سیاسی ایجاد می شوند.
هر رویدادی در زندگی شما (چه کوچک و چه بزرگ) به دنباله خاصی می افزاید. در همه جایگزین ها ، موضوعی دنبال می شود که با شما مرتبط است. داستانهایی وجود دارد که در آنها شما قاطع هستید و جایی که مخفی هستید ، جایی که باهوش هستید و در جایی که احساس می کنید از دانش کافی برخوردار نیستید … بسیاری از این داستانها وجود دارد! و در عین حال ، شما خود را به یک شکل خاص درک می کنید.
هنگامی که یک بیمار به یک درمانگر روایت مراجعه می کند ، در بیشتر موارد یک داستان مشکل را بیان می کند. از یک سو ، روانشناس به داستان یک فرد گوش می دهد و از سوی دیگر ، سعی می کند چیزی را در او پیدا کند که به هیچ وجه در این داستان مشکل سازگار نیست ، و چیز مثبتی را بیابد. این "چیزی" که تمرین کننده روایت شروع به کار و توسعه می کند ، اما در حال حاضر در یک داستان جدید است.
بنابراین، یک ویژگی بارز رویکرد روایی را می توان عبارت: "یک شخص یک مشکل نیست ، یک مشکل یک مشکل است" در نظر گرفت.
ایده اصلی تمرین روایی این است که همه مردم خوب هستند. فقط گاهی اوقات مشکلی از بیرون به سراغ فرد می آید و چیزی را که برای او بسیار مهم است نقض می کند: ارزشها ، اهداف ، امیدها.
اصل رویکرد روایی را می توان به 3 اقدام اصلی یک متخصص کاهش داد.
1. جدایی زندگی فرد از مشکلات او (برون سازی)
2. به چالش کشیدن داستانهای زندگی "مشکل ساز" که مردم آنها را غالب و تابع می دانند.
3. بازنویسی تاریخچه مشکلات یک فرد جایگزین مطابق با ترجیحات وی.
رویکرد روایی چگونه کار می کند؟ چرا داستانی که توسط متخصص روایت گفته می شود می تواند منجر به تغییرات مثبت در زندگی فرد شود؟
یک روایتگر متخصصی است که به داستانهای افراد گوش می دهد و از آنها س questionsال می کند. او متخصص پرسیدن سوالات است. زیرا شخص خود راه حل صحیح مشکلات خود را دارد و نه روایتگر یا هر تمرین کننده دیگری.
تفاوت بین رویکرد روایی و سایر شیوه هایی که در روان درمانی کلاسیک به کار گرفته شده است:
1. وظیفه روان درمانگر این است که ناخودآگاه شما را وادار به کار برای شما کند.نظریه کلاسیک روح انسان معتقد است که ناخودآگاه شما همه چیز را "می داند" ، در آن است که مشکل بوجود می آید. در تمرین روایی ، اعتقاد بر این است که ارزشها ، دانش ، مهارتها و تواناییها ، و همچنین تجربه گذشته ، و نه چیزی انتزاعی که در سر شما نشسته است ، قبل از هر چیز به شما کمک می کند. در این عمل ، اعتقاد بر این است که فرد هر آنچه را که برای مقابله با مشکل خود نیاز دارد در اختیار دارد ، زیرا فعال است و به نقض ارزشهای خود واکنش نشان می دهد.
2. به طور کلی پذیرفته شده است که در روانشناسی عادی یک فرد دارای مشکلات ، گویی "بدحال" است ، مشکلی با او وجود دارد ، او دارای "شخصیت وحشتناک" ، "روان رنجوری" ، "شیدایی" و غیره است. متخصص روایت ، مصاحبه کننده را سالم می داند. در کل ، او به تنهایی خوب است ، فقط گاهی اوقات مشکلات به شکل اضطراب ، اضطراب ، بدخلقی به سراغ او می آیند … و شروع به خراب کردن زندگی او می کنند. و این زمانی است که فرد فقط به کمک اضافی نیاز دارد.
3. طبق سناریوی کلاسیک ، روانشناس عمدتا به آنچه فرد در آن لحظه احساس می کند علاقه مند است. شیوه های روایی همیشه بر اساس اعمال انسان است. سوال اصلی آنها این است: شما چه کار می کنید؟ با استفاده از روایت ، متخصص ارزشهای اساسی ، امیدها ، رویاهای یک فرد را تعیین می کند و به او کمک می کند تا تاریخ خود را بازنویسی کند ، که در آن مشکلات تحت کنترل هستند یا به طور کلی ناپدید می شوند.
آنچه آنها با یک روایت درمانگر روبرو می شوند:
- خانواده: رابطه در یک زن و شوهر ، بین همسر و فرزندان آنها ، بستگان.
- مشاوره فردی درون فردی: مشکلات عزت نفس شخصی و کارآیی پایین ، نداشتن هدف ، احساس گناه و کینه برطرف می شود.
- مشکلات اجتماعی با ظلم و عدم تحقق حقوق بشر ، در حین کار توانبخشی با قربانیان انواع مختلف خشونت ، کار با قربانیان بلایای طبیعی.
- سازمانی: ایجاد روابط خوب در جوامع و سازمانها ، یادگیری اجتناب از تعارض.
- همچنین روایت درمانی برای افراد مبتلا به بیماریهای کشنده ارائه می شود. و نتایج چشمگیر است! افراد آزادی درونی را به دست می آورند ، حتی اگر خود بیماری ناپدید نشود. آنها یاد می گیرند که نه با او زنده بمانند ، بلکه زندگی کنند!
توصیه شده:
آنچه شخص می گوید مهم نیست ، بلکه نحوه صحبت اوست
در واقع ، وقتی شخصی در مورد چیزی صحبت می کند یا می نویسد ، قبل از هر چیز درباره خودش صحبت می کند. نه در مورد موضوع گفتگو ، نه در مورد آنچه او توصیف می کند (تحسین و محکوم می کند) - او اطلاعات زیادی در مورد اینکه کیست و چه چیزی برای او مهم است می دهد.
شخص یا شخص آسیب دیده با یک ظرف
در این مقاله ، شخصیت فردی را که استرس حاد را تجربه کرده است و قادر به مقابله درست با آن از لحاظ روانی نیست ، به عنوان مثال به طوری که او تأثیر منفی بر زندگی آینده خود نگذارد . عدم مقابله روانشناختی به معنای عدم توانایی کنترل احساسات منفی قوی مانند ترس ، عصبانیت ، گناه ، شرمندگی است.
"او یک احمق است!" (وقتی احمق توهین نیست ، بلکه بیان واقعیت است)
شاید یکی از معروف ترین و حتی محبوب ترین توهین های دوران کودکی "احمق" و "احمق" باشد. در تفاوت های روانی ارتباط با دختران ، اغلب می توان شنید: "او چنین احمقی است!" … احمق یک جمله تحقیرآمیز و بسیار توهین آمیز در مورد توانایی ذهنی است.
خیانت تقلب معنای بیولوژیکی قدرتمندی دارد که با این واقعیت ارتباط دارد که رابطه جنسی با شما با رابطه جنسی با شخص دیگری مبادله شده است ، شما را در موقعیت اجتماعی رد کرده و تحقیر کرده و شما را در حاشیه غریزه قرار داده است
قرنهاست که خیانت با ضربه ای به قلب با خنجر مقایسه می شود. واقعیت این است که تقلب یک معنی بیولوژیکی قوی دارد که با این واقعیت ارتباط دارد که رابطه جنسی با شما با رابطه جنسی با شخص دیگری مبادله می شود ، شما را در موقعیت اجتماعی رد کرده و تحقیر می کند ، شما را در حاشیه غریزه باروری قرار می دهد و شما را تنها می گذارد.
بدست آوردن آنچه نیست امکان پذیر نیست
کودک با یک قاشق در جعبه ماسه حفاری می کند. خورشید گرم می شود. او برای تهیه خمیر به ماسه مرطوب نیاز دارد. ماسه مرطوب وجود ندارد. کودک به حفاری ادامه می دهد. خورشید گرمتر است. شن و ماسه خشک است ، مهم نیست چقدر حفاری کنید. کودک تشنه است.