اگر عزیزان مجروح شوند چه باید کرد

فهرست مطالب:

تصویری: اگر عزیزان مجروح شوند چه باید کرد

تصویری: اگر عزیزان مجروح شوند چه باید کرد
تصویری: ٣ معجون مقوى و معجزه آسا براى تقويت قواى مردان و بدن 2024, آوریل
اگر عزیزان مجروح شوند چه باید کرد
اگر عزیزان مجروح شوند چه باید کرد
Anonim

بیشتر موارد خشونت خانگی نه توسط "دیوانه های ترسناک" ، بلکه توسط افراد نزدیک و آشنا که قربانیان به آنها اعتماد دارند ، انجام می شود. و سپس یک فرد طیف کاملی از احساسات را تجربه می کند ، از ترس تا شرمندگی. چگونه می توان گفت چه کسی باور خواهد کرد؟ بله ، و اغلب کسی نیست که به او بگوید. به هر حال ، اطرافیانشان به احتمال زیاد باور نمی کنند ، آنها طرف تجاوزگر را خواهند گرفت و "به نظر شما" که قربانی را دیوانه می کند و شاید هم مخرب است را اضافه خواهند کرد "چنین مادر شگفت انگیزی مانند شما نمی تواند این کار را انجام دهد. "و" شما بیش از حد عصبی هستید و همیشه برای خودتان اختراع می کنید."

پشتی خمیده روی صندلی نشسته بود. صورت نیمه پنهان در رشته های سیاه و خاکستری ، دستان زیبا ، ناخن های نامرتب است. انگشتان بلند به طور مساوی حرکت می کنند. صدا پایین و یکنواخت است.

- از درمانگران سنتی متنفرم. آنها همیشه به مردم آسیب می رسانند. به عنوان مثال ، یکی مرا با شمع هایی با چوب افسنت شفا داد. شمع ها عبارتند از: تزریق چوب افسنطین و موم ، و ظاهراً بهبودی از این شمع حاصل شده است. شما باید دستان خود را روی شمع ها بگیرید و سپس "انرژی مستقیماً به چاکراها می رود". در اینجا فقط سوختگی از این وجود دارد. تا درجه سوم. پوست باید کمک کند تا کمک کند. هذیان ، اینطور نیست؟ - و شگفت زده و امیدوار به نظر می رسد.

- و چگونه با آن برخورد کردید؟

- من فرار کردم ، و مهم نیست که چگونه آنها مرا مجبور کردند ، دیگر به "شفا دهنده" داده نشدم. آنها به خاطر این من را بسیار سرزنش کردند.

- پس درمان داوطلبانه نبود؟

- من پانزده ساله بودم. مادر عاشق درمان است تا نتیجه در یک روز و ترجیحا در یک ساعت باشد. اما او نمی خواهد آن را روی خودش آزمایش کند ، ابتدا روی من به عنوان یک پیش نویس. اگر کمک می کند ، پس خودتان. در ابتدا او به من گفت که چه مزیت عظیمی خواهد داشت. من هم باور داشتم ، اگر از صدمه زدن دست بردارم ، چه؟ سپس درد کرد ، "شفا دهنده" دستم را روی شمع گرفت ، وقتی پوست به طرز غیرقابل تحملی شروع به درد کرد ، من شروع به جیغ کشیدن و بیرون کشیدن دستم کردم ، اما او آن را نگه داشت. او تنها وقتی مرا آزاد کرد که دست چپم را به صورتش رساندم و شروع به خاراندن کردم.

- مادرت کجا بود؟

- مادر کنار من نشست و سکوت کرد. یک کلمه نیست تا فریاد نزنم. با دقت نگاه کردم. صورت پف کرده ، چشمان آبی کمی برآمده. احساسات را مانند آب ماسه خشک جذب کنید. وقتی "شفا دهنده" از کار با من امتناع کرد ، دست مرا به اتاق دیگری برد و در آنجا سیلی به صورتم زد. او گفت که از دخترش شرمنده است ، او دخترش را خوب می خواهد و دخترش هم ترسیده است. براش را مدتی پانسمان کردم. اکنون به من آسیب می رساند که "درمان" روی پدربزرگم انجام شد. او پیر است ، نمی تواند مقاومت کند. به هر دست او سوختگی داده شد. و سپس "شفا دهنده" در یک جنگل جنگلی کتک خورده پیدا شد. او به پیست خزید ، افراد تصادفی او را به بیمارستان بردند. او در آنجا مرد.

می نشیند و به جایی دور نگاه می کند.

اگر شما هم داستان مشابهی در گذشته دارید؟

تشخیص دهید که واقعاً برای شما اتفاق افتاده است. و باعث آسیب روانی شد.

و مهم است که اذعان کنیم که این داستان واقعاً در گذشته بوده است. و او در گذشته ماند. و در حال حاضر ، در حال حاضر ، یک فرد بالغ قادر به مقابله و درمان عواقب گذشته است.

اما اغلب برای مردم بسیار دشوار است که باور کنند شخصی که از لحاظ نظری باید نزدیکترین فرد باشد ، در واقع محافظت نکرده ، بلکه آسیب دیده است. خشم در جامعه ما قبلاً ممنوع شده است ، اما عصبانیت از مادر به طور کلی بد ، بد است. و سپس عصبانیت به چیزی مناسب تر منتقل می شود. در این قسمت ، دختر عصبانیت خود را به درمانگران سنتی منتقل کرد. عصبانیت و بی اعتمادی مادر برای اجازه دادن به دخترش برای زنده ماندن در چنین تجربه دردناک پنهان ماند.

در آینده ، این امر با نقض اعتماد در جهان خود را نشان می دهد. مردم بزرگ می شوند ، با نصب که به هیچ کس نمی توان اعتماد کرد. مخصوصاً نزدیک. و سپس آشنایی های جدید یا روابط شخصی گاهی خطرناک به نظر می رسد. به خصوص اگر آنها واقعاً نزدیک باشند. و سپس فرد دچار درد غیرقابل تحملی می شود و یا از روابط نزدیک فرار می کند یا "می نوشد ، می گیرد ، روشن می شود" ، یا درد را به داخل هدایت می کند و بیمار می شود.

مهم است که با چنین داستانی تنها نباشید. خوب است که با شخصی که به او اعتماد دارید به اشتراک بگذارید ، که همراه با این داستان بپذیرد و آن را رد نکند. برای شروع ، چنین داستانی را می توان در روان درمانی بیان کرد.

و از پذیرش و حمایت اخلاقی برخوردار شوید. یک درمانگر واجد شرایط معتقد است و می پذیرد ، انتقاد نمی کند و شرمنده نمی شود.

درد و عصبانیت را از خود دور کنید. برای "تکمیل" این داستان در اینجا و اکنون.

بپذیر تمام شد و دیگر هرگز تکرار نکن

بپذیرید که شما یک دختر وابسته به والدین خود نیستید ، بلکه یک فرد بالغ هستید که می تواند از شما محافظت کند

قبول کنید که حق دارید از خود دفاع کنید حتی اگر طرف مقابل ناخوشایند باشد.

این را بپذیرید که شما حق دارید از خود محافظت کنید ، حتی اگر آن شخص محبوب باشد. گاهی اوقات کسانی که ما آنها را نزدیک می دانیم ، نیستند.

بپذیرید که شما یک شخص هستید و حق دارید از خود در برابر خشونت محافظت کنید.

توصیه شده: