کمی ، برای مشاوره کافی از یک مربی و روانشناس

فهرست مطالب:

تصویری: کمی ، برای مشاوره کافی از یک مربی و روانشناس

تصویری: کمی ، برای مشاوره کافی از یک مربی و روانشناس
تصویری: Ravanshenas 2024, آوریل
کمی ، برای مشاوره کافی از یک مربی و روانشناس
کمی ، برای مشاوره کافی از یک مربی و روانشناس
Anonim

1… چگونه می توان با شما تماس گرفت؟

مربی: "نام من آرتم دیمیتریویچ پارشوکوف است"

ما قوانین بازی را دیکته می کنیم. مهم نیست سن هر دو طرف مقابل چقدر است (فقط از طریق "شما" ارتباط برقرار کنید)

مشتری: "نام من النا ولادیمیرونا است"

  • "هلن" - نمی چرخد ، شما به نام + نام خانوادگی (بدون انواع کوچک کننده) نیاز دارید.
  • ما خود را به عنوان قانون گذاران قرار می دهیم.

2 … آیا ناراحت نمی شوید اگر من چند کلمه در مورد خودم به شما بگویم؟

  • چرا در موضوع باحالی
  • لیستی از رجال شما جوایز چیست؟
  • چند سال تجربه.
  • مشتریان شما چه کسانی هستند.
  • 2-3 دقیقه طول نمی کشد. نیاز به تمرین دارد.
  • اگر regalia وجود ندارد ، ما regalia ایجاد می کنیم.
  • ما داریم کتاب می نویسیم.
  • ما به جوامع می پیوندیم.
  • Regalia باید مناسب باشد. اگر شما یک روانشناس هستید ، پس خانواده روانشناس هستید.

3 … چرا با مشاوره موافقت کردید و از مشاوره و از من چه انتظاری دارید؟

  • می خواهید از چه مشکلاتی خلاص شوید؟ چه چیزی مانع تو است؟
  • چرا باید از شر مشکلات توصیف شده خلاص شوید؟
  • جستجوی وظایف واقعی چرا شما به این نیاز دارید؟
  • حداقل سه لایه از پاسخ ها باید با س questionsالات "و برای چه؟" ارسال شود.

مربی: "شما برای ماساژ آمده اید ، چرا؟"

مشتری: "خوب ، من فقط می خواهم ماساژ بگیرم."

مربی: "چرا؟"

مشتری: "گردن درد".

مربی: "چرا شما در حال حاضر به آن نیاز دارید ، دقیقاً در حال حاضر در چه چیزی دخالت می کند؟"

مشتری: "خوب ، چون من به خاطر این بی خوابی دارم!"

مربی: "و چرا می خواهید از بی خوابی خلاص شوید؟"

مشتری: "من شکسته به سر کار می آیم و به همین دلیل در محل کار ارتقا نمی یابم."

مربی: "ما به دست آوردیم: چالش اصلی این نیست که گردن خرد شود."

ما سطح اصلی دفاع از نفس را تا هسته درخواست شکسته ایم

4 … چرا خودتان این کار را نکردید ، درخواست خود را به تنهایی حل نکردید؟

  • ما به شکایات ، داستان ها گوش می دهیم …
  • افسانه هایی در مورد سرنوشت یا کمبود زمان …
  • حداقل 5 دلیل "چرا که نه" … انجام نداد ، تصحیح نکرد ، یاد نگرفت و غیره

5 … چه زمانی نیاز است؟ دقیقاً آنچه را که می خواهید و در چه بازه زمانی تنظیم کنید؟

زیرا اکثر مردم در خواسته های خود ناکافی هستند و نمی دانند چه چیزی ، وقتی می خواهند

مشتری: "من به 2 میلیون نیاز دارم. اکنون آن را آموزش دهید ، شما یک متخصص هستید."

بیایید شرایط را بیابیم! ما به آنها مهلت های واقعی می دهیم نه مهلت های دیوانه وار

به عنوان مثال ، 2 میلیون به مدت 2 روز غیر واقعی است ، ما در مورد آن به آنها می گوییم ، اما اگر دیدیم که درخواست کافی نیست ، آن را متوقف کرده و از کار با آن امتناع می کنیم.

ما افراد چپ را الک می کنیم

نه ، من به 2 میلیون در هفته نیاز دارم. من را ببخش ، اما من این کار را انجام نمی دهم.

6 … اگر تغییر نکنید چه اتفاقی می افتد؟

(آیا وزن کم نمی کنید؟ آیا درمان نمی شوید؟ آیا ثروتمند نخواهید شد؟)

  • 5 پیامد آنچه در صورت:
  • چه بد می شود اگر او آنچه را که با شما صحبت کرده انجام ندهد …
  • بگذارید صادقانه عواقب را به خودش و به شما بگوید …

7 … من نمی توانم آن را انجام دهم ، اما می توانم نتیجه / زمان را نصف کنم

مثلا

مشتری: "من می خواهم در یک ماه 100000 درآمد کسب کنم."

مربی: "بر اساس آنچه از شما آموخته ام ، یا 50،000 در یک ماه یا 100،000 در 2 ماه به شما کمک خواهم کرد."

این یک آزمایش اعتماد است ، ایمان به شما …

اگر او می گوید: من سریعتر به آن نیاز ندارم … ما با او کار نمی کنیم.

حتی اگر مرحله 5 برای شما کار آسانی باشد. ما هنوز نتیجه را نصف می کنیم. با توجه به آنچه آموخته ام ، می توانم نصف آن را به دست آورم. یا او شما را باور می کند و ادامه می دهد ، یا باور نمی کند ، ما خداحافظی می کنیم و او را با توهمات تسلی نمی دهیم

8 … برنامه کاری در کوچینگ

وسیع تر توضیح دهید. با ضربه های کلی ، نشان می دهیم که چه خواهیم کرد

منطق فرآیند در کوچینگ:

ابتدا ما … و سپس این … سپس این … و سپس این … و سپس ، ما با وضعیت شما برخورد خواهیم کرد …

9 … قیمت مربیگری = X (به عنوان مثال ، 10000 دلار)

این پول را از کجا آورده اید؟ بررسی کفایت

اکثر آنها می گویند به تعویق افتاده ، پس انداز شده است ، وام طبیعی است ، اما برخی ممکن است بگویند - من از مادر یک بازنشسته قرض می گیرم یا یک آپارتمان را رهن می کنم … این مسئله اخلاق شخصی شما است ، چه کسی را می گیرید…

10 … با مشکلاتی روبرو خواهید شد

  • ما مشکلاتی را که یک فرد با آن روبرو می شود لیست می کنیم ، لیستی: در صورت کاهش وزن ، برای شما دشوار خواهد بود که شب به یخچال نروید …
  • صادقانه بگویم ، همه مشکلات جانبی.

11 … چرا به من اعتماد داری؟

فرد باید شروع به تحسین شما کند! اگر نه ، این عجیب است ، به احتمال زیاد فرد آگاهانه عمل نمی کند ، و بنابراین ممکن است مشکلاتی وجود داشته باشد

12… خلاصه

ما به ابتدا برمی گردیم و بررسی می کنیم:

  • بنابراین بار دیگر ، شما با ما هستید: "ایرینا ویکتوروونا"
  • از خودم گفتم …
  • شما با مشورت برای حل مشکلات فلان و موافقت کردید.
  • شما ، آن وقت به این نیاز دارید ، سپس به این ، سپس به آن …
  • ما خودمان نمی توانیم این کار را انجام دهیم ، زیرا به همین دلیل است …
  • در فلان زمان به آن احتیاج دارید …
  • به طور خاص ، شما این و آن را می خواهید …
  • اگر به این نتیجه نرسید ، مشکلات فلانی خواهید داشت … من به شما هشدار دادم …
  • اما ما سوامی توافق کردیم که من می توانم کمتر یا بیشتر …
  • بر این اساس ، شما برنامه ای دارید ، ما چه می کنیم ، می دانید …
  • شما قیمت را می دانید … شما پول دارید …
  • گفتی چرا به من اعتماد داری …

13 … چرا باید شما را به مربیگری ببرم؟

  • وظیفه این است که شخصی شروع به وعده دادن به شما کند: من مسئول هستم … انجام می دهم … روی تکالیف کار می کنم … می توانم رسیدگی کنم …
  • اگر فردی در ابتدا به موفقیت اعتقاد نداشته باشد ، در روند کار مشترک ، تمام موفقیت های خود را مقصر خواهد دانست …

14… ما کارمند خود را متصل می کنیم

من شخصاً پول نمی گیرم. مشتری نزدیک می شود - ما به کارمند منتقل می کنیم. شما مسائل مالی را با او حل می کنید ، و ما شروع می کنیم ، شما را در زمان مقرر می بینیم

زیرا هزینه های مالی در آنجا شروع می شود … مشتری می تواند بگوید: من نمی توانم همه کارها را یکجا انجام دهم ، بخشی را هم اکنون و سپس دوباره پرداخت می کنم و غیره. و غیره ، و سپس خود شما با او تماس خواهید گرفت: سلام ، آیا هنوز پول را دریافت کرده اید؟

  • خونسردی شما در این لحظه به صفر می رسد. تو مثل یک گدا گدا هستی …
  • شما به پول دست نمی زنید.
  • مربی کمک می کند ، جهان را تغییر می دهد ، همه چیز زمینی ، نه برای او …
  • یک مربی یک حسابدار نیست ، او پول نمی دهد.
  • اگرچه اگر ما در مورد مقدار کمی صحبت می کنیم ، خوب است. اما اگر ما در مورد مقادیر زیاد صحبت می کنیم ، نباید پول را لمس کنید.
  • مربی همیشه بالاتر از پول است ، او جهان را تغییر می دهد ، مردم را تغییر می دهد. او به وجود آورد!
  • اگر کارمند یا دستیار ندارید ، چگونه می توانید هزینه سنگینی دریافت کنید؟ اگر در گروه های اجتماعی با گروه های موضوعی نشان داده نشده اید. شبکه های؟ اگر چند ایستگاه هستید. سازمان دهنده پیاده روی! کار نمی کند!

خود کارگردان "کوکاکولا" "کولا" را در بطری ها نمی ریزد … زیرا در یک لحظه خوب ، خود خرابکاری به وجود می آید و شما به همه چیز اهمیت نمی دهید ، از روال معمول خفه می شوید …

  • ما به یک تیم حرفه ای نیاز داریم ، جایی که همه متوجه کار او هستند.
  • ما برنامه هایی را تعیین کردیم که چه کسی ، چه چیزی در شرکت شما رهبری می کند.
  • و غیره.

توصیه شده: