متولد برای خزیدن - او اجازه پرواز نمی دهد. حسادت

فهرست مطالب:

تصویری: متولد برای خزیدن - او اجازه پرواز نمی دهد. حسادت

تصویری: متولد برای خزیدن - او اجازه پرواز نمی دهد. حسادت
تصویری: مستند پرواز تیم Vira TV از کابل تا آمریکا 2024, آوریل
متولد برای خزیدن - او اجازه پرواز نمی دهد. حسادت
متولد برای خزیدن - او اجازه پرواز نمی دهد. حسادت
Anonim

حسادت کشنده

متولد برای خزیدن - او اجازه پرواز نمی دهد.

- او مرده است!

- مرده؟ اوه ، چنین لحظه هایی ارزش زندگی کردن دارند!

(مرگ به درد او می خورد)

در حین نگارش یادداشت ، و همچنین قبل و بعد ، هیچ موجود زنده ای آسیب ندید. امیدوارم.

آیا می دانید میل به کشتن کسی را دارید زیرا او از شما بهتر است؟

بله ، برای من اعتراف می کنم - تمایل دارم حسادت کنم. البته ، من این خواسته را درک نکردم ، زیرا برای انجام آن بسیار ترسو بودم ، اما این فکر وجود داشت که مورد حسادت ناپدید می شود ، یا به طور تصادفی پای من را می پیچاند.

چرا حسادت یکی از گناهان مهلک نامیده می شود؟

شاید تا حدی به همین دلیل باشد. تفسیر مذهبی حسادت ، اگرچه واضح است ، اما کامل نیست: "حسادت غم و اندوه به خاطر رفاه همسایه است که نه برای خود ، بلکه برای همسایه خود بد می خواهد. حسودان مایلند ناصحق باشکوه را ببینند ، ثروتمندان - فقیر ، شاد - ناراضی. این هدف از حسادت است - این که ببینیم چگونه حسودان از خوشحالی به فاجعه می افتند. " سنت ایلیا مینیاتی

این تنها یک جنبه کوچک از معنا و اهمیت حسادت است. حسادت یک احساس گسترده و پیچیده است. به این ترتیب طبقه بندی می شود - یک تجربه پیچیده که شامل عصبانیت ، علاقه و شرم است. عصبانیت ، از بین بردن ، تخریب مرزهای صاحب شی مورد نظر ، علاقه ، کنجکاوی نسبت به او ، و شرم به عنوان تنبیه به دلیل عدم شباهت به دیگری که آنچه را که من می خواهم دارد. عادلانه نیست!

به طور کلی ، مانند این: من آنچه را که شما دارم می خواهم. از آنجایی که من این را ندارم ، بنابراین من یک فرد غیر قانونی هستم. برای اینکه از شرمندگی خود نترسید ، می توانید به زیبایی ارزش خود را پایین بیاورید و دیگری را ناچیز جلوه دهید. البته نه از نظر جسمی. یک مثال در مورد کتهای خز. (او مرا تعقیب می کند): "آیا اصلا می دانی که حیوانات برای دوختن این ابتذال می میرند؟" البته حیوانات می میرند. کسی که به جای این که بپذیرد کت خز نیز می خواهد ، اما به هر دلیلی آن را ندارد ، از صاحب خود یک فلایر می سازد ، نیز خم شده است.

به چه کسی حسادت می کنیم؟

ما به کسانی که برای ما تهدید هستند حسادت می کنیم. تهدیدی برای تصویر خودمان من خودم را باهوش و آینده دار می دانم و برای "حفظ نام تجاری" بسیار تلاش می کنم ، و سپس شخص دیگری ، نه چندان باهوش ، در نظر من و افکار عمومی ، ناگهان حرفه ای بی سابقه می کند و به ملک جمهوری تبدیل می شود.

چه طور ممکنه؟ چگونه می توان زنده ماند و در زمین فرو نرفت؟

به هیچ وجه. سلام سیاه چال آتشین شرم و حسد دلخراش! درد جسمی را می توان در تعقیب تجربه کرد. زیرا به محض حسادت ، ژیروس سینگولات قدامی ، ناحیه ای که نقش اساسی در پردازش درد دارد ، در مغز فعال می شود. مغز ما مانند تجربیات فیزیکی احساسات انتزاعی را پردازش می کند. علاوه بر این ، حسادت در همان مکانی زندگی می کند که درد احساس می شود. فیزیولوژی شوخی می کند ، اما زندگی درد است!

بنابراین این در مورد تهدید است. گزینه هایی برای مقابله با آنچه ما را تهدید می کند وجود دارد. سعی می کنم لیست کنم: حمله / حمله ، یخ زدن / مرگ ، فرار / اجتناب. حالا از نظر حسادت هم همینطور است. وقتی من حسادت می کنم ، می توانم پرخاشگر و بی ادب باشم ، اما صادقانه آنچه را که به آن حسادت می کنم بردارم. من هنوز می توانم از متوسطی ، ضعف و نوع نقص خود رنج ببرم و خود را تحقیر کنم. چون کسی دارد و من ندارم. و من می توانم به دلایل تاریخی ، حسادت را کنار بگذارم و شخص بی گناه دیگر را بی ارزش کنم. جنبه دیگر حسادت سرکوب شده بی حسی است. حساسیت از بین می رود و من می توانم شخص دیگری را بدون توجه به احساساتش تحریک کنم.

من نمی توانم بگویم که این روش های مقابله با حسادت برای سلامتی همه شرکت کنندگان در عمل "مفید" است. اولین ، حداقل انسانی در رابطه با شخص حسود. هنگامی که حسادت و عصبانیت در دسترس است ، انرژی احساس چاره ای می یابد و به هیچ وجه برای سلامتی از بین نمی رود ، به عنوان مثال برای مسئولیت کیفری احتمالی شخص حسود.

در حسادت ، مانند هر احساس دیگری ، مقدار زیادی انرژی حیاتی ، سرزندگی وجود دارد.اغلب اتفاق می افتد که احساس تشخیص داده نمی شود. به دلایل مختلف زنده ماندن از آن غیرممکن است. به عنوان مثال ، اگر حسادت در خانواده محکوم می شد ، و افراد حسود مانند جذامیان رفتار می کردند. سپس حسادت ناخودآگاه انرژی تولید می کند و آن ، با پیروی از ماهیت خود ، راهی برای خروج می یابد. اگر چنین شود ، پس از آن کاهش ارزش و تجاوز نسبت به حامل نیازهای من وجود خواهد داشت. اگر او آن را پیدا نکرد ، جسمانی شدن نشانگر این واقعیت است که برخی احساسات ، نیازها برآورده نمی شوند.

گنجینه نیاز در زیر سنگ حسادت وجود دارد. حسادت تمایل اساسی را مشخص می کند. من چیزی را که ندارم می خواهم و آن را تحسین می کنم - و این نیز به نظر می رسد حسادت چند وجهی است. توجه داشته باشید که آنها فقط به نماد یک نیاز برآورده نشده حسادت می کنند. در اینجا برای شخص مفید است که به این س answerال پاسخ دهد: اگر من این را داشته باشم ، پس چه چیزی به من می دهد؟ در غیر این صورت ، ناگزیر با ناامیدی روبرو خواهید شد.

یک مثال بی اهمیت از حسادت پول. می توانم به کسانی که پول زیادی دارند حسادت کنم. راستش من حسادت می کنم. اما داشتن پول بزرگ برای من به چه معناست: موفقیت ، موقعیت ، استقلال ، شناخت ، عشق به دیگران ، آپارتمان ، ماشین ، زیبایی ، آزادی؟ در مورد من ، این استقلال و آزادی است.

و همسایه من در راه پله ، نماد "پول زیاد" می تواند معنای کاملاً متفاوتی را شامل شود. این امکان وجود دارد که پول دریافت کنید ، حتی اگر احساس راحتی کنید ، اما اگر نیاز خود را دنبال نکنید ، رضایت ممکن نیست. راز این است که من برای "پول بزرگ" تلاش می کنم ، نه آزادی ، من راه دیگری را دنبال می کنم. پس من هیچ راهی برای انتخاب ندارم. آزادی وجود ندارد. مسیر خودم کاملاً متفاوت از جاده به پول است.

اگر حسادت زنده بماند چه؟

حسادت. تو حق داری. به هر حال ، حس حسادت وجود دارد. و من همچنین می خواهم فریاد بزنم: بس کن! ببینید چه بلایی سر شما می آید. به آنچه واقعاً می خواهید برسید. و درمانی خواهد بود. نقطه انشعاب در تمرکز ظاهر می شود. و با او توانایی انتخاب. راه باز می شود.

فقط در صورت حسادت ، به یاد داشته باشید که ده نفر که عشق می خواهند به طرق مختلف آن را می خواهند.

عشق را چگونه می خواهی؟

و لازم نیست کسی را بکشی.

توصیه شده: