"عشق به خود" - "بار" غیرقابل تحمل؟

تصویری: "عشق به خود" - "بار" غیرقابل تحمل؟

تصویری:
تصویری: Dr Holakouee | تا الان 16 بار با مردای دیگه به همسرم خیانت کردم 2024, ممکن است
"عشق به خود" - "بار" غیرقابل تحمل؟
"عشق به خود" - "بار" غیرقابل تحمل؟
Anonim

بلافاصله ، ناگهانی ، مشتریانی را به خاطر نمی آورم که از عشق به خود به عنوان چیزی اساسی ، مدبر و در عین حال غیرقابل دسترسی و غیرقابل توضیح صحبت نکرده باشند.

تقریباً 98 with مشغول "دوست داشتن خود" هستند ، اما اگر س questionsالات خاصی بپرسید ، هیچکس نتوانسته است این "محبت" مبهم ، اما بسیار مهم و ضروری را برای سالها پیشرفت و پیشرفت خود درک کرده و به آن برسد.

چرا فکر میکنی؟ من می پرسم. " و در پاسخ من چیزی دریافت می کنم ، از "عزت نفس بسیار پایینی دارم" یا "هیچ کس به من یاد نداد که خودم را دوست داشته باشم" ، تا "من به اندازه کافی روی خودم کار نمی کنم" یا "من فقط خودم را کمی دوست دارم ، نیاز دارم به خودم اجازه بیشتری بدهم (تأیید کنم ، و غیره). ").

"آیا تا به حال به این فکر کرده اید که اگر هنوز نتوانید خود را دوست داشته باشید چه اتفاقی برای شما یا زندگی شما می افتد؟" اگر این موضوع برای شما مهم است ، بیشتر از این جمله نخوانید ، سعی کنید صادقانه به خودتان 2 س "ال را پاسخ دهید "وقتی در نهایت خودت را دوست داری در زندگی ات چه می شود؟" و "اگر در زندگی خود یاد نگیرید چه اتفاقی می افتد؟" جواب داده اید؟ سپس این پاسخ ها را در پایان نامه ای بنویسید که از طریق آن می توان درخواست روان درمانی را تنظیم کرد. افراد دیگر معمولاً متفاوت پاسخ می دهند: "زندگی من تمام معنا را از دست خواهد داد" ، "همه به سوار شدن بر من ادامه خواهند داد" ، "من بسیار بی رمق و زشت خواهم ماند" ، "من نمی توانم دیگران را دوست بدارم ، زیرا شما نمی توانید آنچه را که نمی دهید بدهید داشتن "و غیره

-سپس 2 خبر برای شما دارم - می گویم - بد و خوب.

خبر بد این است که بعید است هرگز عاشق خود شوید. اما نه به این دلیل که شما به اندازه کافی روی خود کار نمی کنید یا هیچ توانایی خاصی ندارید و غیره. اما فقط به این دلیل که عشق انتزاعی است که نمی توان آن را درک ، تشخیص ، لمس کرد و غیره. هر کس آن را به روش خود درک کرده و توصیف می کند. هر فرد پس از مدتی این توصیف را از طریق منشور وقایع رخ داده و افرادی که با آنها ملاقات کرده است تغییر می دهد. و هرچه زمان بیشتر می گذرد ، درک و درک ما از این "عشق" به خود بیشتر تغییر می کند. ما در حال تلاش برای توضیح آن هستیم - مسئولیت ، مراقبت ، پذیرش ، احترام و غیره. اما اصل "عشق" برای ما یک راز و موضوع مورد مناقشه است. بنابراین ، به صورت مجازی صحبت می کنیم ، ما درک می کنیم که "دستیابی به آن غیرممکن است ، من نمی دانم به طور خاص".

خبر خوب این است که در پشت هر انتزاع ، مغز ما سعی می کند چیز خاصی را مخفی کند ، فقط منابع را مصرف می کند ، بنابراین قابل اعتراض نیست). با پرسیدن س ourselvesالات مختلف از خود ، برای مثال ، در بالا ، می توانیم دریابیم که در اینجا و اکنون چه نیازی احساس می کنیم (بالاخره ، پس از مدتی این نیاز کاملاً متفاوت خواهد بود) ، باعث می شود احساس کمبود برخی احساسات را داشته باشم. و احساسات در مورد خودتان؟ سپس ، با شناسایی نیاز ، با تهیه برنامه ای برای برآوردن آن و شروع به برآوردن آن ، ما به هر شانس برای رسیدن به خواسته خود داریم. با این حال ، در اینجا فوراً آشکار می شود که در چنین زمینه ای ، "عشق به خود" یک کیک یا توانایی نه گفتن نیست ، یک کار عظیم است که مادام العمر است. به هر حال ، ما نیازهای زیادی داریم ، و هرچه بیشتر عمر کنیم و هر چه بیشتر توسعه پیدا کنیم ، نیازهای بیشتری خواهیم داشت. شاید ، ارزش آن را دارد که با موارد اصلی شروع کنید ، زیرا آنها اساس همه چیز هستند ، با مراقبت و پذیرش بدن شما و غیره. اما یک الگوریتم کمابیش رضایت بخش را می توان به شرح زیر توصیف کرد:

1. اگر تصمیم دارید روی خودتان کار کنید ، بهتر است یک دفترچه مخصوص برای این کار راه اندازی کنید.

2. اول از همه ، در آن ما احساسات و احساسات خاصی را که تحت انتزاع "خودت را دوست داشته باش" پنهان می کنیم ، می نویسیم. هر کس چیزی برای خود دارد: مراقبت ، پذیرش ، احترام ، راحتی ، پیشرفت ، علاقه و غیره.

3. ما حوزه ها / جهت های مشروط را مشخص می کنیم که در آن خودمان را بررسی خواهیم کرد (من به طور خلاصه می نویسم و شما می توانید حوزه های خود را متناسب با نیازهای خود گسترش دهید):

- بدن فیزیکی (ظاهر ، سلامتی ، استراحت ، لذت و غیره)

- مخاطبین (بستگان ، دوستان ، همکاران ، غریبه ها ، حیوانات و غیره)

- خانواده (شریک ، فرزندان ، والدین)

- جهان بینی (هوش ، ارزشها و نگرشها ، معنویت ، احساسات)

- حرفه ای (تحصیل ، حرفه ، وضعیت ، دستاوردها و غیره)

- سرگرمی ها ، سرگرمی ها

- مواد (چیزها ، پول ، سفرها ، رویدادها و غیره)

4. ما به نوبه خود هر یک از نیازهای مشخص شده در بند 2 را انتخاب می کنیم و بررسی می کنیم که در کدام یک از مناطق به اندازه کافی یا ناکافی برآورده شده است.

من یک مثال می زنم. بیایید در مورد 2 بگوییم. من تشخیص دادم که یکی از معانی پنهان شده در انتزاع "عشق به خود" "مراقبت" است. سپس دستورالعمل های مورد 3 را در هر برگ جداگانه یادداشت می کنم. و از خود این س askال را بپرسید: برای مراقبت از ظاهر خود چه کاری می توانم / می خواهم انجام دهم؟ یا: برای مراقبت از رشد فکری من چه کاری می توانم / می خواهم انجام دهم؟ اگر تدوین س questionال در برخی از زمینه ها غیرممکن است ، به احتمال زیاد نیازی به آشکاری در این زمینه وجود ندارد ، زیرا خود س questionsالات در جایی خالی ایجاد می شود.

5. با هر لیست نهایی جداگانه "ضروری" در یک منطقه خاص ، ما برنامه ای را برای اجرا ترسیم می کنیم (مراحل دستیابی به آن را تجویز می کنیم) و هر روز اندکی شروع به اجرا می کنیم.

هر فهرستی را می توان و باید به صورت دوره ای برای رعایت ارزش ها در اینجا و اکنون مورد بررسی قرار داد ، از کار استراحت کرد ، از شخصی که در هر یک از زمینه ها مهارت بیشتری دارد مشاوره گرفت و غیره. این امر به ویژه در مورد مناطقی که غیرممکن است صادق است. برای ایجاد یک درخواست برای نیاز ، اما احساس نارضایتی واضحی از این زمینه وجود دارد. هر چیزی که در لیست های مختلف تکرار می شود و تکرار می شود ، ابتدا باید توسعه یابد. البته ، کارهای زیادی باید انجام شود ، برای یکی دو سال آینده برای کسانی که واقعاً تصمیم دارند روی خود کار کنند و پشت انتزاع پنهان نشوند. با این حال ، اگر بهتر بگویید "وقتی" فهمیدید که ناخودآگاه شما دقیقاً در مفهوم "عشق به خود" چه چیزی را پنهان می کند ، به یاد داشته باشید که شما و در خود همه چیز را دارید تا بتوانید این نیازهای آشکار را برآورده کنید. اقدام به؛)

توصیه شده: