سکوت نوزادان

فهرست مطالب:

تصویری: سکوت نوزادان

تصویری: سکوت نوزادان
تصویری: 2 ساعت موسیقی فوق العاده آرامش بخش کودک ♥♥♥ لالایی قبل از خواب برای رویاهای شیرین ♫♫ موسیقی خواب 2024, ممکن است
سکوت نوزادان
سکوت نوزادان
Anonim

Infantelenok اصلاً یک اصطلاح علمی نیست. روزی روزگاری ، یکی از دوستانم به عنوان شوخی در مورد یکی از دوست پسرانش گفت: "آیا باید این Infantelenochka را به تحصیل برسانم؟ و برای خودش آموزش ببیند." بنابراین این کلمه از آن زمان در شرکت ما جا افتاده است.

Infantels از کجا آمده است؟

در دوران کودکی ، آنها بسیار دوست داشتنی هستند ، با مراقبت و توجه احاطه شده اند. آنها آنقدر محاصره شده اند که به سادگی جایی برای رشد ندارند

سپس آنها از دست به دست منتقل می شوند-به شوهران-پدران یا زنان-مادران. روسای کار ، فروشندگان در خیابان ها و سیاستمداران در تلویزیون.

آنها مجریان خوبی هستند. آنها نمی خواهند در مورد چیزی تصمیم بگیرند. دسته می خواهند.

آنها از جهات مختلف راحت هستند ، اما یک روز ناگهان معلوم می شود که این موجودات زیبا هنوز دستکاری کننده هستند.

البته در بیشتر موارد ، خود آنها نمی فهمند که دیگران را دستکاری می کنند. آنها فقط نمی دانند چگونه به شیوه ای دیگر ارتباط برقرار کنند. در روانشناسی ، این بازی "بازی عصبی" نامیده می شود - هنگامی که فرد طبق سناریوی مشابه عمل می کند و روی همان چنگک قدم می گذارد. افراد حاضر در این بازی می توانند تغییر کنند ، اما سناریو همان است. سناریو به خودی خود روشن و قابل درک نیست - فقط ضربه دیگری به پیشانی با چنگک تحقق می یابد: "دوباره؟ برای چه؟!"

نوزادان دوست دارند چه چیزی بازی کنند؟ در اینجا برخی از بازی های مورد علاقه آنها وجود دارد

بازی شماره 1 "کلاه قرمزی"

تصویر کلاسیک
تصویر کلاسیک

کلاسیک

نوزادان ، البته ، نقش قربانی را بر عهده می گیرند. دو مورد دیگر - می تواند به روش های بسیار متفاوتی توزیع شود ، اما معمولاً به کسانی نزدیک می شود - نزدیکان.

به عنوان مثال ، یک خانم جوان دائماً دچار مشکل می شود: در حال حاضر اوباش در خیابان به او چسبیده اند ، سپس رئیس محل کار جان نمی دهد ، سپس لوله کش فحاشی می کند. خوب است که در بحرانی ترین لحظه شوهرش ظاهر می شود و او را نجات می دهد. به احتمال زیاد ، آنها یکدیگر را شناختند - او او را از دست کسی (یا از چیزی) نجات داد. بنابراین ادامه خواهد داشت … تا اینکه او ناگهان به وضعیت متجاوز تبدیل می شود ، خسته از چنین زندگی سرگرم کننده با یک خانم جوان - آهن ربا برای مشکلات.

گزینه دیگر - نقش مداوم متجاوز توسط "پدر شرور و بی رحمانه" بازی می شود ، که شوهر دائماً از او نجات می دهد …

یک نسخه پیچیده تر - دختر خودش نقش قربانی و نجات را بازی می کند.

می بینید ، من اورلاندینا نیستم.

بله ، من دیگر اورلاندینا نیستم.

میدونی من اصلا اورلاندینا نیستم.

من لوسیفر هستم!

ببین ، حالا تو پنجه منی ،

آیا بوی وحشتناک گوگرد را می شنوید؟

و غرش آتش؟"

(قهرمان آهنگ الکسی خووستنکو "اورلاندینا" شب هنگام در شهر قدم می زند و با دختری گریان ملاقات می کند که در آن آشنای قدیمی و ظاهراً نزدیک خود اورلاندینا را می شناسد و حتی به خاطر می آورد که او با چیزی او را آزرده است. او با وعده های شیرین او را فریب می دهد "برگرد - من همه چیز را می بخشم" ، اما به محض اینکه سعی می کند او را در آغوش بگیرد ، تبدیل به لوسیفر می شود. پیاده روی آخرین سفر او بود).

زنی مدتی با متجاوز زندگی می کند و صبورانه تمام زورگویی های او را تحمل می کند. سرانجام ، کاسه صبر او سرریز شده است و او از او شکایت می کند و خونسردانه تمام تأیید و شواهد استبداد طولانی مدت خود را جمع آوری می کند ، یا راهزنان را استخدام می کند تا آنها با او "برخورد" کنند ، یا … تیشه بر می دارد و خودش با آن برخورد می کند ، گاهی اوقات اتفاق می افتد …

تصویر چرا او این همه سال تحمل کرد؟ چرا محکم نگفت
تصویر چرا او این همه سال تحمل کرد؟ چرا محکم نگفت

چرا او این همه سال تحمل کرد؟ چرا محکم نگفت

کلاه قرمزی و مردان با هم ملاقات می کنند - در اینجا نقشها معمولاً بین زن و معشوقه تقسیم می شود. به عنوان مثال: زن عوضی (متجاوز) که دائماً ناله می کند و تحقیر می کند ، در قطب دیگر معشوقه ای مهربان و فهمیده وجود دارد ، یک دختر بچه به سراغ او می رود تا با جلیقه گریه کند. معمولاً باکره های جوان در این نقش قرار می گیرند و ساده لوحانه معتقدند معشوق نجات یافته او به زودی همسر هیولا خود را ترک می کند و آنها زندگی خانوادگی شادی خواهند داشت. اما در نتیجه ، به دلایلی او نه همسرش را ترک می کند ، بلکه او را ترک می کند ، زیرا در اولین نشانه های دقیق و بی حوصلگی ، خود او برای او تبدیل به یک متجاوز می شود و این نقش در بازی او قبلاً انجام شده است.

یک گزینه دیگر - معشوقه عوضی (او بسیار جوانتر ، ثروتمندتر ، موفق تر است (بر موارد ضروری تأکید کنید) - هر از گاهی به زن شیرخوار می رسد ، او را با تمسخر و مقایسه های ناخوشایند خود با مردان سردتر تحت فشار قرار می دهد. همسر صبوری در انتظار او است او در خانه ماجراهای او را مستبدانه تحمل می کند و حتی پس از جدایی با متجاوز دیگری به او دلداری می دهد و امید می دهد که این مورد قطعاً آخرین مورد باشد.

بازی شماره 2 "شاهزاده خانم دمدمی مزاج"

تصویر او شیرین ، متواضع و جذاب است. می داند چگونه می تواند تأثیر خوبی بگذارد. برخلاف
تصویر او شیرین ، متواضع و جذاب است. می داند چگونه می تواند تأثیر خوبی بگذارد. برخلاف

او شیرین ، متواضع و جذاب است. می داند چگونه می تواند تأثیر خوبی بگذارد. برخلاف

گیرش چیه؟ فقط در این واقعیت که خواسته های او اساساً غیرقابل اجرا است. او نمی تواند آنها را به وضوح فرمول بندی کند ، بنابراین شریک باید دائماً حدس بزند که چه می خواهد.

به عنوان مثال ، شاهزاده خانم می گوید:

- بریم کنار دریا استراحت کنیم!

- خوب. جایی در اروپا؟

- بیا!

- شاید گوا؟

- اوه ، چقدر عالی!

- یا بالی؟

- دقیقاً ، می گویند فقط بهشت است!

- پس کجا می خواهی بروی؟

- من اهمیتی نمی دهم ، مهم این است که من آن را دوست دارم.

چه دختر خوب و منعطفی! - مرد فکر می کند و البته ، او خودش تصمیم می گیرد که کجا استراحت کنند. اما بعد شگفتی ها شروع می شود: اعلیحضرت همیشه خرخر می کند ، دمدمی مزاج است و از کینه عصبانی است. او از هیچ چیز خوشش نمی آید - از هواپیما گرفته تا صبحانه در هتل. معلوم می شود که مرد مقصر است. او به او اجازه داد همه چیز را خودش تصمیم بگیرد ، تنها با یک شرط - اینکه دوست داشته باشد. و او آن را دوست نداشت.

این کار بارها و بارها تکرار می شود تا زمانی که مرد یاد می گیرد با نگاهی عصبانی ، امتناع قاطع یا حتی مشتی روی میز جلوی جریان هوی و هوس را بگیرد. شاهزاده خانم به سرعت می آموزد که بفهمد در چه مرحله ای باید دست از هوی و هوس بردارد و از چیزی که قبلاً به دست آورده است خوشحال شود.

در نسخه مردانه ، "شاهزاده دمدمی مزاج" معمولاً روی همسرش "شبیه مادر" می نشیند. گاهی اوقات او کار نمی کند ، اما ممکن است در یک دفتر نامحسوس موقعیت متوسطی را نیز اشغال کند. در هر صورت ، شکایات مداوم به همسرش گفته می شود: شام خوشمزه نیست ، پرده های جدید رنگ اشتباهی دارند ، جوراب ها همیشه سر جایش نیستند. اینها فریاد یا تهدید نیستند ، همانطور که در مورد متجاوز اتفاق می افتد ، بلکه غر زدن دمدمی مزاجانه یک کودک آزرده است. همسر دائماً از احساس گناه رنج می برد و از اینکه نمی تواند دختر کوچک را راضی کند ناراحت است. بنابراین او رنج می برد تا زمانی که یاد بگیرد هر از گاهی تبدیل به یک "مادر شیطانی" می شود ، که قادر است با عصبانیت روی میز بکوبد ، اگر نه با مشت ، سپس با ملاقه.

"شاهزادگان" و "شاهزاده خانم" در خانواده هایی بزرگ می شوند که در آنها از کودکان به خوبی مراقبت می شود ، اما به نظرات خود علاقه ای ندارند. در حالی که کودک بسیار کوچک است ، پدر و مادر واقعاً "بهتر می دانند" و باید از آنها اطاعت کرد. اما به تدریج کودک این توانایی را پیدا می کند که به طور مستقل به خواسته های خود گوش دهد ، آنها را درک کند ، با واقعیت مقایسه کند ، مسئولیت عواقب آن را بر عهده بگیرد … اما این امر به کمک والدین نیاز دارد: از کودک بپرسید چه می خواهد ، به آن کمک کنید. این کار به زمان ، تلاش و صبر زیادی نیاز دارد. بسیار راحت تر می توانید تصمیم بگیرید که همه چیز را خودتان انتخاب کنید و فقط از کودک اطاعت و قدردانی می خواهید.

بازی شماره 3 "Doublebind" - اتصال دوگانه

تصویر دستورالعمل معروف مادرم در مورد این نوع بازی ها است:
تصویر دستورالعمل معروف مادرم در مورد این نوع بازی ها است:

دستورالعمل معروف مادرم در مورد این نوع بازی ها است:

یا: "آنجا بمان - اینجا بیا"

ممکن است نگرش های متضاد به طور همزمان بیان نشوند ، اما به همان وضعیت اشاره دارند. در این حالت ، حریف با دو دستورالعمل متضاد (یا نگرش) گوشه گیر شده است.

- چرا به من زنگ نمی زنی؟ - مدام به من زنگ نزن!

تو در آشپزخانه به من کمک نمی کنی! - جرات ندارید ظروف ، اجاق گاز و آشپزخانه را لمس کنید!

- کی رانندگی یاد می گیری؟ - زنان نباید رانندگی کنند!

- چرا در مورد کار خود به من نمی گویی؟ - من را با داستانهای کاری خود سنگین نکنید!

آشنا بنظر رسیدن؟

این می تواند کاملاً به هر موضوعی مربوط شود. نکته اصلی این است که هر کاری انجام دهید ، باز هم خود را مقصر می دانید. دختر بچه عصبانی ، آزرده خاطر ، از بی توجهی و سوء تفاهم شکایت می کند. او خودش از این موضوع رنج می برد و نمی فهمد چه اتفاقی می افتد.شریک در نهایت یا به فاصله ای امن می رود و شانه هایش را با تعجب بالا می اندازد ، یا دچار عقده حقارت می شود ، که بیشتر و بیشتر درگیر این بازی می شود.

وقت آن است که کارت های خود را نشان دهید

چه چیزی باعث می شود کلاه قرمزی به دنبال ماجراجویی روی سرش باشد؟ چرا هرگز نمی تواند یک شاهزاده خانم لطفا؟ خواسته های متناقض از کجا می آیند؟ همه اینها زندگی را قبل از هر چیز به خود اینفانتلنکا خراب می کند ، چه برسد به اطرافیانش

مشکل اینجاست که Infantelenok واقعاً نمی داند چه می خواهد. او با احساسات و خواسته های خود در تماس نیست. این را به او آموزش ندادند. اما آنها به من آموختند که خواسته های دیگران را برآورده کنم ، مطیع و خوب باشم. اما یک شخص دقیقاً همان کار را نمی کند. اینفانتلنکی برای اطاعت و خوبی خود انتظار دارد … خوشبختی! اما او آن را نه از خود ، بلکه از دیگران انتظار دارد. خود او راه را برای او نمی داند و نمی داند چگونه آن را پیدا کند.

- پتچکا ، برو خونه!

-مامان سردم شده؟

- نه ، گرسنه هستی.

بنابراین فرد عادت می کند برای درک خواسته ها ، حالات ، انتظارات خود از زندگی به شریک معتبرتر دیگری روی آورد. بنابراین او یک کودک (از نظر روانی) در تمام عمر خود باقی می ماند. او در ازای ایمنی ، امنیت و عدم مسئولیت پذیری بزرگ شدن را رها می کند.

توهمات گسترده ای وجود دارد: "ازدواج - بزرگ شدن" ، "ازدواج - آرامش".

بهتر است فوراً آن را فراموش کنید.

بزرگ شدن مستلزم گذراندن مراحل ابتدایی است - تجربه خاصی که با زندگی در سختی ها همراه است. نحوه بزرگ شدن پسر در داستانهای متعددی در مورد نبرد با اژدها ، کشچی و هیولاهای دیگر شرح داده شده است. راه بزرگ شدن دختر ملاقات با جادوگر در جنگل عمیق است (به عنوان مثال ، در افسانه "واسیلیسا حکیم") ، ارتباط با ارواح جنگلی یا سایر موجودات جهان دیگر. نکته در اینجا این است که برای بزرگ شدن لازم است که چالش را بپذیریم ، با خود مرگ روبرو شویم تا حق بزرگسالی را به دست آوریم. پسر ثابت می کند که او به اندازه کافی قوی و شجاع است ، دختر - که او قادر است صدای شهود و قلب او را بشنود.

فقط پس از این شخص حق تشکیل خانواده را دریافت می کند. نه برعکس.

شروع پسر وظیفه جامعه مردان است ، شروع دختر وظیفه زن است.

بنابراین امیدهای خود را از دست ندهید "Infantelenochka را برای تحصیل انتخاب کنید و او را خودتان آموزش دهید." شما برای مدت طولانی جذب بازی های عصبی او خواهید شد. با این حال ، اگر چنین افکاری به ذهن شما خطور کند ، به احتمال زیاد شروع شما هنوز در پیش است.

توصیه شده: