2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
نویسنده: تاتیانا واروخا
به موقع بروید - خانه ، حتی اگر هیچ کس منتظر شما نباشد ، از مهمانی محترقه ، از مهمانان بدون "رفیق" ، از ارتباطات نامناسب و عادات بد ، از افسردگی و افکار تاریک ، از خاطرات دشوار ، از روابطی که منسوخ شوید ، از افرادی که شما را نابود می کنند یا شریک زندگی شما را در کنار شما تخریب می کنند. به او و خودتان فرصتی بدهید تا شخصی (و شاید خودتان) را پیدا کنید که با او بهتر ، راحت تر ، آرام تر و به شکلی که هر یک از شما به آن نیاز دارید ، پیدا کنید. اگر به دلایلی قادر به دادن آن به یکدیگر نیستید ، یکدیگر را از تلاش ها محروم نکنید و امیدوار باشید که آن را در روابط دیگر و در خودتان پیدا کنید.
حریص نباشید ، شانس خوشبختی دیگران را آنگونه که آنها درک می کنند ، و از خودتان - خود را نگیرید. زیرا هر یک از ما در نقطه تکامل خود هستیم و با ریتم خاص خود حرکت می کنیم ، با فرکانس خود تابش می کنیم و در موج خود ارتعاش می کنیم و تجربه خود را بدست می آوریم. و اگر با کسی طنین انداز شدید - یکدیگر را و رقص مشترک خود را پیدا کردید ، اگر دچار ناهماهنگی طولانی شدید - تجربه لازم را کسب کنید ، زیر آن امضا کنید ، تشکر کنید و … به موقع بروید. مکانیزمی را به کار نبرید که شما را تحت فشار شدید شرایط تحت فشار قرار دهد ، هنگامی که مجبور خواهید شد در شرایطی که برای شما بسیار راحت تر است تصمیم گیری کنید و در آنجا مجبور خواهید بود از زیر سنگ آسیاب های بسیار سطحی خارج شوید. ، اما دردناک ، قضاوت های "اجتماعی" ، که مربوط به انگیزه های واقعی ، صادقانه و زندگی شما نیست ، در مورد صبر خسته شده شما و تلاش های طولانی برای "نجات" چیزی ، "نجات" کسی.
به موقع بروید ، زخم های عمیقی بر بدن زندگی خود نگذارید ، روح خود را با یک ویروس پرخور گناه آلوده نکنید - احساسی که با غیرت غیرقابل باور شما را از زندگی منحصراً و تنها خود و شما و شما دور می کند خودت به موقع بگذارید ، نقاشی ها را روی پارچه شکننده سرنوشت خود نسوزانید. و به پوست دیگران دست نزنید.
برای زندگی خود بیشتر از دیگران ارزش قائل شوید. اگر کسی زندگی خود را بالاتر از شما قرار داد به موقع بروید ، زیرا برای حفظ پاسخ شما قبل از هر چیز برای زندگی خود و فقط پس از آن برای شخص دیگر پاسخ می دهید. هیچ کس به این زندگی نیامد تا در قربانگاه قربانی ارائه شود. و زندگی به انسان داده نشد تا او برای فدا کردن هدایای بزرگی که از بالا به او داده شده است تلاش کند: زندگی و توانایی عشق ورزیدن! از دست دادن خود دشوار نیست ، حل کردن خود در دیگری ، در زندگی دیگران ، در دنیای دیگران ، در واقعیت دیگران دشوار نیست. حتی این به راحتی قابل تقاضا و تمایل است. پیدا کردن خود سخت است. فقط ما می توانیم میزان استفاده از خود را تعیین و اعتراف کنیم. از این گذشته ، خود را فدای هیچ چیز ، مازاد بر میزان مشارکت در زندگی شخص دیگری که به شما اختصاص داده شده است ، به طور خودکار به خودتان (یا شاید کسی که صادقانه به آن احتیاج دارد) ، و یا در بخش دیگری از زندگی خود انجام نمی دهید. به اندازه کافی کافی - فقط آن انرژی هدر رفته …
هر رابطه ای زمانی ثمربخش است که تبادل ، تعامل ، بازگشت وجود داشته باشد. این یک رقص جفت است. اما اگر شروع به لگدمال کردن پای یکدیگر به درد و خون کردید ، باید این رقص را متوقف کنید و پس از التیام زخم ها ، یک رقص زیبا جدید را شروع کنید ، شاید با یک شریک جدید. و بنابراین در هر رابطه ، مشارکت ، خانواده ، کار … یاد بگیرید که به موقع از محل خارج شوید ، هم در شرایط کنونی ، و هم از موقعیت ها و شرایط زندگی شما. شما همیشه این لحظه را می شناسید ، به خود اعتماد کنید ، خود را متقاعد نکنید ، فریب نخورید و دیگران را فریب ندهید … افراد بدی وجود ندارد ، مهم نیست که چگونه دوست داریم در مورد آن بحث کنیم. افرادی هستند که با ما متفاوت هستند. زیرا اندیشه واقعی این آیین مقدس تحت نام مقدس زندگی برای ما شناخته شده نیست ، اما مطلقاً هر چیزی که در داخل و خارج است ، بالاتر از درک ما و در محدوده آن ، زنده و بی جان با آن پر شده است. و خدا دست دیگری ندارد ، مگر دست ما با شما ، و مسئولیت دیگری ، مگر دست ما با شما نسبت به خودمان و یکدیگر ، اما در ابتدا - به خودمان.همه آنچه در زندگی ما اتفاق می افتد ، همه آنچه در اطراف ما و در جزایر گالاپاگوس دور اکوادور اتفاق می افتد - نه تنها با اجازه خداوند متعال ، بلکه همچنین با من و شما! ما به زندگی خود اجازه دادیم آنچه هست ، این زمان تغییر را وارد عمل کنیم ، اهرم را از چشمه ای جدا کردیم که با تمام نیروی فشرده و فشرده شده خارج شده بود و اکنون در یک شناور آزاد بی نظم تشنجی می تپد. ما اجازه دادیم سایه های خاکستری در زندگی ما غلبه کند ، ما به خود اجازه دادیم که از همه چیز بترسیم ، ما به خود اجازه دادیم که در زندگی خودمان خارجی باشیم. به اطراف خود بنگرید ، شاید وقت آن رسیده که … از آن دور شوید. رها کردن همه چیزهایی که منسوخ شده اند و ترک کردن آنها ، بسیار مهم است ، مهم نیست که چه کسی در مورد آن می نویسد. رفتن سخت است ، اما خروج به موقع الزامی است. در بی نهایت خود به اندازه نیاز رسیده شوید ، اما به موقع آن را ترک کنید. قضاوت ها و نظرات دیگران را به موقع بگذارید ، نگاه خود را به خود معطوف کنید. تکیه گاه شما کجاست؟ از این گذشته ، این تنها راهی است که می توانید تمام جهان را بچرخانید. آن را در دیگران ، دیگری ، دیگری جستجو نکنید. من به شما یک راز می گویم - او آنجا نیست! همانطور که در کسی خوشبختی وجود ندارد ، اگر در شما نیست.
به موقع از توهمات وسواسی و ترس های تحمیلی دور شوید ، اما تلاش کنید ، رویاپردازی کنید ، تلاش کنید. از اشتباه نترسید - این بدان معناست که شما تلاش کرده اید. از واکنش افراد دیگر نترسید ، هنوز نمی توانید 100٪ آن را پیش بینی کنید تا آنچه را که برنامه ریزی کرده اید انجام دهید ، و اگر می توانید ، حتی بیشتر ، ترس بی معنی است. اما شما فرصتی خواهید داشت … به موقع آنجا را ترک کنید. بله ، فقط بروید و ادامه دهید. ما می فهمیم وقتی چیزی نداریم ، چه چیزی دوست داریم داشته باشیم ، وقتی چیزی به ما ندادند ، اما ما منتظر ماندیم ، اما هرگز به این فکر نمی کنیم که آنها ما را از چه چیزی نجات داده اند و آنچه را که اکنون می خواهیم به ما نمی دهند. حقیقت ساده است - همه چیز به موقع می آید ، حتی معجزه. بنابراین … به موقع بروید ، کسی را بازداشت نکنید. زیرا اگر دیر کردید - فیلمنامه زندگی در حال حاضر برای دیگران بازنویسی می شود …
توصیه شده:
"شما باید او را ترک کنید! هیچ کاری نمی توانید برای کمک به او انجام دهید! " آیا درمانگر حق دارد روان درمانی را ادامه ندهد. موردی از تمرین
با تأمل در مسمومیت حرفه ما به طور کلی و ارتباط عمومی به طور خاص ، یک حادثه آموزنده را به یاد می آورم. او یک مشکل حرفه ای را توصیف نمی کند ، که مربوط به همان راه حل غیر معمول است. هم مشکل توصیف شده و هم راه حل آن در این مورد در زمینه نظریه و روش روان درمانی نیست ، بلکه در زمینه اخلاق حرفه ای و شخصی است.
چگونه می توان روز ترک زمین را ترک کرد
توصیه می شود صبح روز دوشنبه ، یکشنبه عصر در راه کار بخوانید و همچنین وقتی می خواهید یک تکه کاغذ را از روی میز بیندازید ، سر خود را در دستان خود بگیرید و س "ال "کجا می روم؟" و "من اینجا چکار می کنم؟" روز Groundhog عبارتی است که به یک نام خانوادگی تبدیل شده است.
خطر ترک منطقه راحتی شما و ارزش ترک آن را دارد
ابتدا بیایید دریابیم که منطقه راحتی چیست. این نه تنها یک عبارت شیک زیبا و وجود آب گرم در آپارتمان است ، بلکه یک محیط دلپذیر ، زندگی در امنیت ، وضعیت داخلی ثبات و آرامش است - منابع ارزشمندتری که روان و بدن را تغذیه می کنند. فکر می کنید اگر فرد برنامه خواب معمول خود ، غذا خوردن ، پیاده روی ، میزان ارتباطات ، نیازها و موارد مشابه را رها کند ، چه چیزی دریافت می کند؟ درست است ، یک "
سوء استفاده احساسی: اگر نمی توانید ترک کنید ، چگونه در برابر سوء استفاده کننده مقاومت کنید
ما به ندرت در مورد سوء استفاده در رابطه با خشونت خانگی بحث می کنیم ، که طبق آمار ، زنان بیشتر از آن رنج می برند . با این وجود ، نمی توان این پدیده ها را یکسان دانست. سوء استفاده عاطفی می تواند از طریق آشنایان ، رئیس یا همکاران ایجاد شود. همیشه نمی توان همه روابط را از بین برد و از چنین رابطه ای فرار کرد - گاهی اوقات زندگی شما را مجبور می کند که همیشه با یک فرد سمی روبرو شوید.
تحمل کنید یا ترک کنید
حتی اگر به جای راحتی ، شجاعت را انتخاب کنیم و در آستانه توانایی های خود زندگی کنیم ، انعطاف پذیری احساسی همیشه به این معنی نیست که با حداکثر سرعت پرواز کنیم ، از همه موانع غافل شویم و فقط به هر قیمتی روی هدف خود تمرکز کنیم. اگر با توجه به ارزش های خود انتخاب کنید ، ممکن است زمانی برسد که تنها حرف معقول برای گفتن "