بیاموزید که به فرزندان خود گوش دهید و بشنوید

فهرست مطالب:

تصویری: بیاموزید که به فرزندان خود گوش دهید و بشنوید

تصویری: بیاموزید که به فرزندان خود گوش دهید و بشنوید
تصویری: УЧАСТИЕ в рейтингах КРАСОТЫ: нужно это ДИМАШУ или нет? (SUB) 2024, ممکن است
بیاموزید که به فرزندان خود گوش دهید و بشنوید
بیاموزید که به فرزندان خود گوش دهید و بشنوید
Anonim

با مرور یادداشت هایم ، این داستان را کشف کردم ، که سالها پیش با عجله ضبط شده بود. من آن را دوباره خواندم ، آن را به تعویق انداختم ، اما چیزی نشان داد که متأسفانه ارتباط آن امروزه باقی مانده است.

ممکن است کسی امروز نیاز به دیدن این خطوط و چیز دیگری داشته باشد که در حال حاضر متولد شده است:

یاد بگیرید که به فرزندان خود گوش دهید و بشنوید.

اخیراً من ناخواسته شاهد وضعیت زیر شدم. مادر و پسری ، 4-5 ساله ، به حمام عمومی آمدند. حالا من در مورد اینکه چرا مادرم پسرش را به حمام زنان آورده است صحبت نمی کنم. این یک داستان جداگانه است و برای آینده یک مرد واضح است که کاملاً گلگون نیست.

در این نامه می خواهم برداشتهای خود را از آنچه بعداً دیدم و شنیده ام به اشتراک بگذارم ، زیرا من همیشه این موقعیت ها را در مکان های مختلف می بینم ، فقط قهرمانان تغییر می کنند. بنابراین ، در برخی مواقع ، همه زنان حاضر توجه خود را به گریه و فریاد های کودک از بخش جفت جلب کردند.

این مدتی ادامه داشت. همه قبلاً درک کرده اند که مادر به شدت کودک را معلق می کند. وقتی آنها اتاق بخار را ترک کردند ، نگاه کردن به پسر بسیار ناراحت کننده بود: اشک آلود ، در آستانه هیستری. مامان (که به وضوح از بهترین نیت برای سلامتی پسرش بود) از صمیم قلب به پسر بچه حمله کرد و او را در حوضچه ای آب نشاند. شروع کرد به درخواست آب. او آب دریافت نکرد. بی صدا و سریع شسته شد. سپس آنها در رختکن صحبت کردند ، وقتی مادرم او را پاک کرد - اشک آلود ، حتی از اشک متورم شده بود. بچه گفت که دیگر هرگز بخار نمی رود ، مادرش او را با قدرت پاک کرد و محکم یک کلمه گفت: "تو خواهی رفت". این ، به طور کلی ، کل داستان است ، فقط من را آزار می دهد. من فقط با انتشار این نامه آرام می شوم و این امید وجود دارد که نه تنها این مادر آن را بخواند ، بلکه مادران دیگر نیز به رابطه خود با فرزندان خود فکر کنند.

من واقعاً می خواستم به سراغ این زن بروم و به او بگویم که بایستد و صدای پسرش را بشنود. او فقط در مورد عدم تمایل خود صحبت نکرد - او فریاد زد ، اما … مادرم او را نشنید. این ترسناک است. خود را به جای یک کودک بگذارید ، خود را به عنوان یک مرد کوچک تصور کنید که با مادر محبوبش به حمام آمده است ، جالب (بدون هیچ نظری) ، و سپس … این شکنجه گرما و بخار.

و سپس ، هنگامی که این نوزاد بزرگ می شود ، او به سختی گوش می دهد و حتی سعی نمی کند مادرش را بشنود و او شگفت زده می شود - چرا او اینقدر بی احساس بزرگ شد ، چرا به زندگی او علاقه ای ندارد؟! البته ، این یک واقعیت نیست که چنین خواهد بود ، اما من کاملاً مطمئن هستم که در چنین زندگی روزمره ای روابطی که در آینده در انتظار همه است ، ذره ذره برقرار می شود.

متأسفانه من چنین داستانهایی را زیاد می بینم. و اکنون من از همه والدین درخواست می کنم: بایستید و به نحوه ارتباط خود با فرزندان خود فکر کنید. آنچه امروز به آنها می دهید ، در آینده در رابطه با خود خواهید دید.

مادر دو دختر

سالها از این داستان می گذرد ، دخترانم بزرگ شده اند ، اما متأسفانه من تقریباً هر روز داستانهای مشابهی را می بینم. و حالا من فقط یک چیز را می خواهم بگویم. ما هم در خانواده و هم در مدرسه بسیار آموزش می خوریم ، اما نه همه چیز … به ما آموخته اند که دهان خود را تمیز نگه داریم (چه مدت ، با کدام خمیردندان و مسواک) ، اما آنها یاد نمی گیرند که چه و چگونه می گوییم ؛ به ما آموزش داده می شود که با خیال راحت از خانه به مدرسه برویم ، به راست و چپ نگاه کنیم ، و غیره ، اما آنها به ما نمی آموزند که در خودمان نگاه کنیم و به کسانی که هر روز از زندگی مان در کنار ما هستند نگاه کنیم ، و علاوه بر این ، آنها یاد ندهید که دنیای درونی ما و دنیای افراد نزدیک را ببینید. در مهدکودک ، مدرسه م toدب ، مرتب ، مرتب بودن را آموزش دهید ، اما در روابط با خود و عزیزان ، مودب و مرتب ، و غیره را آموزش ندهید. البته ، تمام دانش به دست آمده مهم و ارزشمند است ، اما گویی هیچ چیز واقعاً مهم وجود ندارد …

نه بنیادی وجود دارد ، نه بنیادی. و اکنون ، که سالها با مردم کار کرده ام ، می دانم که در مورد چه اساسی باید صحبت کرد و چه چیزی باید گذاشته شود - این عشق است. و در اینجا عشق فعل است: نگاه کردن ، دیدن ، گوش دادن و شنیدن خود و کسانی که در کنار شما هستند و غیره.و در اینجا می خواهم موارد زیر را بگویم. ما کاملاً نمی دانیم چگونه این کار را انجام دهیم. در نتیجه ، ما: تنهایی ، تکرار مداوم موقعیت های بن بست ، درگیری ها ، ازدواج های ناموفق ، نارضایتی دائمی … لیست بی پایان است. و بدون کنار آمدن با این لحظات سخت زندگی ، ما ناامیدی خود را بر روی عزیزانمان ، قبل از هر چیز ، بر فرزندانمان ، می اندازیم. ما به سادگی نمی دانیم چگونه در غیر این صورت عمل کنیم. ما نوعی برنامه داریم که فقط چنین واکنش هایی را نشان می دهد. ما آموزش نمی دهیم ، بلکه فریاد می زنیم. ما در مورد خواسته های خود صحبت نمی کنیم ، بلکه دستکاری می کنیم و … دوباره یک لیست بی پایان. و اگر "عمیق" را درک کنید ، می توانید ببینید که ما طبق برنامه ای که در خانواده ما تعیین شده است زندگی می کنیم. و والدین ما آنچه را که به نوبه خود از والدین خود دریافت می کردند به ما دادند … بنابراین می توانید به هر جنس بیشتر بروید ، اما مسیر یافتن پاسخ دیر یا زود به مورد بعدی منتهی می شود.

در روش صورتهای فلکی سیستمی چنین مفهومی وجود دارد "حرکت متوقف شده عشق"

به طور خلاصه ، اوایل - در اجداد ما از طرف پدر یا مادر - حرکت طبیعی عشق به دلیل چیزی سنگین قطع شد (و آنها به اندازه کافی از آن برخوردار بودند) ، و احساسات یخ زد ، یخ زد. و سپس به سادگی هیچ قدرتی برای تجلی احساسات وجود نداشت (بخوانید - عشق) ، فقط مهم است که به نحوی زنده بمانید. بنابراین آنها تا آنجا که می توانستند زندگی می کردند: فقط برای تغذیه ، حداقل به نحوی لباس پوشیدن و غیره.

و عشق ، البته ، وجود داشت و جریان داشت ، اما آنقدر کم بود که فقط می توان بچه دار شد ، بچه دار شد و بچه به دنیا آورد ، و سپس ، همانطور که می گویند ، "همانطور که خدا بر روح شما می گوید". پدران و مادران "یخ زده" ، "یخ زده" ، بعدها پدربزرگ و مادربزرگ ، زندگی را می گذرانند و تنها آنچه را که می توانند بدهند ، می دهند و در خود ناامیدی ، درد و اشتیاق بی پایان برای گرمای معمولی را حمل می کنند ، و اگر عمیق تر بنگرید ، اشتیاق به عشق ، عشق بی قید و شرط وجود دارد. از این گذشته ، همه می خواهند همانطور که هستند دوست داشته شوند و پذیرفته شوند. همانطور که باید مراقبت شود ، بدون اینکه انتظار عواقب آن را داشته باشید ؛ همیشه منتظر بمانید و به گرمی از او استقبال کنید ، در هر زمان از شبانه روز ، بدون هیچ گونه ادعایی در جلسه … همه ما این را می خواهیم ، اما آن را نداریم و نمی دانیم چگونه. و در اینجا تنها یک راه وجود دارد - بازسازی این حرکت قطع شده عشق. وجود دارد ، فقط باید احیا شود … گفتن آن آسان است ، اما چقدر دشوار است ، و گاهی حتی انجام آن نیز دشوار است! و بعد هرکسی راه خودش را انتخاب می کند …

هر تصمیمی شایسته احترام است. و با این وجود ، وقتی شهامت گام برداشتن به سوی عشق وجود دارد ، دیدن چشمان شاد کسانی که جنبش قطع شده عشق خویشاوندان خود را یافته اند چقدر خوشحال کننده است !!! آنها او را پیدا می کنند ، او دوباره متولد می شود ، جریان می یابد و همه را پر می کند تا بتواند در خویشاوندان خود حرکت کند … و او مطمئناً به آنها می آید … آنها آن را از والدین خود می گیرند ، و آنها قبلاً چیزی برای انتقال دارند ، و آنها این عشق را به فرزندان خود منتقل کنید … این پایه ای است که در بالا در مورد آن صحبت کردم و برای هر یک از ما حیاتی است. و فقط بر اساس آن می توانید یک زندگی واقعاً شاد و شاد بسازید ، که در آن به قوانین مراقبت از دهان و دندان ، قوانین راهنمایی و رانندگی و سایر اطلاعات مهم دیگر نیاز خواهید داشت.

و اکنون من می خواهم پیشرفت رویدادها را در آن حمام تصور کنم ، اگر مادر و پسر به زبان عشق صحبت می کردند …

هوم ، پس از خواندن آن تاریخ طولانی ، ادامه جالبی ظاهر شد … سپس موقعیتی پیش آمد که من فقط به دنبال آن بودم ، و امروز می توانم آن را ببینم ، tk. من پاسخ را میدانم. و برای شما ، که این سطور را می خوانید ، از صمیم قلب آرزو می کنم پاسخ سوالات شما را دریافت کنم.

توصیه شده: