بانوی تجاری ، بافته شده از کودک گرایی. عاشقانه ای بی رحمانه

فهرست مطالب:

تصویری: بانوی تجاری ، بافته شده از کودک گرایی. عاشقانه ای بی رحمانه

تصویری: بانوی تجاری ، بافته شده از کودک گرایی. عاشقانه ای بی رحمانه
تصویری: فیلم خارجی جدید درام جنجالی نقطه کور با بازی گلشیفته فراهانی 2024, ممکن است
بانوی تجاری ، بافته شده از کودک گرایی. عاشقانه ای بی رحمانه
بانوی تجاری ، بافته شده از کودک گرایی. عاشقانه ای بی رحمانه
Anonim

استقلال. مسئوليت. کنترل. مردان زندگی شما مطیع هستند. این قابل درک است ، از وضعیت شما ناشی می شود ، زیرا شما رئیس هستید. از زندگی ، زیرا شما معشوقه آن هستید. معشوقه زندگی او ، و در عین حال ، زندگی دیگران نیز

و اینفانتلیسم کجاست؟

به هر حال ، یک کودک شیرخوار متعلق به دیگری است. و شما…. بله ، شما تمام جهان را در جیب خود دارید ، همه فقط به سفارش شما نفس می کشند و شما همه ماجراهای "آنها" (فرزندان ، همسر ، اعضای خانواده) را می دانید. همه را آموزش دهید و آموزش دهید! آنها کاملاً از دست رفته بودند. شما دقیقاً می دانید که چگونه برای آنها ، دیگران و دیگران عمل کنید. کسانی که مسئولیت آنها را بر عهده دارید. بالاخره شما به همه چیز رسیده اید. دیگری پیشانی او را می شکست ، و شما شاداب و سرحال بودید. عمدتا ، در بیشتر موارد. اما آنها ، مردم ، از دستاوردهای شما به درستی قدردانی خواهند کرد.

بله ، در دوران کودکی شما گاهی اوقات والدین خود را "بی احترامی" می کنید. مادر شما برای تحمل دامن جدیدی که توسط شما کثیف شده بود ، باید چه چیزی را تحمل می کرد ، در آن باید مهمان را ملاقات کنید. شما اغلب بدون کلاه می دویدید ، و برف هنوز دراز کشیده بود. و مامان ، با فشار به شما (به دلایلی با عصبانیت) ، کلاه عزیز ، شما را شرمنده و سرزنش کرد که مردم می گویند مادر شما لباس نمی پوشد ، یک خانواده فقیر ، که یک دختر بی خانمان در حال رشد است!

آنها در مورد او چه فکر خواهند کرد؟ آن مادر بد است؟ چه چیزی مطرح نمی شود؟ اهمیتی نمی دهد؟ او آماده است تا دخترش را مطیع و مطیع اراده او باشد و او را دوست داشته باشد. و نه چرت و پرت مانند شما ، گم کردن قلم ها و دفترچه ها ، فراموش کردن سیب ها در یک کیف ، که در آنجا پوسیده می شوند ، ریختن غذاهای خوشمزه در کفهای شسته شده و غیره ، و غیره ، و غیره.

و مادر ، مادر عزیز و عزیز شما آماده است که شما را دوست داشته باشد وقتی که اطاعت کنید و آنطور که باید رفتار کنید. عاشق چنین دختری ایده آل ، به عنوان امتداد خود او. حتی بهتر از خودش و مطمئناً بهتر از دختر این زن گستاخ است که در مقابل زندگی می کند ، که فرزندانش شبیه تصاویر هستند. صورتی ، مطیع و در کمان. آنها به رقص می روند و کاملاً خوب مطالعه می کنند.

هر از چندگاهی آنها شما را به عنوان یک نمونه قرار می دهند و شما برای مطابقت از راه خود خارج می شوید. اوه نه ، اینطور نیست شما در سالهای کوچک خود چنین کلماتی را نمی دانید. شما برای دوست داشتن از پوست خود بیرون می آیید. اشتیاق سوزان و غیرقابل تحمل برای "خوب" بودن. لبخند ، تأیید و تحسین دریافت کنید. عشق. مطمئناً می دانید که عاشق مادر هستید. نمی توانی عاشق نباشی

این برای شما حیاتی است. بدون مادرت نمی توانی زنده بمانی. عشق او به شما کلید بقای شماست. اگه مامان رفته باشه چی؟ شما آماده هستید که جان خود را برای او بدهید ، زیرا کودکان همیشه مادران خود را دوست دارند. این میل ناخودآگاه ، کاملاً خودخواهانه (EgoCentric) ، از "ملاحظات" (غریزه) ایمنی شخص ناشی می شود.

شما بخشی از آن هستید. شما نمی توانید به تنهایی در اوایل کودکی زنده بمانید. بنابراین ، کودکان تقریباً همیشه جان خود را برای والدین خود می دهند. یا سلامتی (نوعی خفیف از "مردن") ، مریض بودن ، به طوری که مامان "درست مثل آن" عشق بورزد.

چند سال دیگر با انجام آنچه در دوران کودکی از شما انتظار داشتید به مادر خود ثابت خواهید کرد که سزاوار عشق او هستید؟ پس بهترین بودن؟ تحصیلکرده ترین ، بیشترین - بیشترین؟

یا اینکه ثابت کنید که "مامان ، شما در اشتباه بودید" دقیقاً برعکس؟

هر روز با زندگی ، موفقیت های خود ، دختر خود ، این یا آن را ثابت کنید. حتی وقتی مادر دیگر با شما نیست ثابت کنید. نه در این دنیا.

من یک چیز ظالمانه ، به اندازه خود واقعیت بدبینانه خواهم گفت. برای کسانی که اکنون مشکل است ، روی صلیب قرمز گوشه صفحه کلیک کنید و بیشتر پیش نروید.

والدین همیشه فرزندان خود را دوست ندارند. و به طور دقیق ، در سطح ناخودآگاه ، آنها آماده نیستند که جان خود را برای آنها بدهند ، مهم نیست که آنها با فوران احساسات خود چه می گویند. این با تکامل ارائه نمی شود ، برنامه ریزی نشده است. این منطقی نیست.

بر اساس نیمی از "حیوانات" روان ما ، تنها گذاشتن کودکی که تنها (بدون مادر) زنده نمی ماند ، چیست؟ اگر مادر فرزندان بیشتری داشته باشد که اگر مادرش به یکی از فرزندانش جان بدهد ، زنده نمی مانند؟ همه آنها را نابود کنید؟..

جنبه های اجتماعی زایمان را نیز می توان به چیزهای بدبینانه و ظالمانه نسبت داد. مادران اغلب نوزادان را به دلیل نیاز به دنیا می آورند. جریان یافت در. زمان آن رسیده است. این اتفاق می افتد تا او (زن در حال زایمان) دوست داشته شود. به طوری که شوهر یا کودکی را که هنوز به دنیا نیامده دوست داشت. چگونه یک زن رویای دوست داشتنی بودن را دارد؟ من زایمان می کنم و فقط مال من خواهد بود!

"من برای خودم زایمان می کنم." در اینجا بیش از آنچه به نظر می رسد حقیقت وجود دارد. آنها تقریباً همیشه برای خود زایمان می کنند ، نه برای کودکی ، که دختری که آن را حمل می کند هنوز با آن آشنا نیست. و مادر آینده برای نقش جدیدی به عنوان مادر آماده می شود. توجه داشته باشید ، نقش ITS. سناریوی مادر شدن شاد او ، شاید قبلاً با جزئیات ترسیم شده است ، و شما … و شما او را بی آبرو می کنید! کلاه نزنید! احمق!

وقتی بزرگ شدی می توانی از مادر فرار کنی. برای مثال حداقل ازدواج کرده است. چه بدی؟ شما خانواده خود را دارید آن! مادرت را رها کردی ، می توانی هر کاری دلت می خواهد بکنی! و شما اساساً از کلاه استفاده نمی کنید ، مگر روسری.

اما ارتباط شما و مادرتان به رابطه با مرد شما تغییر می کند. در تلاش برای کنترل او ، نگه داشتن او "روی بند محکم" ، "روی بند" ، شما به سادگی مادر خود را رها نمی کنید. او را مانند مادرت کنترل می کردی. شما سعی می کنید برای او کامل باشید. مثل قبل برای مامان شما سعی می کنید آن را بی نقص کنید تا همه در جامعه به آن حسادت کنند. شما همان خواسته هایی را از مادر خود برای شما دارید.

و مرد شما ، به شما خیانت می کند (برای یک رابطه ایده آل غیرقابل تصور است ، اینطور نیست؟) به شما نشان می دهد که در واقع می توانید از کنترل والدین خارج شوید. میل وجود خواهد داشت. و یک قطره شجاعت برای خود بودن باشید ، نه کامل. شما ، وفادار ، بر سرنوشت خود اشکهای تلخ گریه می کنید … و با توجه به … نه ایده آل بودن شما.

سپس ، در وسط زندگی ، با داشتن مخروط های پر شده ، می خواهید بدون قضاوت دوست داشته شوید. آن گونه که هست. شیوه ای که آنها حتی در دوران کودکی دوست نداشتند ، و بنابراین اشتیاق برای چنین پذیرش کلی تا بزرگسالی شما زنده است ، هنگامی که شما در نهایت می خواهید پذیرش کامل و بدون قضاوت داشته باشید. با اينكه…. با وجود اینکه شما در حال حاضر بزرگسال هستید ، ممکن است این کلمات را نیز ندانید. شما می خواهید همیشه دوست داشته شوید. اگر شما حتی خوب نیستید و شما دیوانه وار می خواهید به مرد خود بگویید بله ، "من چنین عوضی هستم و به این موضوع افتخار می کنم." بگذارید او آن را بگیرد. "مرا همانطور که هستم دوست داشته باش." از آنجا که مادرم نمی توانست. "من تعدادی قلم می خواهم" - این نام آن است.

و این می تواند اتفاق بیفتد! چرا که نه! برای آن لحظه شادی کوتاه زمانی که به خود اجازه می دهید کمتر از ایده آل باشید!

و سپس ….. سپس رابطه شما …. خوب چه می توانم بگویم؟ خودتان می توانید آنها را خراب کنید. یک صنعتگر عالی برای کنترل همه چیز و هدایت همه چیز! این روند را خودتان شروع کنید تا از شما جلوتر نروید. تا شرایط از کنترل شما خارج نشود. خیلی میترسی از دستش بدی! خود! که در نهایت واقعی است! و … دوست دارد ، به نظر می رسد … چنین عوضی …

ترس شما از از دست دادن ناگهانی ، از دست دادن آن ، چندین برابر قوی تر از لذت صمیمیت است. از ترس ، شروع به خوب شدن می کنید ، مانند مادر خود. اگر عشق از بین برود چه؟ اگر او نمی دید که شما چنین عوضی هستید؟! اگر او نتواند برای مدت طولانی در برابر تلخی شما مقاومت کند چه؟ نه ، ما باید فوراً رعایت کنیم! همانطور که مامان آموزش داد خوب شوید. کامل!

یا شاید ….. شاید ، برای اینکه به خوشبختی خود عادت نکنی …. شاید بهتر…. از بین بردن همه چیز؟ اما او خودش و تحت کنترل اوست.

شما متعلق به کی هستید؟ به خودت؟

برای خودتان ….. آیا فرزندان خود ، به ویژه دختران را به عنوان امتداد خودتان پرورش می دهید؟ یا شاید مادرت؟ …

بیایید در این مورد گمانه زنی کنیم. مادرت چند ساله بود که زایمان کرد؟ شما؟ و چرا او "این کار را کرد"؟ آیا این خانم جوان (احتمالاً سن کمتری نسبت به شما داشت ، چرا که این سطور را می خوانید) ، آیا این دختر می تواند تمام حکمت تربیتی را درک کند؟

به احتمال زیاد به خاطر جامعه بوده است. آنچه مردم خواهند گفت. اذیتش کرد مترسک. او می خواست خوب باشد. و از پدر و مادر و شوهر و مادر شوهر خود راضی باشید. شما را به عنوان "اثر هنری" او کمی درک کرد. من شما را "به نمایشگاه" ، به انواع "رویدادهای ارزیابی" بردم تا بتوانید توسط MOST شناخته شوید. در بازدید ، مهد کودک و غیره.همه جا از بچه می پرسیدند "تو کیستی؟" خوب ، و البته همه تماس ها و ضربات به مادر شما رسید.

دختر بی ادب؟ شانه نشده؟ بدون کلاه؟ مامان مقصر است!

دوباره گوش دهید ، یا بهتر بگویم ، دقیقاً به یاد بیاورید که چگونه "تربیت شده اید".

چقدر در مورد شما گفته می شود؟ یا آیا شما باید "بهترین" باشید تا مادر خود را به خاطر شوک زایمان و تربیت فرزند بی عیب و نقص تحسین کنید؟

من فرض می کنم که اگر از این س wondال تعجب کردید ، پس تکنیک های بخشش را تمرین می کردید. بگذارید به شما بگویم که اگر فردی را درک نمی کنید ، بخشیدن آن دشوار است. با درک ، شما از صمیم قلب می بخشید. و با درک نکردن ، اعدام نمی کنید ، بلکه "رحم کنید". "خوب ، بله ، من می بخشم … آنچه اتفاق افتاده است" ، و در گلوی من یک توده کینه وجود داشت که رهایش نکرد.

حالا ممکن است شما از مادرتان بزرگتر باشید. استقلال مالی. شما مواد غذایی و هدایای او را حمل می کنید … … هربار که به چشمان او نگاه می کنید چقدر او را راضی می کنید. منتظر پذیرفته شدن. و ستایش. شما تمام خریدهای خود را نه به سلیقه خود ، بلکه به سلیقه مادر خود انتخاب می کنید. در صورت شکست مجدد ، گهگاه کینه خود را به صورت دوره ای ببلعید. من اشتباه خریدم و اشتباه بسته بندی کردم. همه چیز کامل نیست. دوباره و دوباره.

آیا می دانید من می خواهم در گوش شما چه بگویم؟ معمولاً اطرافیان شما…. افراد ایده آل را زیاد دوست نداشته باشید. آنها مانند یک چاقو در قلب خود هستند ، زیرا آنها را به یاد نقص خود می اندازند. ایده آل شوید و این با شماست که مادران دیگر دختران بی خیال خود را مقایسه می کنند. و آنها بی سر و صدا از شما متنفر خواهند بود - افتخار چنین مادر بی عیب و نقص.

یه نگاه به مادرت بنداز او کل جهان برای شما بود ، جهان شما ، الهه قادر مطلق ، که حرف و اراده او قانون است. حالا شاید شما از دو سالگی کمی (یا خیلی) بزرگتر از مادر خود هستید. آیا او هنوز تمام دنیا را دارد؟ او اکنون برای شما در بزرگسالی کیست؟

شما هنوز او را با تمام وجود و با تمام وجود دوست دارید. کودکان نمی توانند والدین خود را دوست نداشته باشند ، آنها باید این کار را انجام دهند. اما آیا این الهه قادر مطلق است که وجود شما را تضمین می کند و باید در قبال آن پاسخگو باشید؟ متعلق به اوست؟ آیا او (مادر شما) هنوز به آن نیاز دارد؟

آیا از دوران کودکی شما چیزی تغییر نکرده است؟

آیا هنوز کشیش او هستید؟

توصیه شده: