2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
چنین عبارتی به عنوان همسر یک ژنرال وجود دارد. و همسر ملوان وجود دارد. و شباهت های زیادی با هم دارند. زیرا رشد شغلی مسیر خود را فرض می کند. و این مسیر ویژگی ها و سختی های خاص خود را دارد.
همسر ملوان نوعی حرفه است. با وجود ثبات مالی و رفاه ظاهری ، همسران دریانوردان با مشكلات زیادی در ارتباط با حرفه شوهر روبرو هستند. مشكلات مشابه نه تنها در خانواده دریانوردان ، بلكه در این دسته از خانواده ها به وضوح قابل ردیابی است.
زندگی همسر ملوان یک انتظار ثابت است. و در این انتظار ، اضطراب زیادی در ارتباط با ماهیت مخاطره آمیز کار همسر وجود دارد. این یک تجربه خاص زنانه است که شامل یک چرخه دائمی از فراق ، انتظارات ، جلسات ، سازگاری و جدایی مجدد است. در طول سفر ، همسر مسئول تمام وظایف زندگی است: زن معمول و آنهایی که به طور سنتی به آنها تعلق دارند مرد: برنامه ریزی و سازماندهی زندگی و بودجه ، تربیت فرزندان ، برقراری و حفظ روابط اجتماعی ، تمرین و تصمیم گیری ، همه به اصطلاح "چیزهای کوچک" خانگی. بنابراین ، خواسته یا ناخواسته ، شما به تکیه بر خود عادت می کنید و اغلب شروع به فکر کردن درباره هویت زن خود می کنید.
با بازگشت شوهرش از پرواز ، او علاوه بر این که مسئولیت بخشی از کارهای انجام شده و تمایل به کمک در تعدادی از مسائل مربوط به خانه را بر عهده می گیرد ، از همسرش محبت ، مراقبت ، توجه ، نزدیکی عاطفی می خواهد. با این حال ، در طول سفر ، دامنه واکنش احساسی دریانورد بطور قابل توجهی باریک می شود ، زیرا اقامت طولانی مدت دریانورد در سفر با سه عامل انزوای ، از دست دادن و از شیر گرفتن همراه است. طیف احساسات او تا حدودی مسطح می شود. علاوه بر این ، چندین ماه در انزوا بودن به این واقعیت کمک می کند که شخصیت ملوان می تواند به سمت درون گرایی تغییر کند. او بسته تر می شود ، نیازی به ارتباط احساس نمی کند. یا برعکس ، او شروع به پر کردن این نیاز با غیرت خاصی می کند - با دوستان و شرکت ها. و در این مورد ، نیاز زن به ارتباط عاطفی با شوهر برآورده نشده و احساسات سرکوب می شود.
شغل دریانورد پیچیده و مملو از خطرات است. تحت تأثیر استرس مداوم ، تغییر مناطق زمانی ، قرار گرفتن در فضایی محدود در تیمی که نمی توانید انتخاب کنید ، شخصیت یک مرد تغییر می کند. در دوران غیبت او ، زندگی در خشکی متوقف نمی شود ، طبق معمول ادامه می یابد ، با رویدادهای مختلف (چه خوشایند و نه چندان خوب) پر می شود ، که آثار غیر قابل حذف خود را بر روی همه اعضای خانواده می گذارد و به قدرت ، درک ، پذیرش زیادی نیاز دارد. صبر و عشق
در تربیت کودکان در چنین خانواده هایی ، اغلب هیچ خط واحدی وجود ندارد.
سرکوب سیستماتیک احساسات یک علت شایع عدم تعادل احساسی است. برای درک عمق آسیب به خود با سرکوب مداوم احساسات ، ارزش دارد که با آتش بازی موازی کنید: اگر آتش بازی را به درستی به آسمان پرتاب کنید ، آن را رها کنید ، هیچ کس آسیب نمی بیند ، اما اگر شما آتش بازی را روشن کنید و آن را با چیزی بپوشانید ، آن را بیرون رها نکنید ، سپس نیرو جرقه می زند و آتش همه چیز را در اطراف منفجر می کند. در مورد احساسات سرکوب شده نیز چنین است: با سرکوب سیستماتیک ، احساسات شروع به تخریب شخص از درون می کنند ، که منجر به بروز بسیاری از مشکلات روانی و حتی انواع علائم روان تنی می شود. و یک شوهر ملوان ، در شرایط سازگاری ، تا آنجا که می تواند محبت و مراقبت می کند و اغلب این مقدار و کیفیتی نیست که همسرش از او انتظار دارد.علاوه بر این ، به دلیل ماهیت مخاطره آمیز فعالیت و وجود استرس مداوم ، ملوان تجربیات منفی احساسی را جمع می کند و در خانه ، در خشکی ، خود را به عنوان پرخاشگری و تحریک پذیری نشان می دهد یا پر از الکل است.
در غیاب شوهر ، زن رهبر می شود ، تصمیم می گیرد ، طبق اصل "مدیریت یک نفره" دستور می دهد. و اگر دریانوردی شروع به بالا رفتن از نردبان شغلی کند ، موقعیت رهبری را اشغال کند و تابع چند نفر شود ، سازماندهی مجدد در زندگی روزمره برای او بسیار دشوار است. در محل کار ، او دستور می دهد و انتظار اطاعت بی چون و چرا را دارد. زندگی طبق قوانین خاص خود جریان دارد: شما باید قاطع ، سخت گیر ، منتقد باشید. از سوی دیگر ، در زندگی خانوادگی ، باید از چابکی و انعطاف پذیری بیشتری استفاده کنید. برای چندین ماه (مشروط به سفرهای طولانی) ، ملوان مهارت رفتار در سایر نقش های اجتماعی را که هنگام بازگشت از پرواز به او تحمیل می شود از دست می دهد ، زیرا در خانه دیگر یک ملوان نیست ، یک مکانیک ارشد یا یک کاپیتان ، در خانه او ، اول از همه ، شوهر ، پدر ، پسر ، برادر و غیره است. بر این اساس ، توضیح "رئیس خانه در خانه کیست؟" در یک زن و شوهر ، ممکن است درگیری و نزاع ایجاد شود.
نیاز به استراحت در بین همسران ملوانان نیز اغلب برآورده نمی شود. پس از پرواز ، شوهر هیاهو و پرواز نمی خواهد ، او می خواهد در خانه باشد. و برعکس ، همسرم واقعاً می خواهد محیط را تغییر دهد ، به سر خود فرصت استراحت و تغذیه با احساسات دلپذیر را بدهد …
محرومیت جنسی که توسط هر دو همسر تجربه می شود ، هم بر سلامت جسمی و روانی هر یک از آنها و هم بر رابطه تأثیر منفی می گذارد.
در نتیجه ، بسیاری از مشکلات در حال ظهور ، شرایط درگیری حل و فصل می شوند ، حل نشده باقی می مانند ، تحریک پذیری و نارضایتی از یکدیگر جمع می شود ، نزدیکی احساسی و روحی ، گرما در روابط به تدریج از بین می رود.
این به تدریج کیفیت رابطه را در یک زوج بدتر می کند و می تواند منجر به ظهور بیماری های روان تنی شود.
در چنین مواردی ، کمک یک روانشناس یا روان درمانگر بسیار ارزشمند است: این امر به ریشه یابی مشکل و "بیرون آوردن" احساسات سرکوب شده و همچنین بهبود کیفیت ارتباط با شوهر کمک می کند. علاوه بر این ، با کمک آن ، می توانید شوهر را نه تنها از نظر نیازهای او ببینید ، بلکه می توانید خواسته ها و تجربیات او را عمیق تر درک کنید ، به عبارت دیگر ، "دیگری را ببینید". در نتیجه کار با روانشناس ، روابط بین همسران قابل اعتماد و از نظر عاطفی نزدیک می شود ، که تأثیر مثبتی بر فضای کلی خانواده و سلامت روانی و جسمی همه اعضای آن می گذارد.
توصیه شده:
چگونه مردان اهمیت خود را در چشم یک همسر از دست می دهند
خانواده از قبل زندگی می کنند. شوهر سر کار می رود ، صادقانه پول را برای خانواده به ارمغان می آورد و صادقانه متقاعد شده است که تمام وظایف او تمام شده است. او در حل مسائل مهم برای خانواده ابتکار عمل نشان نمی دهد: تعمیر مسکن ، گسترش آن ، خرید آن (اگر خانه ای برای خود ندارد) ، گذراندن تعطیلات آخر هفته و تعطیلات ، مرخصی خانواده.
همسر نوشت: "من تو را دوست ندارم"
یک روز نامه ای از همسرم دریافت کردم. نه ، من به نقطه جغرافیایی دیگری نرفته ام ، گاهی اوقات زمانی که صحبت کردن به هیچ وجه آسان نیست برای یکدیگر می نویسیم. این نامه شامل کلمات زیر بود: "دوستت ندارم. شما خوب هستید و همه اینها ، به شما مربوط نیست ، من تازه فهمیدم که دوست ندارم و نمی توانم کاری در این مورد انجام دهم ، و مهمتر از همه ، من نمی خواهم.
مارک لوکاچ "همسر محبوب من در بیمارستان روانی"
وقتی برای اولین بار همسرم را دیدم که در محوطه دانشگاه جورج تاون قدم می زد ، احمقانه فریاد کشیدم Buongiourno Principessa! او ایتالیایی بود - برای من زرق و برق دار بود ، اما من نترس بودم و علاوه بر این ، تقریباً بلافاصله عاشق شدم. ما در یک خوابگاه تازه کار زندگی می کردیم.
همسر ایده آل - اندوه در خانواده
او آشپزی فوق العاده ای می کند ، ظاهر خوبی دارد (حتی برای خانم های خانه بیش از حد) ، یک لباس زیر زیبا می پوشد (توجه داشته باشید! این ست ، نه شورت و شلوارهای رنگی و دسته های مختلف) ، عصرها شوهر خود را ماساژ می دهد (و نه فقط او) ، با موقعیت زندگی شوهرش موافق است و از او در همه تلاش ها حمایت می کند.
همسر ملوان
زن کنار پنجره ایستاد و نظاره گر جمع شدن طوفان بود. او با همسر و دو فرزندش در ساحل دریا زندگی می کرد. او برای ماهیگیری رفت و او ماند. او مراقب خانه بود و از بچه ها مراقبت می کرد. ابرها غلیظ شدند ، باد شدید شد ، و اضطراب او. او مکالمات با همسرش را به خاطر آورد که در آن از او خواسته بود این کمپین ها را ترک کند.