2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
خانواده از قبل زندگی می کنند. شوهر سر کار می رود ، صادقانه پول را برای خانواده به ارمغان می آورد و صادقانه متقاعد شده است که تمام وظایف او تمام شده است. او در حل مسائل مهم برای خانواده ابتکار عمل نشان نمی دهد: تعمیر مسکن ، گسترش آن ، خرید آن (اگر خانه ای برای خود ندارد) ، گذراندن تعطیلات آخر هفته و تعطیلات ، مرخصی خانواده. شوهر نمی داند چه محصولاتی را در خانه بخرد و سفر به سوپر مارکت معمولاً فقط توسط همسر آغاز می شود. با گذشت زمان ، یک مرد حتی مهارت های تهیه لباس برای معشوق خود را از دست می دهد ، او نه تنها عادت تهیه غذا ، بلکه گرم کردن آن را نیز از دست می دهد. او سه فعالیت را برای خود رها می کند: کار ، تماشای تلویزیون (اینترنت) و رابطه جنسی. در عین حال که متوجه نشود که حذف خود از دنیای خانواده ، از دنیای همسرش ، مساوی با حذف خود از دنیای رابطه جنسی بزرگ خانوادگی است.
برای مردان مهم است که درک کنند: اگر شوهر به تدریج ابتکار عمل خود را در حل مسائل مهم خانواده از دست بدهد ، اگر خود را از زندگی خانواده کنار بگذارد ، اگر زن مجبور شود همه چیز را خودش برنامه ریزی کند و از او فقط به عنوان نیروی کار منفعل استفاده کند ، او موقعیت رهبری خود را از دست می دهد ، موقعیت یک مرد مسلط ، حتی اگر درآمد زیادی داشته باشد و همه اعضای خانواده اش از نظر مالی به او وابسته هستند. افسوس و آه
تاکید می کنم: حتی اگر مردی درآمد زیادی داشته باشد و همه چیز را به خانه خود بیاورد ، حتی اگر مشروب نمی خورد یا کتک نمی زند ، اما در عین حال در زندگی خانوادگی فعال نیست ، به تدریج موقعیت خود را در نظر یک زن پایین می آورد. علاوه بر این ، نه خود این مرد ، نه همسرش و نه فرزندانش ، تا مدتی به این موضوع پی نمی برند.
بنابراین ، زن به آرامی و ظرافت درخواست ها و خواسته های شوهر خود را نادیده می گیرد و در برابر آنها واکنش نشان می دهد ، همانطور که ما در برابر وزوز مگس آزاردهنده واکنش نشان می دهیم: ما فقط زمانی تحمل می کنیم و آن را رد می کنیم که کاملاً غیرقابل تحمل است. به این معنا که شوهر به طور سیستماتیک چیزی را درخواست می کند و از او می خواهد ، از رابطه جنسی گرفته تا فرصتی که با دوستانش به حمام برود ، و همسر به او اجازه می دهد که هر از گاهی این کار را کاملاً بدون سیستم انجام دهد. در منطق "مادر-فرزند" که به سختی قابل پیش بینی است: من می توانم رفتارهای خوبی را بپردازم ، اما نمی توانم حتی برای رفتارهای بسیار خوب نیز اجازه دهم ، زیرا مادر مشغول است یا فکر می کند: کودک اصلاً نیازی به این ندارد ، فقط خود کودک هنوز این را درک نکرده است ، هنوز بزرگ نشده است که این را بفهمد …
همانطور که می بینید ، در هر دو نسخه دقیقاً همان چیزی را دریافت می کنیم که مردان اغلب از آن شکایت دارند: "من کار می کنم ، درآمد دارم ، اما همسرم از من اطاعت نمی کند …". این امر به این دلیل است که در طول سالهای رابطه و ازدواج ، مردان خودشان سطح فعالیت خود را کاهش می دهند ، کار روی روابط را متوقف می کنند ، شروع به استراحت بر روی افتخارات قبلی خود می کنند و با جریان زندگی همراه می شوند. بنابراین ، به تدریج در نظر همسران آنها تیره می شود و خود را در درک آنها به سطح "بازنده کار" یا "فرزند" کاهش می دهند.
بنابراین ، از این ناسازگاری ، تعصب در خط "به عنوان مردی که ارزش خود را می دانم ، همه اطرافیانم به جز همسر من به من احترام می گذارند ، می شنوند و حتی از من می ترسند" و "شوهر خود را در موقعیت منبع منابع قرار داد خانواده ، که از خانواده ادغام شد ، برای ارتباط با ما به خاطر منافع خود زندگی نکرد. در همان زمان ، چیز دیگری از ما می خواهد … آن را از بین می برد!"
این به محلی برای خیانت تبدیل می شود: دختری ، یک همکار جوان در محل کار ، به تصویر جذاب مرد غالب نگاه می کند ، توجه و جنسیت را به او نشان می دهد ، او را از خانواده دور می کند ، با خود ازدواج می کند ، فرزندان به دنیا می آورد و … اگر مرد نتیجه گیری های لازم را برای خود انجام ندهد و خط رفتار خانواده خود را تغییر ندهد ، دوباره در وضعیت تاهل خود فرو می رود. و او همچنان از این موضوع ناراحت خواهد بود: "همه زنان یکسان هستند! اول - دختران خوب ، و سپس - آنها اطاعت نمی کنند و رابطه جنسی وجود ندارد!"
امیدوارم همه چیز بسیار واضح باشد ، اما با این وجود ، خلاصه می کنم:
زن در سه مورد از شوهر اطاعت نمی کند:
- هنگامی که اصولاً هیچ فرمان از او در خانواده دریافت نمی شود ؛
- هنگامی که خود او اعلام شده و وعده داده شده را انجام نمی دهد ؛
- وقتی نمی تواند از حقوق خود در خانواده دفاع کند.
یعنی وقتی شوهر مانند یک مرد فعال در رده بالا رفتار نمی کند ، بلکه مانند یک مرد منفعل رتبه دوم رفتار می کند. سپس ناخودآگاه زن نگرش خود را نسبت به او تغییر می دهد و زن یا آشکارا او را به اطراف هل می دهد ، یا او را به عنوان پسر خود دوست دارد ، اما خود او تصمیم می گیرد که او می تواند و به چه نیاز دارد.
بنابراین ، توصیه های عملی برای مردان محترم:
- همیشه ، همیشه به اعلام وعده داده شده عمل کنید! به یاد داشته باشید: هزینه های شهرت همیشه دردناکتر از دیگران است!
- در توسعه روابط با یک زن ابتکار عمل را در دست بگیرید: به خود پیشنهاد زندگی مشترک بدهید. خودتان خانه اجاره کنید ؛ پیشنهاد دهید خودتان یک خانواده تشکیل دهید ؛ پیشنهاد بچه داری خودت ؛ اگر از کاندوم استفاده نمی کنید ، با خوشحالی اخبار بارداری را بپذیرید و جرات ندارید زنی را برای سقط بفرستید. خودتان فضای زندگی خانواده خود را افزایش دهید ، خودتان به دنبال آپارتمان باشید ، برای وام مسکن درخواست کنید و با راه حل های فنی برای تعمیر و خرید مبلمان و لوازم خانگی برخورد کنید!
- تعطیلات آخر هفته و تعطیلات خود را از قبل برنامه ریزی کنید. پهلوها را روی مبل ها قرار ندهید! این زمان را فقط با خانواده خود صرف کنید و مسیرهای خروجی خود را از پیش تعیین شده به مردم ، مراکز خرید و سرگرمی ، سینما ، موزه ، کافه و غیره انتخاب کنید. علاوه بر این ، مطلوب است که خودتان گزینه های تفریحی را پیشنهاد دهید ، یا در بحث این برنامه ها فعالانه شرکت کنید.
- استعدادهای سازمانی خود را در خانواده خود نشان دهید ، یاد بگیرید که اعزام کننده و مدیر زمان همسر و فرزندان خود باشید. چون منطق زندگی
ساده است: اگر در بالا نیستید ، در انتها هستید. و اینگونه است که آنها با شما رفتار خواهند کرد. از جمله خانواده خودتان.
- شوهر باید با بچه ها متفاوت باشد. کودکان فقط می توانند از مادر و پدر آزرده شوند ، آنها هیچ منبع دیگری ندارند. آنها نمی توانند بروند یا مذاکرات معنی داری داشته باشند. اگر از نحوه رفتار با او در خانواده خود برای پول خود ناراضی باشد ، یک مرد به سادگی "در سکوت بازی می کند". تنها روی تلفن بنشینید ؛ به تنهایی غذا بخورید و بالاخره ؛ فقط در محل کار یا با دوستان خود احساس عادی کنید ؛ ترتیب دادن "اعتصاب جنسی" ، برای خوشحالی همسرش ، سرانجام خود را از آنچه قبلاً دریافت نکرده است محروم کرد - اجازه دهید افسرده ، الکلی ، خیانت کرده و طلاق گیرد. بنابراین ، یاد بگیرید که با همسر خود یک گفتگوی دشوار ، اما حیاتی انجام دهید. اگر شوهر از چیزی ناراضی است ، باید ادعاها و الزامات خود را برای همسر (و فرزندان) خود به وضوح و منسجم بیان کنید. از منافع خود دفاع کنید ، سازش و جایگزین ارائه دهید. اما ، در هیچ موردی نباید نقش بازنده یا کودک را تحمل کنید. از این طریق ، در نهایت ، همه ضرر می کنند: نه تنها خود مرد ، بلکه همسر و فرزندانش نیز وقتی خیانت می کنند ، خانواده را ترک می کنند ، مست می شوند یا بر اثر سکته قلبی یا سکته مغزی می میرند و احترام مناسبی برای خود قائل نیستند. بنابراین استرس سیستمیک را تجربه می کند.
- برای یک مرد مهم است که بیاموزد توجه زیادی به خانواده خود داشته باشد ، خود را باهوش ترین فرد روی زمین نداند ، کتابهای مفید روانشناسی روابط را به موقع بخواند تا نه تنها همسر خود را درک کند ، بلکه همچنین درک کنید که او با چه چشمهایی و دقیقاً چگونه او را می بیند.
بگذارید فعلاً روی این موضوع متمرکز شویم.
اگر می خواهید اختلافات را در خانواده خود کاهش دهید و علایق خود و همسرتان را بهتر درک کنید ، به شما توصیه می کنم کتاب های من را بخوانید: چگونه ازدواج خود را تقویت کنیم ، زلزله های هفت گانه و گوشه های تیز خانواده های جوان. همچنین خوشحال خواهم شد که مشاوره حرفه ای روانشناس خانواده را در مورد مشاوره شخصی (در مسکو) یا آنلاین با کل جهان (از طریق اسکایپ ، وایبر ، واتساپ یا تلفن) ارائه دهم.
توصیه شده:
چرا مراقب من نیستی؟ چرا مردان به زنان دیگر اهمیت می دهند ، اما به من اهمیت نمی دهند؟
شکایات مربوط به عدم مراقبت بیشتر برای زنان معمول است ، در حالی که مردان می توانند در مورد آن با احساس وقار خاصی صحبت کنند ("زن آنقدر به من اهمیت نمی دهد … و چرا؟"). با این حال ، در هر صورت ، شخصی شروع به پرسیدن یک سوال دردناک می کند - من چه مشکلی دارم ، چرا به دیگران داده می شود ، و نه به من؟ ساده ترین راه یادگیری افراد از طریق درک داستان است - مثالهایی از موقعیت ها بهتر به خاطر می آیند و انتقال آنها به طور مستقیم به روابط آسان تر است.
درباره انگیزه و قصد - یا اینکه چرا مردم کاری را که انجام می دهند انجام می دهند
هر رفتاری قصد مثبت دارد. یعنی با این رفتار ، فرد چیز خوبی را برای خود می خواهد. به عنوان مثال ، یک نفر فریاد می زند و دمدمی مزاج می شود ، اما می خواهد از این طریق توجه یا تأیید را جلب کند. در نگاه اول ، ممکن است هذیان به نظر برسد ، اما اگر فکر می کنید که این رفتار در کودکی شکل گرفته است ، به عنوان مثال ، آنقدر هذیانی نیست (از نظر برخی از والدین ، این تنها راه جلب توجه است ، چه کاری می توانید انجام دهید).
چگونه بعد از خیانت به شوهر / همسر خود ، عزت نفس خود را افزایش دهیم؟
خیانت یک رویداد در زندگی یک فرد است که همیشه بسیار سخت تجربه می شود. اول از همه ، به طور مستقیم بر عزت نفس تأثیر می گذارد. چگونه می توان آن را پس از چنین شوک شدید در زندگی افزایش و تقویت کرد؟ 1. از سرزنش خود برای آنچه اتفاق افتاده است ، برای خیانت و خیانت دست بردارید.
چگونه دست از اهداف و خواسته های خود ، یا اشتباهاتی که اشتباه نیستند ، دست بردارید
گاهی اوقات به نظر می رسد که اگر می دانستم چه کسی باید باشم و چه کار کنم ، قطعاً می رفتم و این کار را انجام می دادم. اما از آنجا که من در حال حاضر این را نمی دانم ، کاری نمی کنم. در نتیجه ، دقیقه ها ، ساعت ها ، روزهایی که ما آن چیزی را که برای آن به دنیا آمده ایم ، انجام نمی دهیم و آن چیزی نیست که به ما احساس لذت ، آرامش و شادی می دهد.
چگونه می توان ارزش و اهمیت خود را در رابطه به دست آورد؟
اگر بپرسید "چرا به رابطه نیاز دارید؟" اغلب می توانید بشنوید: - دوست داشتن - تنها نماندن اگر رابطه ای را از این موقعیت ها شروع کنید ، یک بمب ساعتی دریافت می کنید ، یعنی: حفظ محبت 24 ساعته و 7 روزه برای یک نفر غیرممکن است دیگری متولد نشده است تا درگیری درون فردی شریک را ببندد بسیاری هنوز به نوعی عروسی و حتی ماه عسل را تصور می کنند ، اما زندگی کامل و کامل با یکدیگر در حال حاضر دشوار است.