2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
زندگی ما شامل رویدادها و عکس العمل هایی نسبت به این رویدادها است و می خواهم توجه داشته باشم که اکثر این رویدادها و واکنش ها از سر ما عبور می کنند و قطعاً بر سطح شادی یا ناراحتی ما تأثیر می گذارند … خوب ، پس ، در نتیجه ، همه حوزه های دیگر زندگی ما … مانند سلامتی ، روابط ، موفقیت … امسال 22 سال تمرین روانشناسی فعال انجام دادم و تصمیم گرفتم … از تجربه کار ، با مشاهده جهان ، خودم و مردم ، شخصی خود را ارائه دهم مفهوم شادی بنابراین ، آیا می خواهید شاد باشید ، فقط هفت "O" را از زندگی حذف کنید:
1. ارزیابی اندازه گیری یا ارزیابی یک مفهوم پیچیده و مبهم است که مرگ برای یکدیگر مفید است ، بدین معنا که اگر چیزی یا کسی را ارزیابی کنیم ، در ابتدا فرصت درک یا پذیرش بیشتر ، و افزایش آگاهی خود از موقعیت را از دست می دهیم. و در اینجا مهم است که به خاطر بسپاریم که کاهش ارزش یا تجاوز بیش از حد یک فرد نوعی ترس است که خود را به گونه ای راحت و قابل درک نشان می دهد. همه چیز ارزشمند است ، اما بهتر است بگوییم ، حتی بی قیمت ، صحیح تر است ، زیرا به اراده نیروهای برتر ایجاد شده است. بیایید رتبه های طبقه بندی را حذف کنیم!
2. جرائم. هیچ گناهی وجود ندارد ، این یک راه نمادین برای حفظ روابط یا توهمات زمانی است که اشکال دیگر ، که کمتر وابسته به یکدیگر هستند ، در روند زندگی وارد عمل نشده اند. شراب انرژی را به روشی بسیار مناسب و مقرون به صرفه پمپاژ می کند. و بسیار آزرده - فقط کسی که از آزردگی سود می برد. وقتی ناراحت می شوید ، چیزی برای فکر کردن وجود دارد و زمان می برد ، خلأ درونی فضای روانی به راحتی پر از تخلف می شود. با نارضایتی ، ما تنها نیستیم ، همیشه مجرم ما با ما است. بیایید جرائم و اتهامات را آزاد کنیم!
3. محکومیت. این راهی است برای متصل کردن به زندگی دیگران با جلوگیری از طرف مقابل "من". از این گذشته ، هر چیزی که ما را در شخصی خشمگین می کند و ما این را محکوم می کنیم ، سایه ، سرکوب شده و بخش ناشناخته خودمان است ، که با خیال راحت یک خروجی متمدن در فضاهای واقعی آگاهی ما پیدا می کند. به هر حال ، ما نمی توانیم این هزینه را به دلایل مختلف بپردازیم ، پس حداقل در مورد آن صحبت خواهیم کرد … بیایید از قضاوت خلاص شویم!
4. توجیه. آنها بقایای دستورالعمل های کودکان هستند "شما اینطور نیستید" ، بنابراین شما باید دائماً بهانه بیاورید که "من هنوز هم چنین هستم". بهانه ها از فرد انرژی خلاقیت و آزادی بیان ، اراده انجام دادن خود را بر اساس الگوی رویایی خود می گیرد. به هر حال ، در جایی بسیار دور در اعماق سانسور برای سالیان متمادی ، والدین یا جامعه تصویری از "چنین" ، که همه می خواهند او را راحت و راحت ببینند ، کشیده اند. اما من عجله می کنم شما را ناراحت کنم (به هر حال ، این 8 "O" است) به هر حال مورد پسند کسی قرار نمی گیرید و کسی شما را دوست نخواهد داشت ، و شما فردی را آزار می دهید و این یک هنجار است. این قانون مبادله انرژی است. بنابراین ، بهتر است به چنگال تنظیم ارزش خود اعتماد کنید و خود را با انتخاب های مستقل رنگ آمیزی کنید. ما از توجیهات قبل از دیگران شفا یافته ایم!
5. انتظارات. به نظر می رسد که کسی مدیون چیزی است ، و ما می توانیم تمام عمر منتظر این باشیم ، با خیال پردازی که "او" می داند چگونه ما را به درستی بفهمد یا چگونه ما را برای خودمان به درستی دوست بدارد ، اما افسوس. و این اغلب بزرگترین افسانه زندگی ما است … به هر حال ، ما واقعاً خود را نمی شناسیم ، زیرا همه زندگی راهی برای خود ما است. بنابراین ، آیا کسی می تواند چیزی را درک کند که هنوز توسط ما درک یا درک نشده است. با کشف خود ، می توانید خواسته ها ، نیازها و انگیزه های خود را بفهمید ، آنها را به آرامی با افراد نزدیک خود هماهنگ کرده و شادی کنید. و اگر آنها شما را با خواسته های شما قبول کردند ، شما همان مسیر زندگی را دنبال می کنید … اگر نه ، پس همه چیز پیش رو دارید و در شناخت خود کار زیادی دارید. اگر متوجه نشویم که به چه نوع کمکی نیاز داریم ، هیچ کس نمی تواند به ما کمک کند. ما فقط از خود انتظار داریم!
6. محدودیت ها. اغلب ما خودمان محدودیت ها و حصارهایی از فرصت ها را ایجاد می کنیم ، حتی بدون تلاش ، اما آیا می توانیم این کار را انجام دهیم. با کمک محدودیت ها ، ما خودمان پتانسیل های دستاوردها و جریانهای جدید را تطبیق می دهیم و از تجربیات دیگران یا کلیشه های اجتماعی عجله می کنیم.اما در زندگی همه چیز متفاوت است … و برداشتن محدودیت ها بسیار ترسناک است … اما اغلب به سادگی ضروری است. فقط شجاعان شهر را می گیرند. کنترل زندگی با محدودیت راحت است ، اما سطح پیشرفته تری نیز وجود دارد - آزادی مسئول. محدودیت های ما را شکست!
7. جذابیت گاهی اوقات ، وقتی به طور اتفاقی یا عمدی ، مجذوب کسی یا چیزی می شویم ، متوجه طرف مقابل مدال نمی شویم و قطبی که همه چیز در آن بافته شده است … ما فقط با خوشحالی فقط قسمت جلویی را در نظر می گیریم. یک رویداد ، یک موقعیت ، فردی که فراموش می کند طرف اشتباه وجود دارد … به هیچ وجه جذاب نیست. ما در دام یک واکنش احساسی و حسی قرار می گیریم ، منطق و عمل گرایی را نادیده می گیریم ، در نتیجه دوز زیادی از ناامیدی دریافت می کنیم ، که هضم آن اغلب دشوار است. نمی خواهید ناامید شوید - مسحور نشوید ، همه چیز همه چیز است ، و در زیبایی سهمی از نفرت انگیز وجود دارد و در پست ترین ها سهمی از کامل وجود دارد ، همه چیز قطبی است. ما افسون می کنیم!
من فکر می کنم اگر یاد بگیریم که چگونه در زندگی خود با این "O" تعامل مناسب داشته باشیم … جهان ما را با "O" شگفت انگیز دیگری مانند: کشفیات و تشویق ، ارتباط و احیا ، خوش بینی و تجربه ، استراحت و پاسخگویی ، پر خواهد کرد. صراحت و آغوش ، آزادی و آگاهی … و مطمئناً فرصتی برای خوشبختی خود و جهان وجود خواهد داشت.
توصیه شده:
آیا می خواهید شاد باشید؟ سپس باید از هر چیزی که باعث ناراحتی شما می شود صرف نظر کنید
از گذشته های دور ، مردم بدنبال پاسخ به این سال بوده اند: "چگونه شاد باشیم؟" در همه زمان ها جادوگران و جادوگران ، کشیشان و پزشکان ، جادوگران و فالگیرها ، سپس دانشمندان و مخترعانی بودند که برای حل این مسئله مبارزه می کردند. اما یک روش جهانی که برای همه مناسب باشد تا به امروز پیدا نشده است.
اگر می خواهید شاد باشید - زبان های عشق را بیاموزید
کتاب "پنج زبان عاشقانه" نوشته گری چاپمن مدتهاست که علاقه من را برانگیخته است ، اما اخیراً موفق به خواندن آن شدم. صادقانه بگویم ، ای کاش این کار را زودتر انجام می دادم. اما ، همانطور که می گویند ، برای همیشه ، به این معنی که من در حال حاضر به چنین اطلاعاتی نیاز دارم.
آیا می خواهید شاد باشید؟ - باشد
چقدر نامه نوشته شده است ، در جستجوی دستورالعمل اصلی خوشبختی … هیچ چیز کمتر ، اگر نه بیشتر از جستجوی اکسیر زندگی. از آنجا که ، در واقع ، این دو مفهوم برابرند … دستور العمل نحوه شاد بودن به سادگی خود زندگی است - "به خودت فکر نکن …". این بخشی جدایی ناپذیر از فرمول زندگی است - "
هر روز همانطور که در "تعطیلات" زندگی می کنید زندگی کنید: آرام و شاد
انجام کارهایی که به شما کمک می کند تا روز به روز پیشرفت کنید و احساس بهتری داشته باشید و انجام ندهید و وقت و انرژی خود را برای چیزهایی که روحیه و رفاه شما را "مسموم" می کنند هدر ندهید. به نظر می رسد بسیار آسان و قابل درک است ، اما همه نمی توانند این کار را انجام دهند.
اگر می خواهید بمیرید یا اگر معنای زندگی از بین رفت ، چه باید بکنید
برای من ، روانشناس و روان درمانگر ، این موضوع نه تنها از طریق تمرین آشنا است. زمانی بود که فکر خودکشی هم به ذهنم خطور می کرد. اکنون شرمنده نیستم که اعتراف کنم که واقعاً می خواستم بمیرم ، زیرا معنای زندگی از بین رفت. اکنون من به شما خواهم گفت که با آن چه کار کنید ، من یک "