چرا فراموش کردن EX بسیار سخت است

فهرست مطالب:

تصویری: چرا فراموش کردن EX بسیار سخت است

تصویری: چرا فراموش کردن EX بسیار سخت است
تصویری: چطور #شکست #عشقی را فراموش و درمان کنیم 2024, آوریل
چرا فراموش کردن EX بسیار سخت است
چرا فراموش کردن EX بسیار سخت است
Anonim

روزی روزگاری موجودات ایده آل و کامل زندگی می کردند. کمال آنها این بود که آنها کاملاً جامع نگر بودند ، یا همانطور که اکنون روانشناسان می گویند ، بزرگسالان یا افراد بالغ بودند. زمانی که آندروژین ها به استقلال ، قدرت و زیبایی خود افتخار کردند و سعی کردند به خدایان حمله کنند. برای این منظور ، خدایان آنها را به دو قسمت تقسیم کرده و در سراسر جهان پراکنده کردند. و از آن زمان ، مردم محکوم به یافتن نیمه خود هستند

همه ما به عشق نیاز داریم ، "همانطور که مادربزرگهای ما می گفتند" برای یافتن همسر خود ". عشق یکی از نیروهایی است که به ما قدرت می دهد. به همین دلیل است که همه افراد برای ایجاد خانواده تلاش می کنند - دنیایی کوچک که در آن هماهنگی و عشق حاکم است. برای بسیاری ، این معنای اصلی زندگی است. پس از ملاقات با آن شخص ، ما معتقدیم که همسر جان خود را پیدا کرده ایم. ناگهان شخصی که قبلاً او را نمی شناختیم از اهمیت زیادی برخوردار است. ما تمایل داریم حتی آن ویژگی هایی را که او در واقع از آن برخوردار نیست به او نسبت دهیم. کامل می شود.

با کدام اصل شریک زندگی را انتخاب می کنیم؟

ممکن است از جهاتی شبیه پدر یا مادرش باشد ، شاید در ظاهر ، برخی ویژگیها ، شغل ، رفتار. و مهمتر از همه ، او تا حدودی شبیه ما است. ما بخشی از خود را در آن دوست داریم ، خود را با آن شناسایی می کنیم. به هر حال ، "نصف" بخشی از من است. ما سعی می کنیم روابطی بسازیم که فکر می کنیم ایده آل هستند. و چه کسی گفته است که این شخص باید همان تصویر جهان را داشته باشد؟ اگر تصویر او از جهان بسیار متفاوت از شما باشد ، در برابر آنچه برای او غیر طبیعی است مقاومت می کند. و منکر صفات منتسب به او شود. یا از موقعیت استفاده کنید. سناریوهای زیادی وجود دارد. نتیجه یکی است - مردم متفرق می شوند و خاطرات خود را از عزیزان سابق خود حفظ می کنند. گاهی تمام زندگی من. جدایی اغلب برای یک یا هر دو طرف بسیار دردناک است. زیرا انتظارات از ایده آل بودن دیگری ، و از این رو ایده آل بودن خود ، برآورده نشد. سالها بعد ، ما اولین عشق ایده آل خود را به یاد می آوریم. با گذشت زمان ، حتی ویژگیهای مثبت بیشتری به شیء عشق نسبت به دوران زندگی رابطه نسبت داده می شود. یا منفی ، زیرا شما خوش شانس هستید. از این گذشته ، شما نمی توانید فقط نیمی از خود را گرفته و دور بیندازید ، درست است؟! مثل این است که یک دست یا یک پا را قطع کنید. درد فانتوم

این وضعیت به ویژه در مورد طلاق ها تشدید می شود ، زمانی که قبلاً زندگی مشترک ، فرزندان وجود داشت. به نظر می رسد مردم پراکنده شده اند ، اما همچنان به رفتار خود ادامه می دهند انگار هنوز با هم زندگی می کنند. ادعا به یکدیگر ، مطالبات می شود. و در اینجا یک س bigال بزرگ مطرح می شود - چرا فراموش کردن ، رها کردن سابق بسیار دشوار است؟ س Theال بلوغ شخصیت هر دو شریک است.

تجزیه و تحلیل معاملاتی نشان می دهد که در هر یک از ما سه حالت نفس وجود دارد: والدین ، بزرگسالان و کودکان.

  • حالت نفسانی والدین شامل نگرشها و رفتاری است که از بیرون اتخاذ شده است ، در درجه اول از والدین. در ظاهر ، آنها اغلب با تعصب ، رفتار انتقادی و دلسوزانه نسبت به دیگران بیان می شوند. از نظر داخلی ، آنها به عنوان پندهای قدیمی والدین تجربه می شوند که همچنان بر کودک درونی ما تأثیر می گذارد. در روابط ، این امر در سرمایه گذاری بیش از حد والدین ، نقش یک "مامان" (بابا) بیان می شود ، که مطمئن است نیمه بدون او ناپدید می شود ، از گرسنگی می میرد ، یخ می زند و غیره. وقتی وقفه ای رخ می دهد ، نگرش "من بهترین سالها را برای شما دارم ، و شما …" رنجش ، نارضایتی ، نارضایتی … اما هیچ کس درخواست نکرد که بهترین سالها را در محراب بگذارد.
  • حالت نفسانی کودک شامل تمام تکانه هایی است که به طور طبیعی در کودک ایجاد می شود. همچنین شامل پرونده ای از تجربیات ، واکنشها و نگرشهای اولیه دوران کودکی به خود و دیگران است. به عنوان رفتار "قدیمی" (کهن) دوران کودکی بیان می شود. یک کودک کوچک کاملاً به والدین خود وابسته است (دیگران بزرگ). در این حالت ، یک فرد معتقد است که همه اطرافیان او چیزی را مدیون هستند ، به ویژه اولی.اگر همسر سابق در رابطه با همسر در نقش کودک باشد ، به طور کامل به او وابسته است ، نمی تواند به تنهایی زندگی خود را هدایت کند ، "نمی تواند بدون او زندگی کند". با درک او ، شوهر سابق موظف است تا پایان روزهای زندگی از او حمایت کند ، حتی اگر خود او دلیل طلاق باشد. و اگر او امتناع کرد ، ممکن است او برای آزار او به انواع دستکاری ها و ترفندها متوسل شود. "من به او زندگی نمی دهم." چرا؟ و بنابراین. اگر همسر در رابطه خانوادگی والدین باشد ، همسر سابق در نقش فرزند است. اغلب چنین مردانی شروع به نوشیدن می کنند - یک اعتیاد (روی یک موضوع مهم) با دیگری جایگزین می شود. در واقع ، در این حالت ، او کاملاً درمانده است. "ببین چقدر دوستت دارم ، چقدر بد هستم ، من کوچک هستم ، به من رحم کن." بقیه عمر کودک به جای ایجاد رابطه جدید مانند بزرگسالان ، به جلوگیری از تنفس همسر قبلی اختصاص داده شده است.
  • حالت نفسانی بزرگسالان بستگی به سن فرد ندارد این تمرکز بر درک واقعیت فعلی و به دست آوردن اطلاعات عینی است. فرد بالغ منظم ، منظم ، مدبر است و با کاوش در واقعیت ، ارزیابی گزینه های خود و محاسبه گزینه های خود با آرامش عمل می کند. یک فرد بالغ را می توان با یک فرد آندروژنی خودکفا مقایسه کرد که برای احساس کامل بودن به دیگری احتیاج ندارد. فردی در حالت بزرگسالان یکبار برای همیشه رابطه را ترک می کند و با لبخند به یاد همسر سابق خود می افتد. او خواستار جلسات غیر ضروری ، مرتب کردن مسائل ، رسوایی یا دستکاری کودکان نخواهد بود. او با آرامش روابط جدیدی ایجاد می کند و اغلب با موفقیت ، زیرا شکست های گذشته مانع از باور او به آینده ای شاد نمی شود.

در هر لحظه از زمان ، هر یک از ما در یکی از این سه حالت نفس قرار داریم.

سخت ترین قسمت برای افرادی است که در موقعیت کودک یا والدین قرار دارند. زیرا آنها به روابط وابسته ای می رسند ، هنگامی که به طریقی یا به شیوه ای دیگر زندگی خود را در اطراف دیگری بنا می کردند ، بر اساس علایق او ، رویاهای او ، زندگی او و نه خودشان زندگی می کردند. همچنین در این مورد گفته می شود "دیگری را در قالب یک شیء جزئی در خود قرار دهید". یعنی ، در واقع ، او با او ادغام شد ، با دیگری ، با یکی از عزیزان. و بنابراین ، هنگام جدا شدن ، از دست دادن قسمتی از خود به طرز غیرقابل تحملی دردناک است. از این رو ، افسردگی طولانی مدت ، عدم تمایل به باور ، پذیرش و رها کردن وضعیت فعلی. به نظر می رسد که از نظر جسمی موضوع عشق قبلاً دور شده است ، رفته است ، اما در سطح روانی هنوز در قلب ، در روح زندگی می کند. و سپس تمام عشق ، تمام نفرت بر کسی که در درون است ریخته می شود … عدم تمایل به زندگی هنگام جدایی ، تمایل به کشتن بخشی از خود است که زمانی تصاحب شده بود. افسردگی پرخاشگری خودگردانی است.

البته ، قطع روابط با یک شریک محبوب برای همه دردناک است. از دست دادن "نیمه شما" ، یک شیء مهم ، ضربه ای است که باید تجربه شود. این به شدت به عنوان مرگ یک عزیز درک می شود ، این یک غم است. و کسی حتی بدتر است - عصبانیت ، حسادت ، میل به انتقام به غم اضافه می شود. کار غم و اندوه (به دلیل از دست دادن یک شیء مهم) نیز باید موفقیت آمیز باشد. برای برخی ، این یکی از راه های بزرگسال شدن است. و فقط به ما بستگی دارد که وقتی از رابطه خارج می شویم در چه موقعیتی قرار خواهیم گرفت - غر زدن ها ، سرزنش همه افراد برای مشکلات و سختی های آنها ، کودکان شیرخوار ، سرزنش همه برای مشکلات آنها و انتظار برای حل مشکلات ما توسط کسی ، یا بزرگسالان ، که روابط جدید و زندگی خانوادگی شادی را ایجاد خواهند کرد.

چه کاری می توانید انجام دهید تا راحت تر بتوانید بر ضرر غلبه کنید؟ چگونه همسر سابق خود را فراموش کنیم؟

این راه آسان نیست ، اما توصیه هایی ، البته ، می تواند ارائه شود:

  1. این واقعیت را بپذیرید که او قبلاً رفته است.
  2. سعی نکنید آنچه را که قبلاً مرده برگردانید. نمی توانید جام شکسته را بچسبانید.
  3. خود را با افکار اینکه چگونه و با چه کسانی در زندگی دیگر حضور دارد ، عذاب ندهید. از دوستان خود در مورد او سوال نکنید.
  4. علایق و سرگرمی های خود را بیابید. زندگی خود را بسازید.
  5. محیط را تغییر دهید. افراد جدید = سرگرمی های جدید = نگرش های جدید.
  6. ارزشها و اولویتهای شخصی خود را شرح دهید. اولویت های شخصی خود را همیشه دنبال کنید.
  7. بدانید که شخص اصلی زندگی شما خودتان هستید!

در عین حال ، البته ، باید درک کرد که فراموش کردن قبلی امکان پذیر نیست. اما به یاد آوردن آنها با لبخند ، به عنوان یک چیز خوب ، کاملاً ساده است. این بدان معناست که شکایات خود را ببخشید و از آنها برای یک تجربه خوب تشکر کنید. احساسات منفی ، تحریک ، عصبانیت ، حسادت ، حسادت - فقط شما را از زندگی باز می دارد. اگر نمی توانید آنها را خود بازیافت کنید ، با یک متخصص تماس بگیرید.

چگونه می توانید از موقعیت والدین یا فرزند خارج شوید و بزرگسال شوید؟

  1. مسئولیت خود را بر عهده بگیرید. هیچ کس به شما بدهکار نیست و مجبور نیست کاری انجام دهد.
  2. اجازه دهید دیگران در قبال خودشان مسئول باشند. شما نیز هیچ چیز را به هیچکس بدهکار نیستید و هیچ چیز را مدیون نیستید.
  3. بیاموزید که به دیگران آزادی بدهید. هر کس حق دارد نظر خود و زندگی خود را داشته باشد.
  4. به خود و دیگران اجازه دهید اشتباه کنند. هیچ چیز در این دنیا کامل نیست.
  5. از صمیم قلب برای همسر سابق خود آرزوی خوشبختی می کنم و بر زندگی شاد خود تمرکز می کنید. شما سزاوار آن هستید!

توصیه شده: