روان درمانی از طرف مراجعه کننده عشق به خود

تصویری: روان درمانی از طرف مراجعه کننده عشق به خود

تصویری: روان درمانی از طرف مراجعه کننده عشق به خود
تصویری: عشق و دیوانگی، عشق یکطرفه. محسن محمدی نیا. معین. روانشناس 2024, ممکن است
روان درمانی از طرف مراجعه کننده عشق به خود
روان درمانی از طرف مراجعه کننده عشق به خود
Anonim

آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا برخی افراد مانند آهن ربا جذب آنها می شوند ، شما می خواهید به آنها نگاه کنید ، می خواهید آنها را لمس کنید ، می خواهید آنها را تحسین کنید؟ و به نظر می رسد هیچ چیز خاصی در مورد آنها وجود ندارد ، و گاهی اوقات ظاهر آنها حتی می تواند عجیب و مضحک باشد ، اما شما مجذوب این افراد شده اید. چرا اینطور است؟ برای من ، پاسخ ساده است: "آنها از خود دور می شوند! آنها به شدت عاشق خود مردم هستند! ".

به تازگی ، خودم را در حال نگاه کردن به افرادی که در حمل و نقل ، در خیابان ، در مغازه ها ، در محل کار به آنها نگاه نمی کنم ، می بینم که چقدر عاشق خودشان هستند. و اکنون واقعاً جالب است که ظاهر ، اندازه بینی و گوش ها ، پر بودن لب ها ، شکوه قفسه سینه ، عرض شانه ها ، طول پاها آنقدر کم اهمیت است که حتی تعجب آور است. این اتفاق می افتد ، شما به طور جداگانه به یک پسر نگاه می کنید - همه چیز در او خوب است: هر دو صورت خوشایند و بلند است و بدن خوب است ، اما به طور کلی تأثیری نمی گذارد. برعکس - او از خود دور می شود ، از طریق عدم قطعیت ، از شک و تردید کامل در جذابیت ، و در مردانگی ناشی می شود.

و چقدر زیبایی ها ما را احاطه کرده اند که درک نمی کنند و تمام جذابیت خود را درک نمی کنند ، دلایل زیادی برای انتقاد از خود پیدا می کنند ، کاملاً بی توجه به شایستگی های آنها.

و بنابراین من مدام می پرسم چرا این چنین است؟ چرا غالباً افراد بسیار جذاب کاملاً غیرجذاب رفتار می کنند ، و اینگونه است که توسط دیگران درک می شود ، در حالی که دیگران با جذابیت خود جذابیت و خلع سلاح می شوند ، اگرچه اگر آنها را نیز به صورت تکه تکه در نظر بگیرید ، هیچ چیز فوق طبیعی در آنها وجود ندارد. واضح است که همه ما در اعماق درون خود نوعی تصور خودمان را از خود داریم. ما نوعی تصویر را تصور می کنیم ، نوعی تصویر که ممکن است هیچ ربطی به واقعیت نداشته باشد ، اما این بازنمایی به طرز مستبدانه ای رفتار ما ، نحوه رفتار ، لباس پوشیدن ، تعامل با دیگران را به ما تحمیل می کند. به قول معروف: "همه چیز در سر است!". فقط تصور کنید ، اگر شما جهت افکار خود را تغییر دهید و تصور خود را از خود تصحیح کنید ، آنچه در مورد خود و دیگران در شما می بینید می تواند غیرقابل تشخیص تغییر کند! شگفت انگیز است ، اینطور نیست؟!

این تصاویر از کجا در سر ما می آیند؟ و چرا همه آنها اینقدر متفاوت هستند؟ من چیز جدیدی نمی گویم - همه چیز در دوران کودکی شروع می شود.

آیا متوجه رفتار بچه های کوچک شده اید؟ آنها فقط خود را می پرستند. آنها در مورد ظاهر خود ، نحوه نگاه به آنها فکر نمی کنند ، آنها فقط از زندگی لذت می برند ، از خود لذت می برند ، حتی فکر نمی کنند که ممکن است مشکلی در آنها وجود داشته باشد. با افزایش سن ، ایده خود و جهان پیرامون ما می تواند تغییر کند و این ، قبل از هر چیز ، از نزدیکترین افراد - والدین ، متاثر می شود.

پس از همه ، کودک فکر می کند که پدر و مادر نوعی "ابرمرد" هستند که می توانند همه کارها را انجام دهند ، همه می دانند ، آنها هرگز اشتباه نمی کنند. و اگر والدینی ، صرفاً برای اهداف "آموزشی" ، شروع به انتقاد از کودک ، محکوم کردن او ، شرمساری او کنند ، همه اینها در ناخودآگاه واریز می شود و تصویر خود را در ذهن ما شکل می دهد. خوب ، وضعیت مخالف ، اگر یک کودک با خواسته ها ، ترجیحات ، احساسات ، ویژگی های خود درک شود ، همانطور که هست پذیرفته شود ، اگر او به سادگی دوست داشته شود زیرا اینگونه است ، یک تصویر خود دوست شکل می گیرد. همه اینها منظور من این است که اگر از خود شکایتی دارید ، اگر از خودتان ناراضی هستید ، اگر چیزی در مورد خودتان را دوست ندارید ، این به هیچ وجه به این معنا نیست که چیزی در مورد شما اشتباه است ، اینطور نیست بنابراین با تصویری که در مورد خودتان ایجاد کرده اید. و مشکلی وجود ندارد که این اتفاق افتاده باشد ، مشکلی وجود دارد که شما هیچ کاری برای تغییر آن انجام نمی دهید.

خودتان را دوست داشته باشید ، با خود رابطه داشته باشید. گفتن آن آسان است ، اما چگونه می توان این کار را انجام داد اگر بیشتر عمر خود را گذرانده اید بدون اینکه بفهمید "دوست داشتن خود" چگونه است؟

با مراقبت از خود شروع کنید. فقط تصور کنید ، شما یک بچه گربه کثیف ، مرطوب ، ضعیف و لاغر را در خیابان برداشته اید - هیچ چیز جذاب در آن وجود ندارد ، اما شما آن را دوست داشتید ، این همان چیزی است که هست.شما او را به خانه آوردید ، شستشو ، خشک کردید ، تغذیه کردید ، از او مراقبت کردید ، او را با کشتار و گرما احاطه کردید ، و بچه گربه شما تغییر شکل می دهد ، چاق و کرکی می شود. یا گلی که توسط همه فراموش شده و پژمرده شده است - اگر شروع به آبیاری آن کنید ، بارور کنید ، از آن مراقبت کنید ، شکوفا می شود.

هر چیزی که ما به آن توجه می کنیم و به آن اهمیت می دهیم ، زنده می شود ، شکوفا می شود ، دگرگون می شود. بنابراین این کار را برای خودتان انجام دهید ، زیرا شما مهمترین فرد در زندگی خود هستید ، کسی که همیشه با شما خواهد بود ، بدون توجه به شرایطی که پیش می آید. به هر حال ، این واقعاً چنین است: شرکای زندگی می توانند تغییر کنند ، کودکان بزرگ می شوند و زندگی جداگانه خود را شروع می کنند ، دوستان می توانند دور شوند و فقط شما همیشه با شما خواهید ماند. به خود غذای سالم و با کیفیت بدهید. آب تمیز بنوشید. به خودتان اجازه دهید به موقع بخوابید ، حتی اگر هنوز همه چیز انجام نشده است.

به خودتان روش های مراقبت بدهید - مانیکور ، پدیکور ، ماسک ، ماساژ. پوست خود را با کرم ها مرطوب کنید و نه فقط یک تایپ بلوپر را آغشته کنید ، بلکه از نظر ذهنی ، با حساسیت ، از بدن خود لذت ببرید و به آن لذت دهید. به هر حال ، شما یک گنج هستید - شما لیاقت همه اینها را دارید! به ورزش بپردازید ، راهی برای انجام فعالیت بدنی پیدا کنید که به شما لذت می دهد. و مهمتر از همه ، کاری را که نمی خواهید انجام ندهید ، کاری را که می خواهید انجام دهید و از آن احساس افزایش انرژی می کنید. تصور خود را بفهمید ، چگونه دارید ، آیا آن را دوست دارید ، چرا اینطور است.

آگاهی از این لحظات در حال حاضر نیمی از راه است. اگر برایتان مشکل است به روانشناس مراجعه کنید. از این گذشته ، شناختن خود ، ترس ها و نگرانی های شما ، نگرش هایی که مانع از زندگی کامل و تسلیم شدن از آنها می شود نیز مظهر عشق به خود است.

توصیه شده: