نیاز مراجعه کننده به نظارت بر درمانگر. مراجعه کننده مشکل - دستکاری در روان درمانی

تصویری: نیاز مراجعه کننده به نظارت بر درمانگر. مراجعه کننده مشکل - دستکاری در روان درمانی

تصویری: نیاز مراجعه کننده به نظارت بر درمانگر. مراجعه کننده مشکل - دستکاری در روان درمانی
تصویری: 💭 چرا به روان درمانگر مراجعه کنیم؟ 2024, آوریل
نیاز مراجعه کننده به نظارت بر درمانگر. مراجعه کننده مشکل - دستکاری در روان درمانی
نیاز مراجعه کننده به نظارت بر درمانگر. مراجعه کننده مشکل - دستکاری در روان درمانی
Anonim

دستکاری - اعمال نفوذ می تواند به عنوان "تحت تأثیر قرار دادن یا کنترل خودسرانه افراد دیگر به منظور دستیابی به منافع از طریق اقناع ، فریب ، اغوا ، اجبار ، القا یا گناه" تعریف شود. این اصطلاح تقریباً همیشه برای توصیف تلاش های مشتری برای کنترل رابطه استفاده می شود. اگر توسط خود درمانگر انجام شود ، "مدیریت ماهرانه رفتار مشتری" نامیده می شود.

مشتریان می توانند به روش های مختلف ، مستقیم یا غیر مستقیم ، آگاهانه و ناخودآگاه دستکاری کنند. دستکاری مستقیم شامل تلاشی برای دیکته کردن شرایط شما ، وادار کردن درمانگر به وعده یا تضمین است. تشخیص دستکاری های غیرمستقیم بسیار دشوارتر است و مشتریان نبوغ قابل توجهی از خود نشان می دهند. برخی از رایج ترین اشکال دستکاری در آثار مورفی و هیوز شرح داده شده است. آنها را در زیر به همراه مثالهای مرتبط ارائه می کنم.

- مطالبات بی دلیل ببخشید که در خانه مزاحم شدم ، اما نمی توانم بخوابم. میشه یه جوری کمکم کنید؟

- کنترل شرایطی که تحت آن روان درمانی انجام می شود. شما هرگز به من نگفتید که باید یک روز قبل به من در مورد لغو جلسه به دلیل وضعیت بد سلامتی من هشدار دهید. من فکر کردم شما به زمانی اشاره می کنید که می خواهم درمان را به طور کامل متوقف کنم. من هنوز مایلم در مورد جلسه بعدی به توافق برسیم ، البته اگر این سوء تفاهم را برطرف کنیم.

- التماس وعده ها گفتی اگر حالم بدتر شد می توانم با تو تماس بگیرم. می خواهم بدانم آیا سردرد علامت خطرناکی است؟

- نیازمند توجه ویژه می دانم که شما معمولاً چهارشنبه شب کار نمی کنید ، اما آیا می توانید این چهارشنبه را به طور استثنایی با من ملاقات کنید؟

- خود محکوم کردن. من حتی نمی دانم چرا شما با فردی مثل من اینقدر خوب رفتار می کنید. من اصلا سزاوار چنین توجهی نیستم.

- ابراز نارضایتی. و من امیدوار بودم که شما مانند سایر روان درمانگران نباشید که من فرصتی برای برقراری ارتباط با آنها داشتم. اما شما همچنین می توانید ظالم باشید.

- تهدید به آسیب رساندن به خود. امیدوارم در هفته آینده خوب باشم. اگر تصمیم به خودکشی گرفتم ، می خواهم پیشاپیش از همه چیزهایی که برای من انجام داده اید تشکر کنم.

با ورود به دفتر و نداشتن زمان نشستن ، اولین کاری که او انجام داد این بود که ساعت را بچرخاند تا صفحه شماره گیری قابل مشاهده نباشد. "وقتی به ساعت نگاه می کنند دوست ندارم. عصبی ام می کند. فقط می نشستم و دقیقه ها را می شمردم."

سپس خواسته های خود را بیان کرد: بیش از مبلغ معینی پرداخت نخواهد کرد. و این کار را تنها پس از دریافت بیمه درمانی انجام می دهد. تحت هیچ شرایطی با شوهرش ملاقات نخواهم کرد. او فقط می تواند چهارشنبه یا پنجشنبه ساعت پنج عصر من را ببیند. آیا این به من می آید؟

- چرا نمی توانی با شوهرت صحبت کنی؟ - من آنقدر مات و مبهوت بودم که نمی توانستم به سوال بهتری فکر کنم.

- چون نمی داند که من اینجا هستم ، اگر می دانست اجازه نمی داد من بیایم. و یک چیز دیگر: نباید در خانه با من تماس بگیرید ، بنابراین من تلفن خود را به شما نمی دهم. فاکتورها به آدرس دفتر ارسال می شود.

پس از اولین ملاقات ، اوضاع بهتر شد. تصمیم گرفتم با او مخالفت نکنم. (او مرا به یاد همکلاسی خودکامه انداخت: من همیشه می ترسیدم که او مرا کتک بزند.) من صبر و شکایت بی سابقه ای از خود نشان دادم ، که معمولاً برای من دشوار است - من دوست ندارم وقتی شرایط از کنترل خارج می شود. اما من صبور بودم و تصمیم گرفتم منتظر بمانم. شاید آن روز خیلی به خودم اطمینان داشتم.

در فاصله بین ملاقات های دوم و سوم ، پیامی در تماس گیرنده با درخواست تماس با وی دریافت کردم. پس از انتظار برای استراحت دیگر ، پس از چند ساعت با او تماس گرفتم.

- سلام.

- سلام. من جفری کاتلر هستم ، شما از من خواستید که تماس بگیرم.

- آیا همیشه اینقدر صبر می کنید تا تماس بگیرید؟

- ببخشید ، من متوجه نشدم؟

"منظورم این است که آیا همیشه زمان زیادی طول می کشد تا یک تماس تلفنی برقرار کنید؟"

من ملایم تر از آن چیزی که دوست دارم پاسخ دادم: "این اولین استراحت من است."

- این بهانه است. اگر تصادفی برای من اتفاق بیفتد چه؟

- ظاهراً تصادفی نبوده است. چگونه می توانم به شما کمک کنم؟

- می خواهم بدانم آیا امکان دارد جلسه خود را از چهارشنبه به پنجشنبه موکول کنیم؟ فقط همین هفته ، او عجله کرد تا اضافه کند.

- متأسفم ، اما وقت آزاد ندارم. - من نمی خواستم امتیاز بدهم.

اگر شما خیلی سرسخت هستید ، من باید به دنبال یک درمانگر سازگارتر باشم.

(سازگار است؟ او مرا به عدم انعطاف پذیری متهم می کند؟ این زن حتی نمی تواند با این واقعیت کنار بیاید که من یک عکس جدید در دفتر آویزان کرده ام - او بلافاصله در مورد آن اظهار نظر کرد ، و او هنوز هم ادعا می کند که من سرسخت هستم؟ این یک فرافکنی!)

پس جواب دادم:

- شما احتمالا درست می گویید.

بلافاصله از حرفی که زدم پشیمان شدم. از این گذشته ، من می دانستم که او مرا آزمایش می کند ، اما نمی توانم آنطور که باید پاسخ دهم … در آن لحظه ، من فقط می خواستم از شر او خلاص شوم.

او به ملاقات من رفت و تلفن را قطع کرد. چند روز بعد ، مشتری دوباره تماس گرفت و پیام خود را گذاشت. فوراً با او تماس گرفتم ، اگرچه مشتری در اتاق انتظار منتظر من بود. هیچ یک از ما کلمه ای در مورد حادثه گذشته نگفتیم ، اما هرکدام به شیوه خود عذرخواهی کردند - او دوباره با من تماس گرفت ، من بلافاصله توجه او را جلب کردم.

پس از چند ماه ، او خواسته های خود را تعدیل کرد. این مشتری به من یاد داد که ساعت را بچرخانم ، اما یک روز فراموش کردم که این کار را انجام دهم. فقط یک ساعت بعد متوجه شدم که اشتباه کرده ام و تصمیم گرفتم آن را اصلاح نکنم. من داشتم مشتری خود را به سمت در می آوردم که ناگهان لبخندی زد و شانه ام را لمس کرد: "خوب ، چطور؟ فکر نمی کنی متوجه شدم؟ حدس می زنم وضعیتم بهتر شده است ، اینطور نیست؟ " لبخندی زدم.

مشتریانی که تمایل به کنترل دارند احساس می کنند که مستحق برخورد خاص هستند. در دوران کودکی ، آنها تمایل داشتند تا با عصبانیت به راه خود ادامه دهند. در بزرگسالان ، آنها روشهای پیچیده تری برای تسلط بر دیگران طراحی می کنند. آنها آماده اند تا برای اصرار بر خواسته های خود نالیدن ، خواسته های بی پایان یا قرار گرفتن در موقعیت متخلفان - بسته به شرایط.

به گفته برخی از نویسندگان ، نیاز به کنترل وضعیت عمدتا به دلیل عدم آزادی است. هنگامی که فرد احساس ناتوانی خود را در زمینه های مختلف زندگی خود می کند ، سعی می کند کنترل کاملی بر دوره روان درمانی داشته باشد. در غیاب نیروی درونی ، مردم تلاش می کنند تا قدرت بیرونی خود را نشان دهند تا توهم آزادی ایجاد شود.

برم و برم نظریه خود را نظریه واکنش نامیدند: بر اساس آن ، انگیزه کنترل وضعیت در دوزهای کوچک کاملاً موجه است ، زیرا به شما امکان می دهد تا خودمختاری خاصی را حفظ کنید. نویسندگان دیگر این نظریه را توسعه داده و شروع به برجسته سازی واکنش موقعیتی و شخصیتی کردند. مورد دوم ویژگی بارز مشتریان دشوار است که کنترل ، اجبار و دستکاری برای آنها تبدیل به یک شیوه زندگی می شود. با واکنش پذیری موقعیتی ، که به گفته نویسندگان ، چیزی بیشتر از مقاومت به معنای معمول کلمه نیست ، مشتری سعی می کند از خود در برابر درماندگی موقت محافظت کند.

کنترل بودن مزایای دیگری نیز دارد. فیور با بحث در مورد پویایی مشتریان مستعد کنترل ، برخی از دفاعهای ابتدایی را که این افراد برای دستیابی به آنها در حین حفظ روابط نزدیک استفاده می کنند ، توصیف می کند: بیرونی سازی درگیری ها برای حفظ محیط اطراف خود در فاصله ایمن و استفاده از درمانگر به عنوان محفظه ای برای تحریکات ترسناک. متداول ترین دفاع ، شناسایی فرافکنی است که به لطف آن ، مشتری توانایی جدا شدن از احساسات غیرقابل قبول و نسبت دادن آنها به درمانگر را بدست می آورد و خودش از نفی آنها در خود لذت می برد. Fiore مثالی از نحوه توصیف خود مشتری از این فرایند ، که تمایل به کنترل وضعیت دارد ، ارائه می دهد:

وقتی به کسی نزدیک می شوم ، شروع به نسبت دادن ویژگی های منفی به او می کنم. حتی وقتی می دانم که این ویژگیها در ذات خودم نهفته است ، گاهی فکر می کنم که طرف مقابل آنها را در رابطه با من نشان می دهد.گاهی اوقات به نظر می رسد که ما ضربات خود را مبادله می کنیم ، بنابراین من تصور نمی کنم که چه اتفاقی می افتد و در چه دنباله ای اتفاق می افتد. بالاخره کاملا گیج می شوم. حالا که این را به من اشاره کردید ، من با ذهنم می فهمم چه اتفاقی می افتد ، اما این چیزی را تغییر نمی دهد. اطرافیان من عمدتا از تمایل به کنترل موقعیت عصبانی می شوند. این به این دلیل است که من نیت های بد را به دیگری نسبت می دهم و باید همه چیز را تحت کنترل داشته باشم تا فریب نخورم.

بنابراین ، وظیفه روان درمانگر این است که با آرامش با نیاز مراجعه کننده به سناریوی کنترل کننده و شامل تجربیات مراجعه کننده ، بدون در نظر گرفتن آنچه در قلب اتفاق می افتد ، ارتباط برقرار کند. راز تبدیل شدن به یک ظرف خوب ، به گفته متخصصان در این زمینه مانند Winnicott ، Bayon و Kernberg ، حفظ نگرش همدلانه و در عین حال تغییر پارامترهای محیط روان درمانی است تا زمانی که مراجعه کننده دیگر نیازی به استفاده از مکانیسم های دفاعی نداشته باشد. البته ، درمانگر هنوز نمی تواند از مشکل ابدی دور شود: ضربه زدن بدون احساس عصبانیت و ناامیدی!

اشلی در اولین ملاقات گفتگویی را درباره اینکه چقدر بدشانس بود با روان درمانگران قبلی آغاز کرد. "شما حتی نمی توانید تصور کنید که افراد چقدر می توانند سرسخت باشند. من همیشه آنقدر دیر نمی آیم ، اما یک درمانگر اظهار داشت که بیشتر از زمان تعیین شده برای جلسه با من ارتباط برقرار نمی کند ، حتی اگر بازدید کننده بعدی در اتاق انتظار منتظر او نباشد. برای همین خیلی دوستت دارم. تقصیر من نیست که امروز در جاده ها ترافیک ایجاد شده است ، و من قدردانی می کنم که به من اجازه دادید بیشتر از زمان تعیین شده بمانم."

این بدون شک یک هشدار بود. او عملاً برنامه خود را ارائه داد ، که بر اساس آن قرار بود صبر درمانگر را آزمایش کند. او در دام افتاد ، اما موقعیت او ناامید کننده نبود. او این فرصت را برای تغییر هنجارهای فرماندهی از پیش تعیین شده حفظ کرد. این اقدامات پیشگیرانه در هنگام برخورد با مشتریان غالب م:ثرتر است: مداخله قبل از آن چگونه رفتار ناخواسته مشتری عادی می شود

برای مشتریان بسیار مهم است که توانایی خود را برای تأثیرگذاری بر آنچه در شرایط تهدید کننده اتفاق می افتد حفظ کنند. افراد بخصوص آسیب پذیر سعی می کنند کنترل بسیار شدیدتری از آنچه لازم یا موجه است ایجاد کنند. وظیفه ما این است که به آنها کمک کنیم تا به تدریج کنترل خود را از دست بدهند تا احساس عزت خود را از دست ندهند. این وظیفه درمانی مستلزم ترکیبی ماهرانه از تحمل بالا برای تفاوت های فردی ، از یک سو ، و توانایی ایجاد قوانین سختگیرانه رفتاری است که شرایط از طرف دیگر آن را می طلبد. مشتری مسلط سرانجام یکی از دستورات اصلی ما را می آموزد: توانایی کنترل یک موقعیت بیشتر به وضعیت درونی فرد مربوط می شود تا به تظاهرات بیرونی. این نشان دهنده اعتماد فرد به توانایی او برای عملکرد در شرایط دشوار و توانایی حفظ ثبات در همان زمان است.

Dowd ET ، Seibel CA نظریه شناختی مقاومت و واکنش پذیری: مفاهیم درمان. مجله مشاوره سلامت روان ، 1990

فیوره ، R. J. ، به منظور مشارکت با بیمار دشوار / مجله روان درمانی معاصر ، 1988

جفری ا. کوتلر. درمانگر مکمل. درمان شفقت آمیز: کار با مراجعین دشوار. سان فرانسیسکو: جوسی باس 1991 (ترانه سرا)

مورفی ، G. E. ، Guze ، S. B. تعیین محدودیت ها: مدیریت بیمار دستکاری کننده / مجله روان درمانی آمریکا. 1960

توصیه شده: