لگد زدن به طاس یا اجازه دهید همه جهان منتظر بمانند

تصویری: لگد زدن به طاس یا اجازه دهید همه جهان منتظر بمانند

تصویری: لگد زدن به طاس یا اجازه دهید همه جهان منتظر بمانند
تصویری: Не вешать Кий, гардемарины! (кооп) ► 2 Прохождение Left 4 dead 2 2024, ممکن است
لگد زدن به طاس یا اجازه دهید همه جهان منتظر بمانند
لگد زدن به طاس یا اجازه دهید همه جهان منتظر بمانند
Anonim

این عبارت از کجا آمده است ، من حتی نمی دانم. به احتمال زیاد ، A. S. پوشکین دوباره مداخله کرد. به یاد دارم یک افسانه وجود داشت "درباره کشیش و کارگرش بالدا". به یاد نمی آورم که کشیش لگدی به کارگری که در واقع چنین حرامزاده ای نبود ، زد.

این عبارت از پدرم به من آمد ، که نمی داند آن را از کجا انتخاب کرده است.

به هر حال ، گفتار به نوعی ، مسری است.

اگر مانند انگور برای شما یک انگل کلمه یا نوعی گردش مالی به شما می چسبد ، پس با آن در زندگی مانند گویا با پرچم یا پرچم قدم می زنید تا ناگهان رها شود.

بنابراین این چرخش به نحوی نامحسوس در گفتار من آمیخته شد.

مرداد بود. در پایان تعطیلات. به معنای واقعی کلمه یک روز و نیم باقی مانده بود. و طبق معمول ، در روزها یا دقایق پایانی یک هیجان در مورد اعمال ناتمام یا حتی بدتر ، خواسته های برآورده نشده شما را فرا می گیرد.

بعد از وزوز صبح طولانی ، ناگهان خواستم هر کاری را که دستانم به آن نمی رسید انجام دهم.

و بعد شروع شد!

جمع آوری آلو ، نشستن روی صندلی مشرف به دریاچه …

و سپس ، حتی بیشتر! ناگهان به خاطر آوردم که برنامه ریزی شده بود (و نه برای اولین سال) که این نمای دریاچه را با آبرنگ به تصویر بکشد ، و برای این کار حتی یک صفحه قابل توجه تهیه شد ، که کل تعطیلات باقی ماند.

سپس شلوغی در روح من با موضوع "کارهای مهم ، اما انجام نشده" آغاز شد: به هر حال ، شما همچنین باید سیب زمینی ها را علف هرز کنید و قارچ ها را بجوشانید و … … و انواع "و" بی پایان…

اما بدن ، پس از جمع آوری آلوها ، سرسختانه به نشستن روی صندلی و اندیشیدن ادامه داد ، مغز با سرسختی اصرار داشت ، روح آشفته شد.

و ناگهان ، دومی اطاعت کرد وقتی عبارت "لگد بولدوزر" را در مغز ظاهر شد.

… اگرچه بلافاصله نیست. در کسری از ثانیه ، مقاومت در بدن ایجاد شد. مغز ، غرق در آگاهی از واکنش های ناخودآگاه ، بلافاصله اشاره کرد که از کجاست.

"خوب البته! با تشکر از اجداد! " - نوجوان فراموش شده در من صحبت کرد. و نوجوانان ، به دلیل ویژگی های روانی - روانی ، استادان بزرگی در لگد زدن به بولدوزر هستند!

-HM - بدن گفت و روی صندلی راحت تر بود.

در آن لحظه مشخص شد که من جایی نمی روم. با نزدیک شدن به آلوهای کهربا و ظرف استخوان ها و به اصطلاح ، ایجاد شرایط برای لگد زدن به بولدوزر ، بدن و مغز و روح من کاملاً در این فرآیند غوطه ور بود.

هر از گاهی صداهای والدین در سرم بلند می شد (بدیهی است که والدین داخلی خشمگین بودند) ، اما صدای خش خش برگها روی درختان ، آواز پرندگان و صدای زنگ دانه های آلو روی تابه خیلی سریع آزاردهنده را خفه کرد. صدا

عبارت مفید از تبلیغات دوباره در ذهن من ظاهر شد: "و بگذار همه دنیا منتظر بمانند!".

سانسورکنندگان داخلی ساکت شدند ، جهان منتظر ماند و استخوان ها با صدای بلند به ته تابه افتادند.

جهان همچنان وجود داشت: خورشید تاریک نشد ، آسمان واژگون نشد و هوا حتی به وضوح بهبود یافت!

وقتی بدن بخش قابل توجهی از آلوها را خورد ، با آرامش ایستاد ، یک ذهن آرام و یک روح راضی گرفت و رفت.

برای نوشتن این مقاله برویم. و باید بگویم این کار را با لذت بسیار انجام دادم. به عبارت دقیق تر ، همه راضی بودند - هم بدن و هم روح و روان.

یکبار یکی از معلمان و سرپرست فارغ التحصیل من این عبارت را به من داد: "تنبلی یک مکث تأملی است!"

بنابراین ، مهم نیست که والدین چه می گویند ، لگد زدن به طاس می تواند بسیار مفید باشد!

اگرچه برخی از کودکان می توانند از این عبارت به نفع خود استفاده کنند ، اما این برای بزرگسالان است ، به طوری که کودک چرت نمی زند! (مقایسه با ماهی کپور و ماهی کروپ کاملا تصادفی است!))).

به طور کلی ، اگر من توپ را لگد نمی کردم ، بازتابی از روح ، آگاهی از مغز (ذهن) وجود نداشت و تمایلی به نوشتن این داستان وجود نداشت ، نمی خواهم آن را با همکاران به اشتراک بگذارم. ، مشتریان و به سادگی خوانندگان.

اکنون به شما تعلق دارد و با آن می دانید که چقدر مهم است که به خواسته های خود گوش دهید ، از بدن شروع کنید.

اگر به خودمان گوش دهیم و متوجه این نیاز به ظاهر "عجیب" شویم ، این شانس را داریم که بفهمیم واقعاً چه می خواهیم ، و سپس اولویت ها به سرعت تعیین می شوند و موضوع ، همانطور که می گویند ، در حال بحث است!

از خواسته های خود نترسید!

توصیه شده: