در مورد کشیدن مشکلات دیگران بر روی خود

فهرست مطالب:

تصویری: در مورد کشیدن مشکلات دیگران بر روی خود

تصویری: در مورد کشیدن مشکلات دیگران بر روی خود
تصویری: طریقه صحیح بحث که منجر به دعوا و عذاب وجدان و ناراحتی نشود 2024, آوریل
در مورد کشیدن مشکلات دیگران بر روی خود
در مورد کشیدن مشکلات دیگران بر روی خود
Anonim

داده شده 1. مردم اغلب دوست دارند به دیگران کمک کنند ، کمک کنند ، پاسخ دهند ، پاسخ دهند ، توصیه کنند

افرادی هستند که قلب بزرگی دارند ، زیبا ، دلسوز ، دلسوز ، حساس هستند. آنها از صمیم قلب می خواهند رنج تمام جهان یا حداقل همه افرادی را که در راه خود ملاقات می کنند ، تسکین دهند. به نظر چنین افرادی دلسوز است که اگر به کسی خواسته یا نیازش داده شود ، مطمئناً او (شخص) کمی شادتر خواهد شد.

و چنین افرادی ، شب ها به اندازه کافی نمی خوابند ، برای نیازهای شخصی خود وقت نمی گذارند ، تمام تلاش خود را می کنند تا دیگران را حداقل کمی شادتر کنند.

اما ، به جای قدردانی ، اغلب آنها با سناریوی یک افسانه در مورد ماهی قرمز روبرو می شوند. شخصی که به او یک نشت یا خانه و غیره دادیم ، بیشتر می خواهد و در بدبختی خود با وسواس ادامه می دهد. اما اکنون او در حال حاضر تقاضا دارد که به او قصر اهدا شود.

این فقط به این دلیل اتفاق می افتد که در واقع یک شخص آماده پذیرش ، مالکیت ، استفاده صحیح و غیره نیست. آنچه به او می دهند

با توجه به 2. همه چیز در جهان کافی است و هرکس می تواند به اندازه خود مالک شود - بسیاری از آنها واقعاً در راه خود آماده هستند

از مورد دوم به این نتیجه می رسد که احساساتی که یک فرد دارد - نارسایی ، ناراحتی ، اضطراب ، اضطراب ، ترس و سایر رنج ها ، تنها ابزارهای مکانیکی جهان هستند که باعث می شوند فرد بزرگ شود ، یاد بگیرد ، رشد کند و بهینه خود را بیابد. و مسیر فردی

بله ، مطمئناً عالی خواهد بود اگر حتی در دوران کودکی والدین به ما یاد دهند که شاد باشیم و دلایل حالات منفی خود را به خوبی درک کنیم. اما فقط والدین خوشحال می توانند این را آموزش دهند. و بسیاری از والدین ما هرگز این هنر اصلی را یاد نگرفتند - زندگی شاد در هماهنگی با خود و جهان. و ما باید این را به تنهایی بیاموزیم و بر نگرش ها و حالات منفی منتقل شده توسط والدین غلبه کنیم.

در همان ابتدا ، دلبستگی شادی به داشتن کالاهای مادی بسیار زیاد است و بنابراین ، ایده خوشبختی بر دارا بودن ارزش های مادی پیش بینی می شود. بعداً ، با گذراندن مسیری خاص ، شخص تلاش می کند تا چیزی متعالی تر را بخواهد ، و ایده خوشبختی در اختیار داشتن تجربیات معنوی خاصی قرار می گیرد. اما ، در هیچ یک و دیگری حالت واقعی واقعی شادی و شادی وجود ندارد.

بنابراین ، با دادن چیزی که او را نگران یا رنج می دهد ، ما او را از برخی تجربیات مهم و برخورد با خود در زمان حال محروم می کنیم. به نظر می رسد که با کاهش حاد نیازها و نیازهای او ، ما از لحاظ تئوری او را خوشحال تر می کنیم. اما در نهایت ، در تصویر کلی جهان ، مشخص می شود کسی که چیزی را به موقع به دیگری داد ، بدون درخواست ، بدون مبادله متعادل - ارزش تجربه وضعیت این شخص را نقض کرد.

در نظر گرفته شده 3. کسی که از طریق همدردی به منظور تسکین "رنج" به دیگری می دهد و می خواهد شخص دیگری را شادتر کند ، در واقع ارزش وضعیت فرد را نمی بیند و نمی فهمد. و بدین ترتیب ، فرد نیاز به زندگی در یک حالت دارد تا همه ارزش آن را درک کرده و از "کاهش" چنین حالاتی در افراد دیگر دست بردارد

من این را تله شفقت یا شفقت اشتباه می نامم. آن ها کاملاً از روی نیت خوب برای تسکین درد و رنج شخص دیگر ، عملی انجام می شود که باعث ایجاد حرص ، علاقه شخصی و تمایل به دریافت در شخص دیگر بدون تمایل واقعی برای داشتن می شود و در آینده باعث می شود که حتی بیشتر درخواست شود از کسی که داد

بنابراین ، دادن نادرست ، به جای احساس عشق و سپاسگزاری ، افرادی را ایجاد می کند که مطمئن هستند قادر نیستند به تنهایی با زندگی خود کنار بیایند.

البته شفقت و دادن مزایا "دقیقاً همانطور" دیر یا زود با هدیه دهنده تمام می شود و او در شرایطی قرار می گیرد که دیگر نمی تواند با انرژی و هدایای خود از نیازمندان حمایت مالی کند. هدیه دهنده احساس خشم عظیمی نسبت به دیگران دارد ، کمبود نیرو برای خودش ، فقدان منافع مادی و سایر مزایایی که به او داده است. آن ها او خود را در موقعیتی می بیند که تا همین اواخر کسی بود که می پرسید.

در این مورد احساس کینه به وجود می آید تا مدتی جریان نادرست بخشش (عشق ، انرژی ، قلب) را مسدود کند ، زیرا خود شخص از عواقب اقدامات خود آگاه نیست. به هر حال ، دهنده همه چیز را خارج از درخشان ترین آرزوها انجام می دهد ، اما عواقب آن را نمی بیند. مکانیسم خشم برای محافظت از هدیه دهنده در برابر مبادله نامتعادل ارزشها ، آموزش ارزش منابع شخصی و رویکردی عاقلانه برای بخشیدن ایجاد می شود. و فقدان انرژی و قدرت ، فقط پیامدهای یک رابطه نامتعادل و اشتباه است.

پس از مدتی ، فرد بهبود می یابد ، از وضعیت کمبود خارج می شود ، تعادل را بازیابی می کند و قلب دوباره باز می شود. در این مرحله ، نکته اصلی این است که اصول شفقت را درک کنید ، یا اینکه واقعا شفقت چیست و احترام به شرایط افرادی را که در آن حضور دارند ، آغاز کنید.

یادگیری یک رابطه متعادل متعادل با سایر افراد بسیار مهم است. یک رابطه متعادل بر اساس اصول احترام ، ارزش و مبادله هماهنگ ارزشهای ملموس و نامشهود ایجاد می شود. در اصول مبادله ، کمیت مهم نیست ، بلکه ارزش و توجه سرمایه گذاری شده بر آنچه تغییر می کند ، و همچنین آگاهی ، تمایل به ارائه چیزی با ارزش برابر از طرف دیگر.

درباره ایالت ها.

1. هر حالتی برای شخصی که در آن است صحیح و هماهنگ است.

2. نیازی به فکر نیست ، "چقدر در این حالت برای من بد خواهد بود!" یا "چگونه با این وضعیت برخورد کنم؟" این حیف است ، یعنی موافقت می کند که شخص واقعاً در وضعیت ناعادلانه ای قرار دارد. و این دیگر به قانون عالی اعتماد ندارد.

3. می توانید کمک کنید:

3.1 اگر می پرسند ، می پرسند ، اعمال می کنند.

3.2 استفاده از مهارتها برای الهام بخشیدن یا افزودن وضوح به فردی که به کمک نیاز دارد ، به طور مستقل راهی برای خروج از موقعیت خود پیدا کرده و شروع به بازی می کند ، اما هیچ کاری برای خود شخص انجام نمی دهد.

3.3 اگر شخصی که درخواست کرده است آماده باشد با آنچه دریافت می کند عوض کند. مبادله می تواند ملموس یا غیر ملموس باشد.

درباره دلسوزی.

شفقت واقعی نمی خواهد چیزی را آسان کند یا تغییر دهد. شفقت واقعی از خرد و بینش ناشی می شود که کمک به معنای تنها یک چیز است - یاد بگیرید که خودتان شاد باشید و در هماهنگی و تعادل با جهان زندگی کنید. و سپس به خودی خود راهی برای الهام بخشیدن به شادی دیگران وجود خواهد داشت.

و به جای نتیجه گیری

شما می توانید و باید کمک کنید:

1. هنگامی که آنها درخواست می کنند و آماده اند که واقعاً چیزی بدهند تا در عوض آنچه مهم و مورد نیاز است دریافت کنند.

2. هنگامی که آنها شروع به اعمال و استفاده از آنچه دریافت کرده اند می کنند.

3. به موقع الهام بخشید ، داستان مناسب را بیان کنید ، کمک کنید دوباره با امید به آینده نگاه کنید و به دنبال راهی باشید.

4. آموزش برخی مهارتهای مهم ضروری و مفید که در آینده به فرد کمک می کند تا با شرایط خود کنار بیاید.

امیدوارم این مقاله برای شما مفید باشد و شما چیزی را در زندگی خود برای خود تغییر دهید.

وظیفه برای شما:

1 - 2 - 3 مورد یا بیشتر بنویسید که به کسی "کمک" کرده اید ، "کمک" کرده اید و مسئولیت یک شخص را بر عهده گرفته اید. پس از هر حادثه ، حداقل 5 پیامد آنچه برای خود و شخص دیگر اتفاق افتاده را بنویسید.

2. بنویسید چه کاری درست (عاقلانه) انجام می شود تا شخص واقعاً در موقعیت خود کمک بگیرد؟ واقعاً برای کمک به فرد موردی که توصیف کردید ، برای کنار آمدن با شرایط چه باید کرد؟

توصیه شده: