درباره زنا. تقلب در خارج از دامنه کلیشه ها

فهرست مطالب:

تصویری: درباره زنا. تقلب در خارج از دامنه کلیشه ها

تصویری: درباره زنا. تقلب در خارج از دامنه کلیشه ها
تصویری: آموزش تقلب کردن در امتحانات در سایت دیجی فرم 2024, آوریل
درباره زنا. تقلب در خارج از دامنه کلیشه ها
درباره زنا. تقلب در خارج از دامنه کلیشه ها
Anonim

روز دیگر مقاله ای در اینترنت وجود داشت (یا شاید در اطراف آن نیز وجود داشته باشد) ، نام دقیق آن را به خاطر ندارم ، اما نکته در مورد معشوقه مردان متاهل است. مقاله محکوم کننده ، اگرچه توسط نویسنده-روانشناس نوشته شده است ، اما در روحیه "اما" اما "شما نمی توانید شادی را بر اساس بدبختی دیگران بسازید" و نحوه رفتار آنها (هم معشوقه و هم "شوهردار متاهل") است. بالغ نیست این مقاله تعداد زیادی سهم داشت ، به عنوان مثال خوانندگان آن را دوست داشتند ، آنها موافق هستند. او مرا به فکر واداشت که من آماده به اشتراک گذاشتن آن هستم (بله ، بابا یاگا دوباره مخالف است)

از یک سو ، هربار وقتی با اخلاق روبرو می شوم موجی از اختلاف در من بالا می رود. نه موقعیت شخصی اخلاقی یک فرد ، عمیق ترین ارزشهای او ، بلکه تلاش برای اخلاقی کردن جهانی به عنوان نوعی از فرآیند حفاظت از جستجوی دردناک حقیقت خود ، تلاشی بیهوده برای ساده سازی ، محافظت از خود در برابر دنیای عجیب ، غیرقابل درک ، ناعادلانه. از سوی دیگر ، من مواردی را ندیده ام که ساده سازی کلیشه ای یک انسان شفا بخش باشد.

در اینجا می خواهم چند نکته کوچک اما مهم را بیان کنم

1) من از خانواده قدردانی می کنم و ارزش آن را تخفیف نمی دهم. من معتقدم که یک خانواده می تواند یک قدرت فوق العاده باشد ، یعنی یک منبع عشق ، حمایت ، رشد شخصی. اما چنین خانواده هایی چیزی نیستند که خود به خود اتفاق بیفتند. چنین خانواده هایی کمیاب هستند و کارهای زیادی روی روابط ، هنر ارتباطات انجام می دهند. و این بدان معنا نیست که در چنین خانواده هایی همیشه همه چیز ساده و روان است.

2) خانواده و زن و شوهر (زن و شوهر) یکسان نیستند. حتی اگر یک زوج متاهل بچه نداشته باشند ، آنها معمولاً به عنوان یک خانواده با والدین و / یا سایر بستگان خود در ارتباط هستند. خانواده یک سیستم است ، گسترده تر ، قوی تر و پیچیده تر است. و در حالی که ، البته ، رابطه بین زن و شوهر به طور مستقیم بر فضای کل خانواده تأثیر می گذارد ، هنگام در نظر گرفتن مشکل زنا ، باید به خاطر داشته باشید که این می تواند برای زوجین یک مشکل باشد ، اما نه برای کل خانواده.

3) برای جداسازی کامل "مگس از کتلت" ، من یک نکته دیگر می گویم: زن و شوهر یک رابطه هستند ، والدین و فرزندان یک رابطه دیگر هستند. اعلام این که حضور معشوقه یا معشوق ، درست مانند طلاق بین زن و شوهر ، به معنای فروپاشی همه روابط خانوادگی اشتباه است. ما می توانیم از یک زن یا شوهر جدا شویم ، اما نمی توانیم از والدین یا فرزندان خود طلاق بگیریم. و پیوند رابطه دومی با زنا اغلب شروع دستکاری است.

4) من با بی پروایی مخالفم ، اما برای درک عمیق تر فرایندهایی که در ارتباط با مردم اتفاق می افتد.

با رزرو اولیه ، احتمالاً همه چیز در این مورد. حالا بریم سراغ خود موضوع. برای بسیاری از مردان و زنان سخت و دردناک است.

در چند سال گذشته ، من زیاد با زوج های متاهل کار می کردم. تقریباً همه آنها ضمانت نامه ها را به این شکل مطرح کردند. بله ، تضمین می کند که اینگونه خواهد بود. و مطمئناً خیانت وجود نخواهد داشت. داشتن یک کارت گارانتی برای یک رابطه ، مانند ماشین لباسشویی یا یخچال ، یک تمایل رایج است. اما اینجاست ، حقیقت بدبینانه زندگی: هیچ تضمینی برای رابطه وجود ندارد. نه ، و نمی تواند باشد. چرا؟ بنابراین ، از آنجا که هر رابطه ای پویا است ، آنها خود را تغییر می دهند و ما را تغییر می دهند ، به ما و رفتار ما بستگی دارند ، تا حد زیادی به حوزه احساسی ، که متحرک و ناپایدار است ، وابسته هستند. هیچ تضمینی برای رابطه وجود ندارد و این واقعیت احساسات متفاوتی را برمی انگیزد. اغلب ناخوشایند است. و در اینجا اخلاق نیز می تواند به نجات برسد: "فقط افراد نابالغ / کودکانه / خودخواه / شریر / کثیف تغییر می کنند!" (هر چیزی که قابل اجرا است را زیر خط بکشید). برخی به این دستورالعمل و دستورالعمل اقدام در شرایط شدید اضافه می کنند: "خیانت به معنای طلاق است". و اتفاقاً ، آنها اغلب خود را به دام می اندازند. زیرا زنا (من از کلمه "خیانت" خوشم نمی آید) یک پدیده بسیار رایج تر از آن چیزی است که دوست دارم در مورد آن فکر کنم. و گاهی اوقات ، اگر این اتفاق بیفتد ، ممکن است لحظه ای فرا برسد که این ما نیستیم که اصول را داریم ، بلکه اصول ما را دارند.

حقیقت دوم این است که دلایل زنا متفاوت است. و توسعه شرایط بسیار متفاوت است. تعمیم کلیشه ای و برچسب زدن (به عنوان مثال ، روی صحنه کاملاً پشتیبانی می شود) مردم را بیشتر از یکدیگر دور می کند ، روابط را بدتر می کند و فضای بیشتری را برای شکل گیری روابط "نجات" جدید ایجاد می کند.

در پشت ظهور روابط عاشقانه در خارج از خانواده همیشه یک نیاز برآورده نشده خاص ، آگاهانه یا ناخودآگاه وجود دارد. این ممکن است نیاز به لطافت ، نیاز به احساس مطلوب ، زیبا ، نیاز به نزدیکی احساسی ، پذیرش ، ارتباط فکری ، تأیید خود و غیره باشد. هر دو مسئول ظاهر سوم هستند. اما چنین مسئولیتی این نیست که در واقع وارد چنین رابطه ای شوید ، بلکه ابتدا مراقب روابط خود بین خود و شریک خود باشید. این موضع را می توان تقریباً به صورت زیر بیان کرد: "هیچ تضمینی وجود ندارد که ما همیشه در کنار هم باشیم. اما در حالی که ما با هم هستیم ، من تمام تلاش خود را می کنم تا من و شریکم در این رابطه واقعاً خوب باشیم. " روابط نزدیک هماهنگ نه بر اساس تعهد ("من نباید به همسر / شوهرم خیانت کنم" یا "شما نباید به من خیانت کنید. قسم بخورید این کار را نخواهید کرد") ، بلکه بر اساس میل به با هم بودن ، عشق و احترام ("من می خواهم با شما باشم ، شما را دوست دارم و به شما احترام می گذارم ، نمی خواهم به شما صدمه بزنم"). ما به سختی می توانیم رابطه او با معشوقه / معشوق خود را تحت تأثیر قرار دهیم ، اما می توانیم در رابطه خود کارهای زیادی انجام دهیم: آن را غنی یا نابود کنیم.

زنا - به این معنی نیست که دیگر دوست ندارید ، به این معنی است که چیزی در رابطه شما وجود ندارد ، و به احتمال زیاد هر دو. شاید این بدان معناست که بالاخره زمان آن رسیده است که با یکدیگر صریح تر ، جسورتر ، ملاقات واقعی یکدیگر ، دیدن مرد در شوهر ، زن در همسر ، شخص دیگری با خواسته ها ، نیازها ، علایق خود را داشته باشیم.. شاید این بدان معناست که آنها دیگر به شما احساس اشتیاق نمی کنند ، اما این قدرت ، به راحتی محو می شود ، خوشبختانه به راحتی شعله ور می شود (و شما می توانید بر این تأثیر بگذارید). احساساتی که نسبت به معشوقه / معشوق خود دارید و احساسی که نسبت به همسر / شوهر دارید ، احساسات متفاوتی است. شما نمی توانید رابطه خود را با شریک زندگی خود تخفیف دهید فقط به این دلیل که او نسبت به شخص دیگری احساس می کند.

زنا - به این معنی نیست که کسی عشق شما را دزدیده است. عشق را نمی توان دزدید. این چیزی نیست که پیدا کنیم یا از دست بدهیم ، چیزی نیست که بتوان آن را از بین برد. عشق یک عمل است ، یک موقعیت است ، راهی برای زندگی است. دوست داشتن دیگری این است که هر روز به شیوه خاصی نسبت به او رفتار کنید (این امر در مورد عشق به خود و عشق به جهان به طور کلی نیز صدق می کند). سرقت شما غیرممکن است.

زنا - این پایان نیست. و این یک حقیقت مهم دیگر است. وقتی زن یا شوهر از ظاهر معشوقه یا معشوقه مطلع می شوند ، این امر باعث درد می شود.

زنا معمولاً به عزت نفس منجر می شود ، باعث ناامنی ، سردرگمی ، گیجی ، عصبانیت ، حسادت می شود ، اما توهمات را نیز از بین می برد.

به عنوان مثال ، این توهم که زن یا شوهر مالکیت ما هستند ، که این یک "شخص عزیز" است (مانند پدر یا مادر ، برادر یا خواهر) ، و بنابراین ، فرقی نمی کند که چگونه رفتار کنیم ، به جایی نمی رسد. انحصاری خود ما (آنها می گویند برای همه اتفاق می افتد ، اما برای من اتفاق نخواهد افتاد) ، این توهم که قلعه روی ماسه ، که ما در تخیل خود ترسیم کردیم ، جاودانه خواهد بود. ما در توهمات خود عزاداریم. و این سال پیش می آید. نه ، سوالی نیست چرا باید این کار را انجام دهم؟ یا چرا؟ اما در مورد آن چطور؟ و شاید ، به جای قلعه ای در شن و ماسه تخیلات خود ، شروع به ایجاد روابط واقعی و واقع بینانه با یک فرد خاص کنید ، نه ایده آل ، بلکه زنده ، به دنبال و گاهی اشتباه کنید. اما این در حال حاضر یک داستان جدید است …

توصیه شده: