2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
نویسنده: Kanskaya Ksenia
یکی از متداول ترین درخواست های اخیر در درمان ، کمک برای مقابله با شرایط خیانت و حسادت است.
بنابراین. من با یک سوال پیش پا افتاده شروع می کنم. چرا مردم ازدواج می کنند؟ روانکاوان فرانسوی ، در طول کارآموزی خود در پاریس ، به این س veryال بسیار مختصر و واضح پاسخ دادند: "مردم جفت می شوند ، ازدواج می کنند تا تحت مراقبت یکدیگر قرار گیرند." یعنی ، افراد ناخودآگاه یکدیگر را انتخاب می کنند و در یک جفت متحد می شوند تا روان رنجوری شخصی خود را برطرف کنند. مکمل نوروزها آن پایه نامرئی است که یک جفت را تشکیل می دهد. مردم ، بدون آنکه بدانند ، یکدیگر را برای مکمل موضوعات اصلی که در رابطه مورد بررسی قرار می گیرد ، می خوانند.
به علاوه. چگونه این اتفاق می افتد؟
هنری دیکس ، روانکاو درخشان انگلیسی ، بنیانگذار روانکاوی زوج های متاهل ، بر اساس مطالعات متعدد خود ، نتیجه می گیرد:
با وارد شدن به یک رابطه ، شخص به دنبال این است که قسمت نوزادی خود را به دیگری منتقل کند ، با این امید که دیگری بزرگ شود ، آن را اصلاح کند و به شکل بالغ و جامع تری بازگرداند.
این چیزی است که هر یک از ما می دانیم:
"برای من تصمیم بگیر"
"برای من انجام بده"
"آرامم کن به جای اینکه این کار را برای خودم انجام دهم" ،
"سفری را برای من ترتیب دهید ، به جای اینکه خودم آن را برای خودم انجام دهم" ،
"به جای من این کار را برای خودم انجام دهم" و غیره. و غیره - همه اینها نمونه های متعددی از طرح ریزی قسمت نوزادان است ، با انتظار رشد آن از طریق شریک زندگی.
و ممکن است اتفاق بیفتد که در روند رشد شخصی و کسب درجه بالاتری از بلوغ روانی (که به هر حال ، در یک زن و شوهر می تواند برای همه به طور نابرابر اتفاق بیفتد) ، یک شریک پیشرفته تر از انجام پیش بینی های کودکانه خودداری می کند. و سپس احتمال وقفه در جفت زیاد است.
به علاوه. هر خیانتی از تجزیه ناشی می شود.
در واقع ، چهار گروه از دلایل خیانت را می توان تشخیص داد (که هر کدام ، در عین حال ، می تواند راهی برای حفظ کنترل بر یک شیء ضعیف تر باشد):
1. ادراک همسر به عنوان شیطنت جنسی از تجزیه شخصی که تغییر می کند ، درک او را مخدوش می کند (یعنی تقریباً این همسر نیست که خود را به عنوان "مادر" قرار می دهد ، بلکه او از درک شکسته تحریف شده خود می گوید که او می تواند او را به عنوان شیء نامحرم ببیند). در این حالت ، فرد جدا شده همسر خود را در تصویر جهان از والدین خود قرار می دهد ، که بر روی آن محارم قرار داده شده است. و سپس ، به عنوان مثال ، زن تبدیل به یک مورد تابو می شود ، که نسبت به آن قدرت کاهش می یابد.
2. دلیل دوم درک همسر از ناقل سوپرگو است. درک این نکته مهم است که در این نقش ، در این مکان ، همسر در حال تنگنایی است. و سپس تقلب یک شورش علیه سوپرگو است. "همسر تجسم اخلاق است ؛ معشوق تجسم رذیلت است."
3. دلیل سوم - حضور یکی از شرکای تجزیه میل جنسی.
تجزیه میل جنسی زمانی اتفاق می افتد که اعتقاد ناخودآگاهی به طور محکم در سر شخص زندگی می کند: "آنچه را که می توان با معشوقه انجام داد ، خدای نکرده ، با همسر مجاز است." و حتی به ذهنش خطور نمی کند که همه این کارها را در خانواده انجام دهد. سپس ما داریم: در خانواده - هنجار ؛ در طرف انحراف این مجموعه به اصطلاح "فاحشه مدونا" است که در ادبیات به خوبی توصیف شده است.
اساس تجزیه میل جنسی چیست؟ فروید در کار خود "در مورد تحقیر زندگی عاشقانه" پدیدارشناسی و ریشه های این پدیده را با جزئیات و جزئیات توصیف می کند: تقسیم میل جنسی بر اساس جداسازی جنبه های حساس و حسی میل جنسی است ، زمانی که فرد نمی تواند اشتیاق را تجربه کند. و حساسیت و شهوت برای عین و احترام. و سپس ، در یک فرد جدا شده ، این جریانهای میل جنسی چند جهته هستند: حساسیت به یک شیء ، شهوت نسبت به شیء دیگر. جذب یکی ، دیگری … احساس گناه. در حالی که طبیعی است ، در انسان این دو جریان میل جنسی با هم ترکیب می شوند.و حتی عمیق تر در پشت این ، تثبیت جریان ملایم میل جنسی بر روی شیء مادر است ، که فرد آن را به موقع (در نوجوانی) به یک شیء غیر محارم منتقل نکرده است. فروید این گونه پدیده را در آثار خود توضیح می دهد.
4. دلیل چهارم: خیانت تلاشی برای خروج از خانواده همزیست ، تلاشی برای جدایی است. خوب ، به نظر می رسد همه چیز در اینجا روشن است)
شرایط زندگی واقعی بازتولید همان طرح ها را نشان می دهد. بنابراین ، برای مثال ، یک مرد جدا شده ، صرف نظر از اینکه در نهایت چه کسی را انتخاب می کند - برای ماندن با همسرش یا رفتن به معشوقه اش - بارها و بارها وضعیت مثلث را بازتولید می کند ، که در آن دو زن را "پیشانی" می کند.
بنابراین ، آنچه در نگاه اول خیانت تصادفی و زودگذر به نظر می رسد ، در واقع ممکن است دلایل کاملاً عمیقی داشته باشد.
توصیه شده:
خیانت در چیزهای کوچک: چگونه یاد می گیریم به خود خیانت کنیم
یکی از موضوعاتی که از نظر احساسی با آن به درمان می پردازند خیانت است (شوهر ، همسر ، معشوقه ، معشوقه ، دوست ، رئیس ، کارمند ، شریک تجاری و غیره). خیانت نقض وفاداری به کسی یا عدم انجام وظیفه در قبال کسی است. این ، اول از همه ، نقض تعهدات و توافقنامه ها (عمومی یا غیر عمومی) است.
خجالت نمی کشی ، ها؟! وجدان داری؟! چند کلمه در مورد شرم و وجدان
سخت ترین احساساتی که یک فرد می تواند تجربه کند احساس شرم و گناه است. احساس گناه مداوم اغلب زمینه ساز بیماریهای روان تنی است و شرم عامل بسیار مهمی در ایجاد و نگهداری بسیاری از آسیب های روانی است. شرم یک احساس عمومی است ، هنگامی ایجاد می شود که تهدیدی وجود داشته باشد ، چیزی که دیگران در مورد برخی از اقدامات مذموم ما یاد می گیرند.
در مورد خیانت شرح مورد
یک خانواده کاملا معمولی. ماشین ، dacha در نزدیکترین حومه. همسران شغل ثابتی دارند. فرزند دختر. والدین ثروتمند. پشتیبانی می شوند. آنها مشکلات مادی را تجربه نمی کنند. بیش از 8 سال ازدواج کرده است. دلیل درخواست تجدید نظر ، رسوایی های دائمی خانواده در موضوع زنا بود.
بخور ، وگرنه رشد نمی کنی! در مورد تغذیه اجباری
به یاد داشته باشید که خوردن هر قاشق بعدی غذای منفور چقدر اشک آور بود. "بهتر است اصلا غذا نخورید! و هرگز شیرین هم نباش! بگذار مجازات شوم ، اما دیگر هرگز آن را نخواهم خورد! " - با خودت تکرار کردی و در عین حال ، چه احساس بی عدالتی و ناامیدی شدید ، و مهمتر از همه ، نفرت از غذا از شما دیدن کرد.
درباره برده داری اداری و کار مورد علاقه
همانطور که من فهمیدم ، این تصویر باید نماد ندای آزادی باشد. یعنی ، اگر صبح را در ساحل تایلند ملاقات کنید ، لپ تاپ خود را در ساعت 12 باز کنید تا یک نوبت کاری شروع شود ، "آنجا" می شوید. و اگر شما ، پلانتونین نفرت انگیز ، یوغ را از 9 به 18 در دفتر کثیف در Savelovskaya بکشید ، سپس - در جهت اشتباه چرخیدید ، اوه ، نه آنجا … … نه آنجا … و برای من ، این تصویر فقط چیز دیگری است.