چگونه عزیزی را فراموش کنیم

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه عزیزی را فراموش کنیم

تصویری: چگونه عزیزی را فراموش کنیم
تصویری: چطور #شکست #عشقی را فراموش و درمان کنیم 2024, ممکن است
چگونه عزیزی را فراموش کنیم
چگونه عزیزی را فراموش کنیم
Anonim

آموزش مرحله به مرحله

هدف آن چندان دستیابی به "فراموشی" روابط کامل نشده است ، بلکه روشن ساختن مکانیسم فرآیند ظهور روابط و درد بعدی جدایی است. برای درک اینکه چرا این به هیچ وجه موفق نمی شود - جدا شدن آسان است. هنگامی که ما مکانیک نحوه "درگیر شدن" و "درگیر شدن" را درک کردیم ، می فهمیم که چگونه این روند را معکوس کنیم.

بدن رابطه

وقتی دو نفر شروع به زندگی می کنند با یکدیگر و زندگی به یکدیگر ، یک فضای سوم پرانرژی بین آنها شکل می گیرد ، که قبل از اتصال آنها وجود نداشت - این "بدن روابط" است. بدن رابطه ، پس از شکل گیری ، به خودی خود شروع به وجود می کند ، اگرچه بسیار وابسته به اعمال و افکار "والدین" ایجاد کننده آن است.

این را تصور کنید - ایگرگور. بله ، این یک خروجی است که توسط دو تشکیل شده است. بوته ای که کاشته اید و رشد کرده اید ، با افکار و اعمال خود سیراب شده اید. ما خودمان این "بوته" را کاشتیم ، "و ما مسئول آنچه به دنیا آوردیم هستیم …" و اکنون ، او خودش از شما توجه می خواهد و در حال حاضر می خواهد به تنهایی زندگی کند. سرسخت روابط می خواهد زنده بماند. همین است بدن رابطه

هنگامی که شما از هم جدا شدید ، اصطلاح "بدن رابطه" در حال حاضر متوقف نمی شود. ما می دانیم که کسی که رابطه را ترک می کند و به پایان می رساند ، یک سوم درد جدایی را به دوش می کشد ، و کسی که باقی می ماند ، دو سوم آن را می گیرد.

کسی که باقی مانده است قربانی شرایط است و کسی که رفت آغازگر وقفه است. مبتکران ، رهبران ، نویسندگان آمادگی بیشتری برای پذیرش مسئولیت احساسات خود (مسئولیت احساسات خود نسبت به خود) دارند.

فکر نکنید که آنها در این مورد هیچ دردی ندارند. درد وجود دارد. اما ، درد ناشی از سنگینی و "خون آشام" بدنهای رابطه آنها بیش از اتمام خود دارند. به همین دلیل است که آنها آغازگر هستند و از بین دو شر ، بدترین را انتخاب کردند - برای قطع رابطه. کسی که باقی مانده است ، طبیعتاً نمی خواهد این را ببیند. درد خودش چشمش را بر درد دیگران سایه می اندازد.

چه باید کرد؟

آبیاری بوته را متوقف کنید. دیگر از افکار خود تغذیه نکنید بدن رابطه ، و با گذشت زمان ، بدون شارژ مجدد ، همانطور که کشیده شده است ، در فضای انرژی ذوب می شود.

چگونه می توانید این کار را انجام دهید اگر توصیه "در مورد میمون سفید فکر نکنید" و "همه چیز را از سرتان بیرون کنید" جواب نمی دهد؟ - شما می پرسید.

به یک فیل صورتی یا گربه خالدار فکر کنید! -جوابتو میدم

یعنی ، راز این است که به موقع متوجه شوید "اوه ، من دوباره دارم به آن فکر می کنم …" ، و توجه شما را به چیز جذاب دیگری معطوف می کنم. بحث را عوض کنید.

برای کمک به خودم ، می توانید لیستی از نحوه کمک به خودم برای جلوگیری سریع از "آبیاری بوته" بنویسید:

- با دوست خود تماس بگیرید …

- به شبکه های اجتماعی بروید …

- مقاله را بخوان …

یعنی انجام هر مشاغلی که حداکثر توجه را از من بخواهد مناسب است (شستن ظروف مناسب نیست).

با آتش با آتش مبارزه کنید

"روابط جدید - قدیمی را بکشید" ، این حکمت به اندازه جهان قدیمی است. البته بعید است که شما از یک رابطه جدی به یک رابطه به همان اندازه جدی و عمیق برسید ، اما نکته در اینجا در روابط نیست ، بلکه در برداشت است.

شما به تجربیات جدیدی نیاز دارید که قدرت آن می تواند روشنایی خاطرات قبلی را جایگزین کند. روابط جدید ، مخاطبین جدید و فقط ارتباطات جدید - خودتان متناسب با شرایط خود انتخاب کنید. هیچ کس شما را به زنا فرا نمی خواند ، اما هیچ کس نیز شما را منع نمی کند. این را به خاطر بسپار.

درک و به خاطر سپردن خوب است ، با این حال ، روشن هرگز عمیق نیست. اما اکنون روشنایی احساسات برای شما شفا بخش است ، شما را از اعماق بیرون می کشد ، شما را از درد به سطح می کشاند. در جایی که می توانید خودتان را در آغوش بگیرید ، خود را از قطعات شکسته در یک قطعه واحد جمع کنید و بفهمید کی هستید و کجا می خواهید ادامه دهید.

چه باید کرد؟

با دوستان قدیمی جدید و فراموش شده چت کنید. شاید از موقعیت "هیچ کس به هیچکس بدهکار نیست" وارد رابطه جدیدی شوید. پیشاپیش درک کنید که ، اول از همه ، برای خلق و خوی است - در مورد "اینجا و اکنون". چنین حرکت شفابخش و "هیچ چیز جدی" - این فرمول می تواند شما را از انتظارات و ناامیدی های شما محافظت کند.

این رویکرد تعاملی عاری از مصرف گرایی خودخواهانه با هدف تشخیص خود و جهان است. این درباره "چگونه مردم در حال حاضر ارتباط برقرار می کنند و چگونه مرا می بینند؟"

پس از همه ، شما ، در طول غوطه ور شدن در رابطه قبلی ، مدت طولانی خود را از طریق چشم شریک قبلی درک می کردید. و این ، می بینید ، یک طرفه است. زمان آن رسیده است که خود را جمع آوری کنید ، اطلاعات مربوط به خود را از طریق بازتاب خود در سایر افراد جدید به روز کنید.

افراد جدید ، اول از همه ، درک تازه ای از خود هستند. ثانیاً ، این یک انرژی جدید است ، که این نیز مهم است. بالاخره مال شما بدن رابطه در حال حاضر "گرم نمی شود"

هدایا و کینه خود را بررسی کنید

وقت خود را صرف کنید تا این پاراگراف را با عبارت "آه ، متوجه شدم ، او به من درد و آزمایش داد. شریک - وای ، فوق العاده - من هستم!"

این دیدگاه کافی نیست. این یک دیدگاه منفی است ، جایی که شما خود را در نور خوب و شریک خود را در نور بد قرار می دهید. داری سخاوت بازی میکنی نه ، کار نمی کند ، زیرا خودفریبی است.

خودفریبی همیشه پرهزینه است. شما با این واقعیت پرداخت می کنید که نمی توانید رابطه را در سر خود بگذارید ، زمان زندگی در حال تمام شدن است ، شما آن را از دست می دهید. این قیمت بسیار گران است.

اینجاست که باید عمق کینه خود را کشف کنید. پیدا کنید و ببینید این رنجش بر چه اساسی استوار است. یعنی "کمبود" خود را پیدا کنید.

مثلا: من نامه های عاشقانه او را نوشتم ، اما او به من نداد - احساسات کمی از طرف او وجود داشت.

من به او "همه من" را دادم ، اما او با میل و علاقه "چیزی نداد".

به طور کلی ، هیچ "من خیلی کار کردم" با متقابل متعادل نیست. "من برای او اینگونه هستم ، اما او اینطور نیست" است انتظار ، این خاک برای شماست ناامیدی ها.

پیدا کردن این نقطه از یک خاص انتظارات ، که بر آن کینه شما بیشتر شد ، آن را تجدید نظر کنید و ببینید که یک شخص واقعی ارتباط چندانی با انتظارات شما ندارد. شما به آن رسیدید - انتظار.

و حتی اگر او با شما بازی کرد و بلافاصله ادعاهای شما را رد نکرد ، باز هم با انتظارات شما یکسان نیست. او نتوانست در سر شما (پشت جمجمه غیر شفاف) جزئیات و جزئیات را ببیند ، پروژه شما "تصویر درخشان شریک من" ، و بنابراین ادامه پیدا نکرد ، توجیه نمی کند. به هر حال ، او برنامه ای برای زندگی خود دارد.

- آنها انتظار نداشتند؟ اوه واقعا؟ در اینجا یک مرد گستاخ است ، او خوشحالی خود را از بودن با شما ندانست. بله ، او نمی تواند از آن قدردانی کند. خوب ، این نیز اتفاق می افتد. برخی از آنها "عقب مانده" هوشمند هستند.

این بدان معناست که و هیچ چیزی وجود ندارد که از او ناراحت شوید ، اما شما باید از خود آزرده شوید. شما باید از خودتان ، که / یا با این "تصویر روشن" و "آینده آسمانی شما" ، ناراحت شده اید.

و از آنجا که می توانی از خودت ناراحت باشی (این همیشه لطفاً) ، پس می توانی خود را نیز ببخشی ، ای احمق.

بنابراین معلوم می شود که شما نیازی به بخشیدن هیچکس جز خودتان ندارید. بخشیدن خود به یک احمق احمق ، برای انتظارات ساده لوحانه ، ادعاها ، ممکن است و نه چندان دشوار. برای انجام این کار ، شما باید "تاج" نفس همه جانبه ، دوراندیش و قادر مطلق خود را "بردارید" و همدردی اصلی و واقعی خود را نشان دهید. به عنوان یک کودک کوچک و دوست داشتنی با خود همدلی کنید. بله ، من همیشه نمی توانم همه چیز را بدانم ، خوب ، خوب ، و این نیز اتفاق می افتد. و این هم من هستم.

بخشیدن دیگری سخت است. زیرا به طور کلی نمی توان دیگری را بخشید

بخشیدن دیگری نقص است. فقط می توانید خود را ببخشید. مهم است که برای چه چیزی بیابید: برای حماقت ، برای اسراف ، برای باز بودن ، برای سخاوت ، برای ضعف ، برای درماندگی و غیره.

و بپذیر که این من هم هستم. بله ، اتفاقاً من اینطور هستم. این عادلانه است و بنابراین ، از این نقطه می توانید ادامه دهید. نتیجه گیری کنید ، شروع کنید ، زنده باشید.

با متوقف کردن بخشش دیگران در خارج ، دوباره شما روی آورد به آینده … در غیر این صورت ، "زندگی وجود نداشت." زیرا در تلاش برای بخشیدن دیگری ، به زندگی پشت کردید. و زندگی در عوض به شما پاسخ داد. و عادلانه ، زیبا و متقارن بود.

به دوست داشتن خود ادامه دهید

این نکته ، در نگاه اول ، ممکن است با اولی مغایرت داشته باشد ، اما اینطور نیست. ما به سادگی ، با ایجاد یک دایره ، وارد دور بعدی مارپیچ می شویم ، تا به سطح جدیدی از درک و عشق به زندگی برسیم.

در اینجا ، این موضوع اهمیت پیدا می کند که ما هرگز از دوست داشتن عزیزان خود دست نکشیم ، فقط گاهی اوقات رابطه ما برای یکی از این دو مفید نیست. بنابراین ، ما جدا می شویم.

در اینجا ، "باقی مانده خشک" گرمای نور باقی می ماند."بله ، این شخص در زندگی من بود و تا ابد صفحه ای از زندگینامه من باقی خواهد ماند - به لطف او و همسفران خوب".

در اینجا ، در واقع ، ما بزرگ شدیم. با پذیرفتن همه چیزهایی که در حال حاضر آماده تغییر مجدد هستند "نفرت برای عشق". اکنون ما خودمان را در روابط دوست داریم ، تکانه های بالا و تکانه های پایین ، پاکی افکار و علاقه خودخواهانه. خود را سفید نکنید ، اما خود را تحقیر نکنید. در اینجا ما آماده ایم تا کل طیف را ببینیم. بله ، این تجربه باعث شد من پیشرفت کنم.

به لطف او ، من می توانم خودم را بهتر بشنوم. از آنجا که ، همانطور که معلوم شد ، بخشنده سازنده خود است ، کسی که قادر به عشق ورزیدن به دیگری است ، یکی از نشانه های ویژگی های بزرگسالان توانایی بخشیدن است.

در حال حاضر در خاطرات هیچ دردی وجود ندارد ، در تماس هایش "نزدیک" نمی شود و در فضا نزدیک می شود - رها کنید. تا جایی که سه نکته قبلی را گذرانده ایم ، رها کنید.

برخی (نه تعداد زیادی) به طور شهودی این مسیر را دنبال می کنند ، راه درک معنای روابط. و آنها درک می کنند ، نه چندان زیاد چرا ، چقدر، چرا همه اینها بود و چگونه من را برای یک عمر وسیع تر و ثروتمندتر کرد.

حلقه طولانی در حال انجام است "چرا؟" ، "چرا همه اینطور بود؟" - مفید نیست. "چرا" -ما را به رو به رو می کند ولی "چرا" این بود - ما را در مواجهه با آینده قرار می دهد. کجا می خواهید زندگی کنید؟ خودشه!

چه باید کرد

با تشکر

از چه چیزی تشکر کنم؟

حداقل از این واقعیت که شخص مدتی از عمر خود را صرف شما کرد سپاسگزارم.

هدر دادن زمان زندگی برای شخص دیگری هدیه ای ارزشمند است. او را نمی توان با هیچ توضیح خصوصی در مورد آنچه شما / او به طور خاص از رابطه می خواهید مقایسه کرد. درک این موضوع برای یکبار مفید است.

از دیگری قدردانی کنید ، بله از شما قدردانی خواهد شد.

توصیه شده: