2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
در فرآیند تبدیل شدن به یک فرد ، پس از یک ضربه روحی شدید (پاراسوئید ، خودآزاری ، الکلیسم ، اعتیاد به مواد مخدر و بسیاری از جلوه های شخصیتی ناسازگار و اعتیادآور دیگر) ، او باید به شیوه جدیدی در جامعه سازگار شود. با داشتن تجربه قبلی و دریافت نکردن آنچه او انتظار داشت ، بنابراین فرد باید دنیای اطراف خود را به روشی جدید بپذیرد و درک کند
برای این ، بر این اساس ، منابع تطبیقی روان ، ارزشهای مادی و اخلاقی مورد نیاز است.
هرگونه محرک باید حذف شود ، از طریق آن فرد سعی می کند با وضعیت ناراحتی روانی و احساس ناسازگاری در جامعه کنار بیاید. به بیماریهای روان تنی فوق الذکر که باعث اختلال در زندگی فرد می شود.
گرایش کل سیستم هدفمند عملکردی در یک فرد با مطابقت و عدم تناسب اهداف و نتایج وی تعیین می شود.
منابع تطبیقی در انسجام آنها آشکار می شود.
در این سیستم عملکرد ، ما گزینه های یکسانی را در جهت احتمالی سازگاری ها تعیین نمی کنیم.
فرض کنید ، با داشتن دانش و مهارت خاصی برای نگاه فلسفی به زندگی ، می توانید مدلی از لذت طلبی را انتخاب کنید ، یعنی در سازگاری نهایی ، فرد به لذت می رسد و از رنج جلوگیری می کند ، معنی و لذت را می یابد و همه اینها را با لحظات سفید برجسته می کند شادی
بهتر است مدل اپیکور را رد کرد. البته ، شما می توانید با فرنی و آب ، در زیرزمین یا با افرادی که اقامتگاه ثابت ندارند خوشحال باشید ، اما این مدت زیادی طول نخواهد کشید. به زودی یک شخص به عنوان یک شخص سقوط می کند. نه ، نه من ، نه بیش از من ، بلکه تنها یک حیوان باقی خواهد ماند ، یعنی حیوانی که تقریباً هیچ انسانی در آن باقی نمانده است. به جز دست ها ، پاها و سر ، با مجموعه ای از رفلکس ها و اختلالات حرکتی در نتیجه دیپسومانیا - الکلیسم.
همچنین لازم است جنبه عملگرایانه سازگاری ، اجتماعی و حرفه ای را در نظر بگیریم. دست به کار شوید و مسئله مسکن را حداقل برای اولین بار حل کنید. موفقیت و موفقیت پس از سازگاری در جامعه ، که قبلاً شخص دیگری بوده است ، قابل رد نیست.
قضاوت در مورد شخص فقط به عنوان موجودی که تا حد محدودی سازگار است در چارچوب فعالیتهای خودران در نظر گرفته می شود. این تحلیل منجر به ایده عدم سازگاری به عنوان یک پدیده مثبت احتمالی می شود.
کل سیستم هدفمندی به معنای وجود رابطه متناقض بین هدف و نتیجه است.
ممکن است مقاصد با عمل ، نیات با تجسم آنها و انگیزه برای اقدامات و نتایج آنها مطابقت نداشته باشد.
این تناقض اجتناب ناپذیر و دشوار است یا اصلا قابل حذف نیست ، اما شامل زیرنویس و منبع پویایی فعالیت ، تحقق و توسعه آن است. عدم دستیابی به هدف همه منابع را در فردی که پیشرفت مثبتی در یک دوره معین دارد فعال و افزایش می دهد.
تکامل در افسردگی و استرس ایجاد شده است ، این مکانیزم شروع به کار است ، تنها زمانی که فرد بیرون رانده می شود ، شروع به فکر می کند و جلو می رود. اگر نتیجه غنی تر از آرزوهای اولیه باشد ، پس با مشارکت مکانیسم های حرکتی ، توسعه فعالیت را تحریک می کند.
هوش برای تکامل و بقای انسان در هر شرایطی به دست می آید.
همه مقوله های ذهنی ، فلسفی و استدلال مدت ها پس از تولد زن و مرد به وجود آمد و مرد زنده ماند و بیشتر و بیشتر اجتماعی شد و خود را با آسایش و محرک محاصره کرد.
بدون تطبیق پذیری ، موضوع جاذبه به مرز بین نتایج متضاد عمل و حتی امکان نتایج متقابل فعالیت بدل می شود.
چنین جاذبه ای بخشی از اشکال همه انگیزه های رفتار است.
در زمینه دانش ، فرد توسط مرز بین دانش و غیر دانش ، آشنا و ناآشنا جذب می شود و این محرک و موتور است.
اگر فردی تمایل به خلاقیت دارد ، آنگاه مرز بین ممکن و ناممکن ، هنر ، شعر ، نثر است.همه اینها دنیاهای جدیدی را در درون فرد باز می کند ، که غیر ممکن به نظر می رسید ، ممکن می شود. در تاریخ مثالهای کافی برای درک این موضوع و عینی بودن وجود دارد.
در زمینه خطر ، این مرز بین بهزیستی و خطر وجود ، ترسهای ناخودآگاه همه این تزئینات ترس را که توسط خود شخص اختراع شده است در معرض خطر قرار می دهد. ریسک نقش مهمی در تکامل c داشته است.
در بازی هایی که مرز بین خیالی و واقعی به سادگی شفاف است و این شفافیت فرد را به این همه شیدایی و وسوسه سوق می دهد.
اعتماد بین مردم نیز مانند مرز باز بودن با افراد و بیگانگی از آنها به نظر می رسد ، که می تواند به عنوان یک ناسازگاری اجتماعی و روانی فردی عمل کند که فرایندهای خرد و کلان خود را در روح خود تجربه می کند. یک فرد می تواند در خود عقب نشینی کند و در ناهماهنگی درونی حل شود ، که بعداً می تواند منجر به افکار خودکشی شود. اولین قدم پیچیدگی روانی اجتماعی سازگاری در جامعه است.
عدم تطبیق پذیری همچنین می تواند به عنوان نوعی ناسازگاری عمل کند ، در مواردی که تلاش طولانی و ناموفق برای تحقق هدف وجود دارد ، یا زمانی که دو یا چند هدف معادل وجود دارد.
این ، به نوبه خود ، نشان دهنده ناپختگی شخصیت یا مرحله کودکی ، انحرافات روان تنی ، نوعی ناهماهنگی در زمینه تصمیم گیری است ، یا ممکن است نتیجه یک وضعیت شدید ، فورس ماژور باشد.
بنابراین ، سازگاری و منابع آن با شرایط محیط وفق می یابد ، یعنی فرد باید با اقتباس از هنجارها و ارزشهای این جامعه با الزامات موجود در جامعه ، کلیشه ها ، معیارهای ارزیابی سازگار شود.
و به یاد داشته باشید ، فقط با تغییر آگاهی خود - ما با هم جهان را تغییر می دهیم!
توصیه شده:
محکومیت منابع
اخیراً با استدلال جالبی از روانشناس نروژی Arnhild Lauweng در مورد نیاز به پذیرش دیگران و نحوه برخورد با آن برخورد کردم: "… آنها می گویند ، ما نروژی های سربلند ، متین و مستقل هستیم که در صورت لزوم ، با خوشحالی به تنهایی به قطب شمال می رویم ، در همه موارد زندگی ما باید به تنهایی با مشکلات کنار بیاییم ، فقط به خودمان متکی هستیم ، و در هیچ موردی نباید رویای توجه و مراقبت دیگران را در سر داشته باشیم … انسان یک حیوان اجتماعی است و ما به گروه اجتماعی خود نیاز داریم.
انرژی حیاتی به کجا می رود و منابع را از کجا بدست می آورد؟
برنامه هایی وجود دارد ، اهدافی وجود دارد ، دانش چگونگی وجود دارد. اما افسوس ، در حال حاضر هیچ قدرتی برای تجسم تغییرات در زندگی وجود ندارد. خستگی جسمی ، بیماریهای مکرر ، خلق افسرده افسرده ، شیوه زندگی منزوی ، عدم تمایل به انجام کار و شروع کارهای مهم ، اما از آنجا که باید شروع کرد ، کنار آمدن با موارد موجود دشوار است … انرژی به کجا می رود؟ هرکسی یک منبع انرژی حیاتی (حیاتی) دارد و هرکسی آن را به روش خود مصرف می کند.
من سیب به Nect نمی دهم: در مورد منابع و مرزهای شخصی
فیلم قدیمی شوروی راجع به بوراتینو را بخاطر بسپارید ، و سخنان او: "من به نکت سیب نمی دهم ، با وجود اینکه او در حال مبارزه است!" ؟ من درباره شما اطلاعی ندارم ، اما این عبارت تحسین و اندوه را در من برانگیخت. من تحسین می کردم و بی سر و صدا حسادت می کردم که پسر چوبی حتی حاضر نیست سیب های خیالی را به اشتراک بگذارد.
چگونه می توان قدرت و منابع را برای تغییرات مثبت در زندگی خود باز کرد
مسیر کشف قدرت و منابع تغییرات مثبت در خود از طریق رنج است. تا زمانی که ما از رنج فرار می کنیم و قدرت و شجاعت این را نداریم که ریشه همه مشکلات و رنج های خود را ببینیم ، تا آن زمان زندگی ما مانند مبارزه با آسیاب های بادی خواهد بود که به طور اساسی تغییر نمی کند و شادی را به ارمغان نمی آورد.
نحوه تطبیق سریع در شرایط غیرقابل پیش بینی
نویسنده: ویتالی ناوموف عکس: Taravskaya Hope این اتفاق می افتد که شخصی در موقعیت های غیرقابل پیش بینی "گیر می کند" و به حالت غیرمنابع می افتد. و سپس ، هنگامی که عمل و تصمیم گیری آگاهانه مهم است ، یکی از غرایز اساسی حیوانات به سادگی روشن می شود: