2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-08-08 14:21
یک فرد آسیب دیده چگونه رفتار می کند و چگونه می توان این نوع شخصیت را از بیرون تعیین کرد؟ برای پاسخ به این س questionsالات ، باید مفهوم ضربه را درک کنید
ضربه یک ضربه قوی به روان است ، که شخص آن را به طور منظم دریافت می کند ، در نتیجه نمی تواند استرس روانی را تحمل کند و به عبارت دیگر "خراب می شود". یعنی منابع داخلی و خارجی یک فرد از تأثیر عوامل محیطی قوی تر است (به عنوان مثال ، تأثیر افراد غریبه و نزدیک - شخصیت مادر یا پدر ، مادربزرگ های بومی ، پدربزرگ ها و غیره)
شدیدترین آسیب ها ، که تأثیر بسزایی در شکل گیری بیشتر روان شخصیت دارند ، در اوایل دوران کودکی رخ می دهد. اعتقاد بر این است که قبل از هفت سالگی ، آسیب های روحی روانی بر روان انسان باقی می گذارد. اینها عمدتا آسیب های چسبندگی هستند. به عنوان مثال ، صدمات مربوط به ایمنی و اعتماد (یک نقص اساسی در فرد ایجاد می کند) ، صدمات ناشی از همجوشی یا جدایی ، صدمات ناشی از طبیعت خودشیفته یا اسکیزوئید
بر این اساس ، فردی که در ناحیه ایمنی ، اعتماد و تلاقی آسیب دیده باشد دارای تیپ شخصیتی اسکیزوئید خواهد بود. آسیب های ناشی از جدایی ، عدم ستایش ، تشخیص و پذیرش یک شخصیت خودشیفته را شکل می دهد. عدم پذیرش والدین و به طور کلی در جامعه ، طلاق مادر و پدر دلیل شکل گیری شخصیت افسرده خواهد بود. در مورد دوم ، نگرش نسبت به کودک در صورت کمبود منابع خارجی به یک عامل اضافی آسیب تبدیل می شود (به عنوان مثال ، در بحران خانوادگی ، کودک توسط مادربزرگ خود حمایت می شد - در این مورد ، روان او آسیب نبیند) بدست آوردن ضربه روانی بستگی به وجود روان شکل گرفته ، ثبات و حمایت آن (خویشاوندان ، همسایگان و غیره) دارد ، یعنی همان ضربه بر کودکان مختلف تأثیر متفاوتی دارد. بسته به قدرت ضربه ، ساختار سازمان شخصیت شکل می گیرد (نوع روان رنجور ، مرزی یا روان پریش). بنابراین ، هرچه ضربه بیشتر روان را از بین ببرد ، فرد در طول تداوم سلامت به روان پریشی نزدیکتر می شود
چه چیزی قدرت آسیب را تعیین می کند؟ حداقل سه عامل وجود دارد - قدرت تأثیر ، فراوانی ، فهرست منابع برای کودک
در بزرگسالان ممکن است صدماتی وجود داشته باشد. اساساً ، آنها با خشونت یا اقدامات نظامی همراه هستند ، یک شوک قوی در زندگی ، که دیدگاه فرد را نسبت به زندگی (حمله ، سرقت و غیره) تغییر داد
اگر در دوران کودکی کودک مورد ضرب و شتم ، نادیده گرفته یا فشار روانی بر او قرار گیرد ، نوع سازماندهی شخصیت از نظر ماهیت آسیب زا خواهد بود. چنین افرادی وابستگی را درک نمی کنند - آنها آن را با خطر مرتبط می دانند ، زیرا حتی نزدیکترین افراد می توانند آسیب برسانند و درد را به همراه داشته باشند
علائم خارجی ضربه چیست؟ اول از همه ، ترس ، که زمینه ساز ماهیت آسیب زا است. در ظاهر ، نه ترس ، بلکه خشم ، گناه یا شرمندگی را می بینید. این یک واکنش دفاعی مردم است. به عنوان مثال ، تجلی ظاهری یک شخصیت خودشیفته نوعی بازی با خدا ، برتری ظاهری و غیبت کامل شرم است
احساس گناه می تواند در شرایطی مشاهده شود که فرد مسئولیت توجیه اقدامات دیگران و دردی را که بر او وارد شده است بر عهده می گیرد - باور این که شخصی به دلیل شکست خود و اشتباهاتش در اعمال آسیب دیده است ، آسان تر است ("من این کار را اشتباه انجام دادم ، بنابراین او خودش مقصر است و باید پاسخگوی اعمال خود باشد! "). به چه دلیل دیگر مردم سرزنش می کنند؟ به منظور احساس ناامنی جهان ، کنترل درد و کینه احتمالی. به سختی می توان برای هر شخصی ناتوانی را تجربه کرد. در روانشناسی ، این تجربه سخت ترین محسوب می شود.در واقع ، افراد درماندگی خود را در پشت احساس گناه پنهان می کنند ("من قطعاً دفعه بعد بهتر عمل خواهم کرد و هیچکس به من آسیبی نخواهد رساند"). چنین افرادی اغلب در نوعی اضطراب ، سرگیجه یا وحشت هستند. از آنها اغلب می توانید عبارات زیر را بشنوید - "من وقت آزاد ندارم" ، "من برای هیچ چیز وقت ندارم" ، "من نمی خواهم وقت خود را روی این سوالات تلف کنم" ، "اگر زمان تلف شود چه؟. " آنها کاملاً بر زمان کنونی متمرکز شده اند ، گویی آینده بسیار محدود است یا اصلاً نیست
آسیب دیدگان دارای ویژگی شگفت انگیزی هستند - یا برای برقراری رابطه به زمان نیاز دارند یا به سرعت وارد رابطه می شوند. با این حال ، پس از مدتی ، وقفه ای رخ می دهد - آسیب ها نمی توانند استرس و فشار را تحمل کنند. واکنش خارجی کاملاً ناکافی است - کنترل بیش از حد ، تظاهر به خود ، طغیان ناگهانی خشم ، سرزنش ، انزوا ، کاهش ارزش ، اعتیاد به اجتناب ، اعتیاد به عشق ، اشک های هیستریک یا رسوایی
رابطه با افراد آسیب دیده یادآور عبارت ساده "توقف کن ، اینجا بیا" است. از یک سو ، فرد خواسته های چند جهته ای را مطرح می کند ("کار کنید ، درآمد کسب کنید و موارد دیگر"). و از طرف دیگر - "نه ، همیشه با من بنشین". اعتقاد بر این است که رفتار بر اساس یک نیاز بسیار قوی است. هرچه ضربه زودتر رخ دهد ، تشخیص نیاز شما به این جهان دشوارتر است. برآوردن این نیاز به مشارکت نیز مشکل است. صرف نظر از میزان رضایتمندی آسیب زا ، او همه چیز را سطح بندی و بی ارزش می کند ، و بر این اساس همه چیز از کنار می گذرد. چرا؟ به نظر می رسد که باید در روح مکانی ایجاد شود ، که با کمک آن فرد می تواند قبول کند
تروما شبیه جوجه تیغی است. برقراری ارتباط با آنها بسیار دشوار است ، آنها سوزان هستند و می توانند به طور ناگهانی مشکل ایجاد کنند ، گاز بگیرند ، عجله کنند و عصبانی شوند. این رفتار ارتباط مستقیمی با میزان ضربه به فرد دارد. اگر صدمات در یک دوره اولیه به فرد وارد شده باشد ، هر سانتی متر از بدن نوعی زخم باز است. هر لمس درد ، ضربه و واکنش دفاعی (فلاش) است. پاسخ آزمایشی آسیب زا عصبانیت یا انزوا است
ممکن است برای خارجی به نظر برسد که واکنش آسیب زا بسیار تند و بیش از حد است. رسوایی غیرمنتظره ، فوران خشم ، اتهامات بی اساس ("آه ، تو مرا اذیت می کنی!"). با این حال ، در واقعیت ، او به سادگی روی یک زخم دردناک قدم گذاشت ، بنابراین فرد آسیب زا وارد قیف ضربه شد و رفتاری که ظاهر می شود یک حالت شور است
شریک زندگی ، فرد نزدیکی که با او ارتباط برقرار می کنید ، چه احساسی دارد؟ دو طرف وجود دارد: یکی همیشه می خواهد کمک کند ، گرم است ، حمایت می کند و ویژگی دوم احساس گناه است. و این شراب بسیار قوی ، آسیب زا و سمی است. این بر اساس درک نادرست از خط رفتار در رابطه با آسیب زا است. در جایی عمیق ، آنها گرما ، مراقبت و میل به باز شدن دارند. و برای این فقط کافی است کاری متفاوت انجام دهید. مبتلایان به تروما احساساتی دارند ، اما در اعماق ذهن ، پشت هزار مکانیسم دفاعی که به محافظت از نواحی دردناک کمک می کنند ، پنهان شده اند
برای افرادی که تمایل به آسیب دارند ، دشوار است که مهربانی ، گرمی و مراقبت از خود نشان دهند. برای برخی ، این بدتر و خطرناکتر از نشان دادن پرخاشگری و عصبانیت است. اگر فردی در طول زندگی خود خشم ، پرخاشگری را تجربه کرده باشد ، از همه جدا شده و طرد شده باشد ، رفتار او کپی نگرش دیگران نسبت به او است
برای یک فرد آسیب دیده ، یک موقعیت گرم یک تجربه جدید است که باعث وحشت می شود. برای یک فرد معمولی ، این تجربه ای است که احساس ترس و تنش درونی را ایجاد می کند ، اما شخص آسیب زا به هیچ وجه این گرما و لطافت را درک نمی کند ، بنابراین مکانیسم محافظتی خود را از "خارپشت" به کار می گیرد
در درون هر شخصیت آسیب زا یک کودک کوچک و ترسیده وجود دارد.برای نشان دادن گرما ، لطافت و مراقبت از او همیشه می تواند مرتبه ای بزرگتر از نشان دادن پرخاشگری و همچنین پذیرش باشد. یک وضعیت نسبتاً ناپایدار و خطرناک
توصیه شده:
درگیری خارجی - درگیری داخلی
وقتی شروع به ایفای نقش هایی می کنیم که برای خودمان غیرمعمول است ، وانمود می کنیم راحت و خوب هستیم ، صحبت از روابط جعلی منطقی است. پشت نقاب فروتنی و فروتنی ترس از مواجهه با عدم شباهت یکدیگر پنهان شده است. ما با نگه داشتن شریک روی آن تمرکز می کنیم.
درباره "اژدها" داخلی و خارجی
امروز یاد این مثل طنز آمیز افتادم. شوالیه از صحرا عبور کرد. در راه ، اسب ، کلاه ایمنی و زره خود را از دست داد. فقط شمشیر باقی ماند. شوالیه گرسنه و تشنه بود. ناگهان در فاصله ای دور دریاچه ای دید. شوالیه تمام نیروی خود را جمع کرد و به سمت آب رفت.
از دست دادن ساده لوحی (ادامه سری مقالات درباره هیولاها - داخلی و خارجی)
در مقاله های قبلی ، من در مورد دلایل تبدیل "شاهزادگان" به "هیولا" صحبت کردم و اینکه چرا در برخی موارد مستعد افسونگری هستند و در برخی دیگر اینطور نیست. ما در مورد این موضوع با استفاده از مثال دو افسانه صحبت کردیم: "زیبایی و جانور"
درباره کلیشه ها ، استعدادها و نظم و انضباط - آنچه شما را از یادگیری زبان خارجی باز می دارد
در دنیای مدرن ، فردی که زبان انگلیسی را نمی داند ضررهای زیادی می کند. من در مورد یک فرد به عنوان یک متخصص صحبت می کنم - علاوه بر این ، در هر زمینه ای (در مفهوم عمومی انسان ، چنین فردی می تواند بسیار خوب باشد ، اما منظور من این نیست). لندن پایتخت بریتانیای کبیر است ، بله.
یادگیری یک زبان خارجی مانند یک نفس الهام بخش
امروزه مردم ساعت های زیادی را صرف یادگیری زبان های خارجی می کنند. چند ساعت از زندگی خود را صرف آموزش زبان انگلیسی در مدرسه می کنیم؟ اغلب این بخش از زندگی بی اثر استفاده می شود. ما فاقد انگیزه هستیم ، هیچ تماسی با معلم وجود ندارد ، همکلاسی ها حواسشان را پرت می کنند.