نحوه صحبت با احمق ها: توصیه روانپزشک معروف مارک گولستون

فهرست مطالب:

تصویری: نحوه صحبت با احمق ها: توصیه روانپزشک معروف مارک گولستون

تصویری: نحوه صحبت با احمق ها: توصیه روانپزشک معروف مارک گولستون
تصویری: بحث کردن با آدم‌های احمق 2024, آوریل
نحوه صحبت با احمق ها: توصیه روانپزشک معروف مارک گولستون
نحوه صحبت با احمق ها: توصیه روانپزشک معروف مارک گولستون
Anonim

دستورالعمل برخورد با افراد غیرقابل تحمل ، نحوه برخورد با افرادی که تجارت را تهدید می کنند. نویسنده نحوه به دست آوردن کنترل بر افراد غیر منطقی و نحوه برخورد با مشتریان بی پروا ، همکاران دستکاری کننده و کارفرمایان دیوانه را توضیح می دهد.

احساس گناه کنید

اتفاق می افتد که ما ناگهان متوجه می شویم که در رابطه با یک فرد غیر منطقی رنج می بریم فقط به این دلیل که نمی خواهیم خود را در چشمان خود بیاندازیم. ما بسیار ترسیده ایم که بپذیریم افکار بد مدتهاست در سر ما می چرخند مانند "من از شما متنفرم و می خواهم شما ناپدید شوید" یا "اگر ترجیح می دهید بمیرید ، در غیر این صورت من می میرم".

این مهم است که بدانید داشتن چنین افکاری به خودی خود طبیعی است و شما را بد نمی کند ، اما این نشانه آن است که زمان آن رسیده است که ارتباط خود را با یک فرد غیر منطقی قطع کنید.

حتی به ادامه رابطه فکر نکنید - فقط دور شوید.

این احتمال وجود دارد که فرد سعی کند شما را بازگرداند.

در این مورد ، از اصول زیر استفاده کنید:

- واکنشی نشان ندهید. به خود اجازه ندهید که فکر کنید مشکلات این شخص حوزه مسئولیت شما یا نتیجه اشتباهات شما است. با خود تکرار کنید: "این دیدگاه او ، مشکل او ، مسئولیت او است."

- ریسک نکن به این شخص فرصتی ندهید که کلمات شما را اشتباه بیان کند و شما را مقصر یا مسئول این موقعیت جلوه دهد.

- جان دوباره نگیر. اجازه ندهید موقعیت هایی که در آن فرد سعی می کند رابطه شما را احیا کند و دوباره دستکاری شما را شروع کند. هنگامی که شروع به استفاده از این اصول کردید ، تا انتها پیش بروید. در ابتدا ، شخص غیر منطقی به احتمال زیاد سعی می کند شما را دوباره به رابطه بکشاند ، اما اگر تسلیم نشوید ، سرانجام به قربانی دیگری روی می آورد.

تست اختلال شخصیت

یک راه سریع برای تشخیص فردی که از اختلال شخصیت رنج می برد ، و استفاده از آن حتی در یک روز ، حتی هنگام درخواست کار ، کار دشواری نیست.

از مصاحبه شونده خود بپرسید که در گذشته چه چیزی آنها را ناراحت ، ناراحت یا ناامید کرده است و سعی کنید بفهمید که به نظر آنها چه کسی مقصر است.

آیا او چیزی شبیه این می گوید:

"من نباید نقاشی را رها می کردم"؟

یا آن را به صورت دیگری فرموله می کند:

"من می خواستم هنرمند شوم ، اما نه پدر و مادرم و نه همسر اولم از من حمایت نکردند"؟ اگر فردی از اختلال شخصیت رنج می برد ، احتمالاً دیگران را سرزنش می کند - و برای شما روشن خواهد شد که ادامه رابطه ارزش ندارد.

شش نوع اصلی از افراد مبتلا به اختلالات شخصیت

هیستروئید:

افرادی از این نوع نیاز به توجه بیشتری دارند. وقتی شخص دیگری در مرکز باشد برای آنها ناخوشایند است. چنین افرادی اطرافیان خود را تماشاچیانی می دانند که برای تأمل درام بعدی جمع شده اند.

خودشیفته ظاهر:

این افراد خود را مرکز جهان می دانند. سعی کنید در مورد علایق یا نیازهای خود با آنها صحبت کنید ، آنها بلافاصله خسته یا حتی عصبانی می شوند. آنها انتظار برخورد خاصی از همه را دارند و حتی فکر نمی کنند که این کار را بر دیگران تحمیل می کنند.

وابسته:

افراد غیر منطقی گاهی از نظر احساسی وابسته می شوند ، اما اکنون من در مورد کسانی صحبت می کنم که دائماً به دیگران وابسته هستند. آنها به حمایت نیاز دارند: آنها نمی توانند یک تصمیم واحد بگیرند ، آماده نیستند که به تنهایی عمل کنند ، از تنها ماندن می ترسند.

پارانوئید:

چنین افرادی باید دائماً بدانند کجا می روید ، کی برمی گردید و با چه کسانی وقت می گذرانید. مهم نیست که چقدر سعی می کنید آنها را از وفاداری خود مطمئن کنید ، آنها نمی توانند اعتماد کنند.

خط مرزی:

چنین افرادی در وضعیت بحرانی دائمی زندگی می کنند ، آنها دائما می ترسند که آنها را ترک کنید یا کنترل آنها را شروع کنید. و به همین دلیل است که آنها گاهی شما را ایده آل می کنند و گاهی از شما متنفر می شوند. بهترین علامت ابتلا به BPD ترس مداوم شما از ناراحت کردن و عصبانی کردن اوست ، زیرا وقتی این اتفاق می افتد ، او به طور نامتناسب به مشکل واکنش نشان می دهد.

جامعه شناختی:

در ابتدا ، چنین افرادی اغلب تأثیر بسیار دلپذیری را ایجاد می کنند ، اما قادر به دلسوزی و همدردی نیستند ، آنها با سرزنش های وجدان آشنا نیستند. به نظر می رسد آنها حق دارند هر کاری را که می خواهند انجام دهند تا به خواسته خود برسند ، به احساسات شما اهمیتی نمی دهند و بدون تردید ، اگر مناسب آنها باشد ، شما را آزار می دهند.

اگر می توانید با روانشناسان معاشرت نکنید

در عوض ، این را در نظر بگیرید که آیا باید به طور کلی با فردی که از اختلال شخصیت رنج می برد ارتباط برقرار کنید یا خیر.

آیا این شخص می تواند تمام قدرت را از شما بگیرد دلایلی برای ماندن در رابطه وجود دارد؟

اگر بانک از پرداخت سود خود دست بردارد ، پول را در حساب سپرده نگه نمی دارید ، اینطور نیست؟

مطمئناً تصمیم دارید پول را به بانک دیگری ببرید ، جایی که شرایط مناسب به شما پیشنهاد می شود.

نتیجه گیری از استدلال ما به شرح زیر است:

اگر هنوز در رابطه با فردی که دارای اختلال شخصیت است ، سرمایه گذاری زیادی نکرده اید ، در نظر بگیرید که آیا پایان دادن به آن عاقلانه تر است یا خیر.

من باید بی نهایت با چنین افرادی برخورد کنم - اما این کار من است. اگر دلیل کافی ندارید ، مراقب خودتان باشید.

نحوه پاسخ به حمله غیرمنطقی - فقط سکوت کنید

وقتی یک فرد غیر منطقی حمله می کند ، اولین غریزه شما این است که پاسخ دهید. اما این کار نمی کند

بنابراین آن را حمله تلقی نکنید.

با توقف و گفتن به خود ، "این یک فرصت عالی برای اعمال کنترل خود است" نگرش خود را تغییر دهید.

سپس به درستی فریاد بزنید یا به طرف مقابل فحش دهید - به خودتان ، نه با صدای بلند! - استفاده از کلمات مناسب بعد هیچ کاری نکن

فقط استراحت کنید.

سپس دوباره فکر کنید: "این یک فرصت عالی برای اعمال کنترل خود است."

اگر آمیگدال همچنان گاز می گیرد ، می توانید بی سر و صدا سر خود فریاد بزنید.

به عنوان مثال ، چیزی شبیه به این بگویید: "مارک ، من به این خودکنترلی اهمیتی ندادم ، بیایید فقط جهنم را بررسی کنیم!"

سپس یک نفس عمیق بکشید و تکرار کنید: "این یک فرصت عالی برای تمرین کنترل خود است."

در این مرحله ، طرف مقابل منتظر است تا شما در موقعیت دفاعی قرار بگیرید و شروع به فریاد زدن ، گریه یا فرار کنید.

وقتی هیچ یک از اینها اتفاق نیفتد ، او خلع سلاح می شود.

حالا مستقیم به چشمان حریف خود نگاه کنید و گیج ، اما بدون عصبانیت بگویید: "خوب ، خوب ، خوب. و چی بود؟"

بگذارید طرف مقابل بار دیگر روی شما سرازیر شود.

و سپس چیزی شبیه به این بگویید: "من نمی توانم بگویم که لحن شما را دوست دارم ، اما هنوز نمی خواهم چیزی را از دست بدهم: دقیقاً چه چیزی را می خواهید به من منتقل کنید؟"

"بهترین عملکرد شما نیست ، اما به من بگویید می خواهید چه کار کنم یا این کار را متوقف کنم تا این گفتگو دیگر تکرار نشود؟"

در برخی موارد ، اگر خونسردی خود را حفظ کنید ، طرف مقابل می فهمد که باکینگ وحشی دیگر کار نمی کند.

اکنون می توانید مکالمه را در زمینه مثبت تری قرار دهید. حتی اگر در آن روز فرصتی برای گفتگو با یک فرد دیوانه پیدا نکنید ، به رفتار خود افتخار خواهید کرد.

چگونه می توان از پیروزی دیوانه ها بازیابی کرد - عذرخواهی کنید

اگر مکالمه با شخص دیوانه طبق برنامه پیش نرفت و کنترل خود را از دست دادید ، این احتمال وجود دارد که شما چیزهای مضر زیادی گفته یا انجام داده باشید.

اگر چنین است ، باید صادقانه عذرخواهی کنید.

این بسیار دشوار است - و بله ، می دانم که به نظر می رسد کاملا ناعادلانه است. زیرا ، از نظر شما ، شخص غیر منطقی شما را به یک خرابی سوق داد.

با این حال ، عذرخواهی او را خلع سلاح می کند و حال شما را بهتر می کند.

بنابراین به طرف فرد مورد نظر بروید و بگویید: "من می خواهم از شما بخاطر آسیب پذیری و حساسیت زیاد نسبت به کلمات شما عذرخواهی کنم."

به احتمال زیاد ، اتفاق جالب دیگری رخ خواهد داد. ممکن است فرد به شما مراجعه کند و بگوید: "من می دانم که اقدامات من نیز شما را ناامید می کند."

از این پس مکالمه شما به جهت کاملاً متفاوتی خواهد رفت. من درک می کنم که این رفتار از نظر شما ناعادلانه به نظر می رسد.

این شما نیستید که فریاد می کشید ، گریه نمی کنید ، چیزهای وحشتناکی به دیگری نمی گویید.

معمولاً در جریان رویارویی بین مشتریان منطقی و عاطفی در دفتر من ، معلوم می شود که در یک مرحله ، شریک منطقی ، آگاهانه یا ناآگاهانه ، با سردی ، غرور ، توبیخ ، بی اعتنایی یا تمسخر ، همسر حساس خود را عمیقا آزرده خاطر کرده است. تمسخر

این بدان معناست که هر دو طرف مقصر هستند و هر یک از آنها باید عذرخواهی کنند. من فقط از شما می خواهم ابتدا این کار را انجام دهید.

به "شکافنده" کمک کنید تا رد شود

Splitters بازتابی از کل تمدن غربی است.

در فرهنگ های دیگر ، مردم اغلب "نه" می شنوند و یاد می گیرند که با آن زندگی کنند. اما ما عادت نداریم که خواسته های ما در نظر گرفته نشوند.

تفکیک شکلی از دستکاری است که در آن تقسیم کننده سعی می کند شما را به بازی طرف مقابل خود که او را رد کرده است بکشد.

این یک بازی کثیف است که می تواند رابطه بین دو نفر را که در برابر آنها قرار گرفته است از بین ببرد.

برنامه عملیاتی:

اگر شخصی برای شما داستانی در مورد خیانت شخصی که به او اعتماد کرده است تعریف کرد ، واقعیت ها را بررسی کنید. اگر فکر می کنید که جدایی در جریان است ، به طرف مقابل نشان دهید که ترفند او را فهمیده اید.

سپس با او در مورد نحوه برخورد با ناامیدی بدون از هم پاشیدن یا صحبت با دیگران صحبت کنید.

اگر موقعیت مشابهی در محل کار پیش آمد ، در وقت خود برای همه طرفین درگیری صرفه جویی کنید و با فردی که در دفتر شما صحبت می کند با "نه" تماس بگیرید. در صورت امکان ، تماس را به بلندگوی تلفن منتقل کنید.

به این ترتیب از بازی با "تلفن آسیب دیده" اجتناب می کنید و به سرعت تعیین می کنید که آیا طرف مقابل مبالغه می کند و آیا او همه حقایق را به درستی درک کرده است.

این س yourselfال را از خود بپرسید: "فردی که به طرف مقابل من نه گفت چقدر عاقل است؟"

اگر حتی یک شانس کوچک وجود دارد که شخص غیر منطقی یا پرخاشگر باشد ، این را در نظر بگیرید. اگر نه ، پس شما با یک "تقسیم کننده" سر و کار دارید.

مکث کنید.

سپس با نگاهی معصومانه و متعجب به طرف مقابل نگاه کنید و بگویید:

"قبل از اینکه موضع گیری کنم ، شاید بتوانید به من توضیح دهید که چرا این شخص به شما" نه "پاسخ داد؟ دقیقا بهش چی گفتی؟ ما هر دو او را می شناسیم و او معمولاً هوشمندانه رفتار می کند. او بی دلیل به شما آسیب نمی رساند."

در این مرحله ، "شکافنده" اغلب خشمگین است:

"شما هر دو یکسان هستید. همیشه طرف یکدیگر را بگیرید."

در اینجا چیزی است که من به یکی از اعضای خانواده که به معنای واقعی کلمه از شنیدن شماره فلج شده بود ، گفتم:

"هر چه بهتر با شکست کنار بیایید ، انتظارات شما بیشتر خواهد بود. اگر کلمه "نه" برای شما فقط یک مزاحمت جزئی باشد ، می توانید در مورد هر چیزی رویایی ببینید. اما اگر هر امتناعی شما را از پا دربیاورد ، رویاهای شما همیشه محدود خواهد بود."

چنین گفتگویی به صبر و درایت نیاز دارد ، اما در پایان آن ، شما به سه هدف دست یافته اید.

ابتدا از طرف فردی که نه گفت حمایت می کنید.

ثانیا ، به "شکافنده" نشان دهید که بازی او را حل کرده اید. و سوم ، و مهمتر از همه ، شما به "شکافنده" کمک خواهید کرد تا بفهمد که "نه" پایان جهان نیست. به فرد کمک کنید تا رد شدن را بپذیرد و دیگر نمی خواهد برای شنیدن "بله" مردم را دستکاری کند.

همه چیز را به نفع خود چاپلوس کنید

برچسب بازی همه چیز همه چیز را می شناسد. نسخه آنها از قوانین اینگونه به نظر می رسد: من به شما توهین کرده ام (تحقیر یا تحقیر) ، اما شما نمی توانید به من توهین کنید (زیرا اعتماد من به شکوه خودم تزلزل ناپذیر است).

این بازی را نمی توان برنده شد ، بنابراین بازی آن را شروع نکنید.

در عوض ، کاری را انجام دهید که همه می دانند انتظار ندارد: قبول کنید که او فوق العاده باهوش است. تمسخر می کند که چقدر خوب همه چیز را می فهمد.

از عناوین زیر استفاده کنید: خردمند ، متفکر ، هوشمند ، درخشان ، برجسته.

و سپس آنچه را که می خواهید بگویید ، بیان کنید: "اگر شما باعث نشوید که آنها از شما متنفر شوند ، از ذهن شما قدردانی خواهند کرد."

بنابراین کلمات شما با تصویر این شخص از جهان مطابقت دارد و بلعیدن قرص تلخ آسان تر خواهد بود. اگر همه چیز قبلاً در کبد شما وجود دارد ، باید چنین تملق هایی را با اکراه بیان کرد.

اما ترفند تمرکز بر روی هدف نهایی است: ایجاد رفتار بهتر در فرد. اگر با چاپلوسی به این نتیجه رسیدید ، بازی ارزش شمع را دارد.

هرچه بیشتر از همه چیز تملق بگویید ، کمتر او را تحقیر می کند:

اگر مجبورید با همه چیز کار کنید ، تعیین کنید که او واقعاً در کدام زمینه حرفه ای است.

وقتی با او ملاقات می کنید ، با اطلاعات زیر شروع کنید.

برای مثال بگویید:

- "شما استعداد شگفت انگیزی دارید" ؛

- "شما بهترین طراح ما هستید" ؛

- "ایده های شما تازه و جدید هستند" ؛

- "حس رنگ بسیار خوبی دارید"؛

- "آخرین ارائه شما فقط عالی است."

در مرحله بعد ، توضیح دهید که اقدامات دانای همه برای او مضر است ، اما این کار را به گونه ای انجام دهید که این کلمات چاپلوسی شما را تقویت کند.

به عنوان مثال ، بگویید: "طراحان جوان ما چیزهای زیادی برای یادگیری از شما دارند. اما وقتی آنها را به طعنه یا ناگهانی قطع می کنید ، آنها از ارتباطات دور می شوند ، به این معنی که آنها از مزایای بالقوه ای برخوردار نیستند. فکر می کنم اگر بتوانید راهی پیدا کنید که به عنوان معلم با آنها صحبت کنید نه به عنوان منتقد ، آنها چیزهای بیشتری از شما یاد خواهند گرفت."

همیشه دستکاری کنندگان را انکار کنید

دستکاری کنندگان یک نوع دیوانه خاص هستند.

رفتار آنها در طولانی مدت جواب نمی دهد زیرا اکثر مردم از آنها رویگردان می شوند. اما در کوتاه مدت بسیار خوب است و چنین افرادی فراتر از بینی خود نمی بینند.

دستکاری کنندگان سعی می کنند مشکلات خود را به مشکلات شما تبدیل کنند و اگر به آنها اجازه دهید موفق خواهند شد. آنها شما را از نظر احساسی و گاهی از نظر مالی دور خواهند کرد. و مهم نیست که چقدر به آنها کمک می کنید ، آنها هفته آینده (یا حتی روز بعد) می آیند تا در مشکل بعدی به شما کمک کنند.

در کتاب من از طریق شما می شنوم ، من تکنیک هایی را برای رهایی از دستکاری کنندگان پیشنهاد کردم.

منتظر باشید تا از شما بخواهند کاری برای آنها انجام دهید و پاسخ دهید:

"خوشحال می شوم به شما کمک کنم. در اینجا آنچه شما می توانید برای من انجام دهید."

این با دستکاری های کوچک عالی کار می کند ، اما اغلب در برابر متخصصان واقعی کار نمی کند.

در حالت دوم ، شما به یک سلاح قوی تر نیاز خواهید داشت. من دو رویکرد در مورد چنین دستکاری کنندگان می شناسم. من آنها را "امتناع قاطع" و "امتناع مودبانه" می نامم. اگر به طور طبیعی ملایم هستید ، از گزینه دوم استفاده کنید. اما اگر شجاعت دارید و از رویارویی نمی ترسید ، تمام تلاش خود را بکار بگیرید تا از روش اول استفاده کنید.

امتناع قاطع

تصور کنید یک دستکاری کننده انسانی وابسته به احساسات است.

بگذار نامش جان باشد. جان هر روز به مدت یک هفته به شما مراجعه می کند ، ناله می کند یا کاملاً لنگ می شود و از شما می خواهد یا حتی می خواهد در حل مشکلاتش به او کمک کنید.

یکبار دیگر ، وقتی جان این کار را انجام می دهد ، موارد زیر را انجام دهید:

- اجازه دهید صحبت کند ، کسی را سرزنش کند ، ناله کند یا شکایت کند - مکث کنید. - بگویید: "خوب ، یا همه چیز خوب خواهد بود ، یا همه چیز بد خواهد بود ، یا همه چیز به همین شکل باقی می ماند ، یا هیچ یک از گزینه های فوق". - بگذار دوباره حرف بزند و ناله کند. (و او ناله می کند ، زیرا از این که دستکاری کار نکرد ناراحت می شود.) - مکث کنید. - بگویید: "اوه ، متاسفم. یا پاسخ متفاوت خواهد بود. و این چه پاسخی است ، من نمی دانم. " - بگذارید بیشتر شکایت کند و ناله کند. - مکث کنید.

"بگو ،" فکر نمی کنم بتوانم اینجا کمک کنم. من امیدوارم همه چیز درست کار کند. متاسفم اما باید بروم ". "اگر جان به آخرین کلمه نیاز دارد ، مقاومت نکنید. سپس خداحافظی کنید و بروید (یا تلفن را قطع کنید).

در اینجا گزینه رد شدید که من استفاده می کنم وجود دارد. مشابه مورد بالا است.

این را می گویم: "می بینم. حالا چی؟"

در حالی که شخص ناله می کند ، متوجه می شوم ، "به نظر می رسد کارهای زیادی باید انجام شود ، بنابراین خوب است که زودتر با این موضوع برخورد کنیم. اول چکار می کنی؟"

اگر ناله ادامه پیدا کند ، من پاسخ می دهم: "خوب ، من می روم ، بعداً بگو چه تصمیمی در این مورد گرفتی."

پس از آن ، با آرامش می روم.

به "آینه کج" کمک کنید تا رضایت کارفرمایان را جلب کند

هیچ چیز به اندازه دستکاری توسط کسانی که من آنها را "آینه های کج" می نامم ، از احترام زیر دستان خود به مدیران و مدیران محروم نمی کند. میدونی منظورم کی هست

کارهایی که این افراد انجام می دهند به شرح زیر است:

- ارتباط خوب با همکاران رده بالاتر ؛

- به اعتبار مافوق خود بپردازند و به طور مخفیانه "هوش" ارائه دهند.

- با ارائه خدمات شخصی که غالباً به نفع رئیس و نه شرکت است ، محبت رئیس را به دست آورید.

- جایگزین همکاران شایسته تر ، بدگویی از آنها ؛

- دستکاری در کارفرمایان که در افراد ضعیف هستند.

- آنها در مقابله با "بازی های سیاسی" بسیار موفق تر از مسئولیت های مستقیم خود هستند.

- به نظر می رسد که توانایی همکاران با رتبه بالاتر از افراد مساوی یا زیردست را دارد.

- عمدتا به ایمنی خودشان اهمیت می دهند ، و نه به نیازهای دیگران ، از جمله نیازهای رئیسی که آنها از او خواستگاری می کنند.

- اتهام یا انتقاد از اقدامات خود (یا عدم فعالیت) را درک نمی کنند ؛

- آنها از کسانی که نتایج بالایی را نشان می دهند می ترسند ، زیرا ناتوانی خودشان بسیار مشهود است.

- رفتار نامناسب و ریاکارانه خود را پنهان کنند ، دیگران را سرزنش کنند ، عذرخواهی کنند یا انتقاد دیگران را به حداقل برسانند.

- وقتی سعی می کنند رفتار ناعادلانه خود را پنهان کنند ، هیچ چیز آنها را متوقف نمی کند.

"آینه های کج" فقط در شرکت هایی که نقاط ضعف وجود دارد ، رخنه می کند.

و اغلب نقطه ضعف یک آشپز بی عیب و نقص است ، که چنین افرادی می توانند به راحتی او را مجذوب و مدیریت کنند.

چنین کارفرمایانی اغلب هرگونه نقص جدی را پنهان می کنند و می ترسند که این اطلاعات فاش شود. بسیاری از آنها جذابیت و جذابیت بی نظیری دارند ، اما فاقد هوش تجاری هستند. آینه های کج با تهیه پوششی برای آنها و تغذیه خودخواهان خود ، به این مدیران این احساس را می دهد که آنها بیش از آنچه واقعاً هستند شایسته و قابل تحسین هستند.

اگر نتایج عالی نشان دهید و در نتیجه تهدیدی برای "آینه تحریف کننده" ، که سعی در بی اعتبار کردن شما با دستکاری های خود دارد ، انجام دهید ، چه می توانید انجام دهید؟

متأسفانه ، اگر دستکاری کننده قبلاً رئیس را مجذوب کرده باشد ، بعید است نظر او را تغییر دهید.

شما به همان اندازه شانس دارید که اوضاع را به نفع خود تغییر دهید تا بتوانید والدینی را که از عشق کور شده اند متقاعد کنید که "پسر شیرین" آنها دروغ می گوید و سرقت می کند.

یک روش وجود دارد که بر اساس این واقعیت است که "آینه کج" دو هدف دارد: تملق به رئیس و سرپوش گذاشتن بر بی کفایتی خود.

ترفند در اینجا این است که به آینه کج کمک کنید تا به هر دو هدف برسد. با این حال ، من به شما هشدار می دهم: تا زمانی که تمام جزئیات را بررسی نکرده اید ، از جمله اینکه چگونه وضعیت می تواند برعلیه شما باشد ، از این روش استفاده نکنید. به طور خاص ، نحوه تأثیر آن بر روابط شما با سایر همکاران را ارزیابی کنید.

شما هرگز یک "آینه تحریف کننده" دوست یا متحد خود نخواهید کرد ، زیرا همیشه از صلاحیت بیشتری برخوردار خواهید بود ، به این معنی که همیشه یک تهدید باقی خواهید ماند. اما اگر نشان دهید که می توانید به او در رسیدن به اهداف خود کمک کنید ، از دسته دشمنان به دسته "دوستان-دشمنان" منتقل می شوید ، که چنین شخصی را کمتر خطرناک می کند.

برنامه عملیاتی:

به این فکر کنید که این شخص واقعاً در چه چیزی واقعا خوب است. همه ، حتی ناتوان ترین ، دارای استعداد یا توانایی هستند.

به این فکر کنید که این ویژگی چگونه می تواند به نفع شرکت شما باشد.

این فرصت را با آینه کج ، فکرکنید.

به آینه کمک کنید تا برنامه ای بسازد و به آن پایبند بماند.

راهی برای جلب توجه مافوق به آنچه اتفاق می افتد پیدا کنید تا "آینه" مورد ستایش قرار گیرد.

به یاد داشته باشید که چنین شخصی می تواند بوی یک بوی را حس کند و فکر کند که اگر او دائماً در تلاش است که شما را راه اندازی کند ، چرا به او کمک می کنید. در صورت درخواست ، آماده پاسخگویی باشید.

از کتاب "چگونه با احمق ها صحبت کنیم" اثر روانپزشک معروف مارک گولستون.

توصیه شده: