سرنوشت های مشابه در خانواده؟ وقت راه اندازی است

سرنوشت های مشابه در خانواده؟ وقت راه اندازی است
سرنوشت های مشابه در خانواده؟ وقت راه اندازی است
Anonim

به عنوان مثال ، خانواده ای که مردان در آن زود می میرند - به دلایل مختلف ، و گاهی اوقات به دلایل یکسان. یا خانواده ای که در آن مردان فقط برای زنده ماندن ظاهر می شوند و مدت زیادی در آنجا نمی مانند ، در نتیجه زنان از نسل های مختلف به تنهایی فرزندان خود را بزرگ می کنند.

به عنوان یک قاعده ، در حالی که این تکرارهای سرنوشت از نظر ماهیت دراماتیک یا غم انگیز نیستند ، این امر هیچ کس را آزار نمی دهد ، اما اگر سناریوی کلی با یک زندگی خانوادگی ناخوشایند ، بیماری یا سرنوشت دشوار تهدید شود ، این عذرخواهی من در حال حاضر آغاز شده است ، فشار آوردن و سپس آن مرد ، که پدر ، عمو و پدربزرگش بر اثر اعتیاد به الکل فوت کرده اند ، این س asksال را می پرسد: "بنابراین ، آیا این من هستم ، یا بعد ، چه؟"

به هر حال ، در مورد بیماری ها. این تصور مدرن که همه بیماریها دارای طبیعت روان تنی هستند به این نتیجه می رسد که بیماریهای ارثی (به عنوان مثال آلرژی ، فشار خون بالا و غیره) نیز سناریوهای مکرر خانوادگی هستند. در زیر نمونه هایی از تمرین خود را ارائه می دهم ، جایی که مشخص می شود این اسکریپت ها از کجا می آیند.

به طور کلی ، روان درمانگران با سرنوشت های مکرر در خانواده کار نمی کنند - مگر اینکه در سطح اعتقادات مشتری ، به او نشان دهند که در واقع ، می توان متفاوت زندگی کرد ، نه آنطور که در خانواده او مرسوم است. تأثیر بر سطح ذهنی فوق العاده است ، اما از نظر احساسی و جسمانی چطور؟ و هنوز - کار با علت نیست ، بلکه با معلول است …

باطنی و جادوگران مختلف متعهد می شوند با دلایل تکرار برخی سناریوهای عمومی کار کنند. احتمالاً شنیده اید که آنها "تاج تجرد" ، نفرین اجدادی و سایر برنامه های منفی را حذف می کنند. اما ، البته ، این بسیار دور از روان درمانی است.

تنها روشی که با علل کار می کند ، صورت های فلکی سیستمیک (در مورد ما ، صورت های فلکی خانواده) است.

صورت های سیستمیک از نظر هلینگر در بسیاری از کشورها ، از جمله روسیه ، روش رسمی روان درمانی است. در عین حال ، با توجه به این که پدیده شناسی است ، این روش به شما امکان می دهد با مواردی کار کنید که کار با آنها غیرممکن به نظر می رسد …

من با استفاده از روش صور فلکی سیستمی ، در مورد ظاهر کار مشتری در عمل ، کمی بحث می کنم. کار به صورت گروهی (هرچند نه لزوما) انجام می شود ، مراجعه کننده درخواست خود را از درمانگر اعلام می کند ، سپس از بین افراد حاضر جایگزین افرادی را تعیین می کند که با مشکل بیان شده ارتباط دارند. معاونین به حوزه انرژی-اطلاعاتی این خانواده و توانایی خواندن اطلاعات از آن ، حتی در موارد بسیار قدیمی دسترسی پیدا می کنند. صورت فلکی روند را هدایت می کند ، یک بررسی از جانشین ها و ادغام انجام می دهد ، مشتری را در روند کار هدایت می کند … بنابراین ، مشتری در تاریخ خانواده خود غوطه ور است ، در همان زمان او فرصتی برای خارج شدن پیدا می کند ناظر ، و سپس سوالات خود را در سطح خود (از طریق گفتار - "عبارات مجاز") حل کنید. منطقی است ، زیرا گذشته را نمی توان تغییر داد ، و شما فقط می توانید بر زندگی خود تأثیر بگذارید.

و در چنین کارهایی ، من و همکارانم با این واقعیت روبرو هستیم که وقتی سناریوهای بسیار مشابهی در یک خانواده تکرار می شود ، همیشه علت اصلی وجود خواهد داشت ، موقعیتی که در آن این سناریو بوجود آمد و ریشه دوانید. سالها گذشت و "برنامه ویروسی" همچنان از طریق سیستم منتقل می شود - اغلب از طریق یک نسل ، و گاهی اوقات در هر نسلی خود را نشان می دهد …

بنابراین ، پس از مقدمات طولانی - داستانهایی از تمرین صورت های فلکی سیستمیک در مورد سناریوهای تکراری خانواده.

من شغلی را به خاطر دارم که در آنجا معلوم شد پدربزرگ مشتری در جنگ فوت کرده است و مادربزرگ بقیه عمر خود را بدون یک جفت گذرانده است. دخترش به خاطر عشق زیاد به او فقط برای مدت کوتاهی "ازدواج" کرد و زندگی شخصی نوه اش به نحوی پیش نمی رود …

دیدن این رابطه مفید است ، اما تسهیل کننده ممکن است مرحله بعدی را پیشنهاد کند - بیان عبارات مجاز. به عنوان مثال ، چنین: "مادر بزرگ عزیز! ما از یک خون هستیم ، اما سرنوشت های متفاوتی داریم.و اکنون من می توانم شما را آشکارا دوست داشته باشم ، مجبور نیستم تکه هایی از زندگی شما را دوباره زنده کنم. " (این دقیقاً عنصر کار با سطح ذهنی مشتری است ، که در بالا در مورد آن نوشتم - مراجعه کننده را به این درک برساند که زندگی متفاوت امکان پذیر است).

همانطور که اشاره کردم ، بیماریهای ارثی نیز اغلب (من استدلال نمی کنم که همیشه ، هر چند نزدیک به این) نوعی پویایی خانواده ریشه دارند. یک بار من اثری را دیدم که علت سیستمیک دیابت ، که نسل به نسل خود را نشان می داد ، یک داستان وحشتناک از جنگ جهانی دوم بود ، هنگامی که در لنینگراد محاصره شده ، والدین تصمیم گرفتند برخی از کودکان را بکشند تا دیگران غذا بخورند و زنده بمانند. بی رحمانه ، اما واقعیتهای تاریخی چنین است ، و چنین مواردی نه تنها در طول جنگ رخ داد - در دهه 30 ، زمانی که قحطی وحشتناکی رخ داد ، چنین مواردی در روستاها نیز رخ داد.

در تاریخ مردم ما ، غنی از جنگ ، انقلاب ، سرکوب ، به اندازه کافی لحظات "ناخوشایند" وجود دارد که باید به رسمیت شناخته شود (و اغلب - و برای یادگیری ، زیرا خود مشتری ممکن است از چنین داستانهای خانوادگی مطلع نباشد). در یکی از آثار ، که من به عنوان صورت فلکی انجام دادم ، مشخص شد که در خانواده مشتری همیشه ، هر ثانیه با استخوان ها و مفاصل مشکل دارد: شکستگی یا آسیب یا آرتروز … قبیله در زنان کار می کرد مستعمره (احتمالاً در زمانهای قبل از جنگ) ، جایی که زندانیان استخوانها را شکستند و مفاصل را پیچاندند.

سناریویی که نه تنها با بیماری ارتباط دارد ، بلکه با رفاه مالی (و همچنین عدم وجود آن) نیز قابل انتقال است. مواردی از کتاب های درسی وجود دارد که شخصی از خانواده سلب مالکیت شده است ، و فرزندان وی از یک راه عبور می کنند: ثروت زیادی به دست می آورند ، و سپس به دلایل مختلف - یا بحران یا شرایط - از آن محروم می شوند. همه این راهها - به یاد کسانی که ثروتمند شدند ، و سپس از دست رفتند. غالباً ، اگر عمیق تر بنشینید ، معلوم می شود که قبل از محرومان شخصی نیز وجود داشت که در جریان انقلاب رنج می برد و او می تواند نه تنها ثروت و موقعیت ، بلکه عنوان خود را نیز از دست بدهد …

بنابراین ، دوباره فکر کنید: آیا شرایط زندگی که شما را نگران می کند شبیه سرنوشت والدین و پدربزرگ و مادربزرگ شما نیست؟ اگر این موضوع شما را آزار می دهد ، پس بدانید که مجموعه های خانوادگی سیستمیک در حل این مسائل م areثر هستند و اینکه آیا به آنها مراجعه کنید ، این تصمیم شما است.

توصیه شده: