7 گناه کشنده از نظر روانشناس

فهرست مطالب:

تصویری: 7 گناه کشنده از نظر روانشناس

تصویری: 7 گناه کشنده از نظر روانشناس
تصویری: شیخ محمد صالح پردل | هفت گناه، گناهان نابود کننده اند 2024, آوریل
7 گناه کشنده از نظر روانشناس
7 گناه کشنده از نظر روانشناس
Anonim

در مسیحیت ، 7 گناه فانی (یا اشتیاق) اصلی وجود دارد - رذایل اصلی یک شخص. کلمه "فانی" به گونه ای تفسیر می شود که جدی ترین رذیلت از نظر شدت است و مستلزم از دست دادن نجات روح بدون توبه است! وجود رذیله اصلی در زندگی منجر به ارتکاب گناهان سنگین و نابخشودنی می شود که نقشه خدا را در مورد انسان مخدوش می کند ، انسان را از خدا و لطف خدا دور می کند

این گناهان کشنده چیست؟

غرور (غرور)

حرص (حرص)

حسادت

عصبانیت

شهوت (زنا ، زنا)

پرخوری (پرخوری)

ناامیدی (اندوه ، تنبلی)

اینها اشتیاق های اصلی و اصلی بشری هستند که به توبه نیاز دارند. به این معنا که اشتیاق به این رذایل ، گناه است ، بد است. این احساسات باید ریشه کن شده و بر آنها غلبه شود. چنین غلبه ای خوشحال تلقی می شود و منجر به رشد معنوی می شود.

من این آزادی را می پذیرم که با تفسیر عمومی پذیرفته شده و چنین نگرشی نسبت به "اشتیاقات" فوق الذکر مخالفت کنم. اما ابتدا رزرو می کنم که خود را مومن می دانم. با این حال ، من می خواهم نه تنها به عنوان یک مieمن ، بلکه به عنوان یک روانشناس از طریق این رذایل اصلی "قدم بزنم":

غرور (غرور)

غرور - افتخار به خودتان ، شایستگی ها و اعتلای خود ، هر یک از ویژگی های شما در ارتباط با دیگران. افتخار همچنین مربوط به تعلق آنها است: نژادی ، طبقاتی ، ملی ، گروهی و غیره. نتیجه این است که من خودم را بهتر از طرف مقابل می دانم ، به این معنی که من سزاوار احترام ، تأیید ، پذیرش ، عشق بیشتری هستم. شخص دیگر شایستگی کمتری نسبت به من دارد. ریشه این بدی چیست؟ فقدان ، فقدان عشق بی قید و شرط در دوران کودکی. وقتی کودک خردسال است ، والدین او را بدون قید و شرط دوست دارند و می پذیرند. اگر اینطور نیست ، اگر والدین سخت گیر ، سرد ، سخت گیر هستند ، به کودک بیاموزید که می تواند بخشی از عشق و پذیرش را با هزینه هرگونه شایستگی دریافت کند - این یک سکوی پرشور برای ظهور غرور می شود. عدم پذیرش بی قید و شرط والدین باعث ایجاد یک خلأ درونی می شود ، خلایی را که شخص با دستاوردهای ملموس (سوابق ورزشی ، مطالعات عالی ، رشد شغلی ، ثروت مالی) یا خیالی (متعلق به گروه خاصی ، کشور ، ملت ، جنسیت و غیره) پر می کند. …) یک فرد فقدان عشق را جبران می کند - با افتخار. خودش را دوست دارد. برای چیزی. و با توجه به این شایستگی ها ، او اولین نفر در هنگام توزیع عشق است.

حرص (حرص ، بخل)

زمینه پرورش این رذیلت نیاز برآورده نشده برای امنیت است. اگر کودکی آسیب محرومیت را تجربه کرده باشد ، اگر احساس نمی کند محافظت می شود ، در بزرگسالی ، حریص یا بخیل خواهد شد. حرص را می توان به حرص و طمع (میل به دست آوردن بیش از حد موجود) و بخل (عدم تمایل به جدا شدن از آنچه هست ، میل به حفظ آن) تقسیم بندی کرد. این همان خالی درون است ، همان خلاء ، فقط به دلایل مختلف شکل گرفته است. و یک فرد این خلأ را با چیزها یا پول یا روابط با افراد دیگر پر خواهد کرد. اما ریشه این "رذیله" احساس ناامنی ، ناامنی است.

حسادت

حسادت یک احساس چند جزء است: عصبانیت از این واقعیت که دیگری چیزی دارد که من ندارم. تمایل به داشتن آن ؛ از نداشتن آن رنج می برند ؛ می ترسم که هرگز آن را دریافت نکنم "این" می تواند هر چیزی باشد: چیزی ، نگرش خاص ، توانایی ، موقعیت اجتماعی ، سن ، تعلق. موضوع حسادت مهم نیست ، این چیزی است که صاحب شی را از حسود متمایز می کند. این بدان معناست که صاحب این شیء را می توان دوست داشت ، او سزاوار عشق است و عشق و پذیرش دریافت می کند ، اما شخص حسود چنین نمی کند. زمینه پرورش حسادت همان خلأ ناشی از فقدان عشق و پذیرش بی قید و شرط است. این سمت دیگر غرور است ، طرف مقابل ، فقط اشکال مختلف واکنش به عدم پذیرش بی قید و شرط.

عصبانیت

عصبانیت احساسی است که فرد زمانی برآورده می کند که یکی از نیازهایش برآورده نشود. همه ما با هرم نیازهای مزلو (دنباله ای سلسله مراتبی از نیازهای انسان از نظر اهمیت برای بقا) آشنا هستیم. خشم تنها پاسخ ارزشیابی به نارضایتی از نیاز است. این سیگنالی است که به فردی نشان می دهد که هرم شخصی او "نشت کرده است". این انگیزه ای برای عمل - ارضای نیاز است.

شهوت (زنا ، زنا)

یا در غیر این صورت ، هرزگی جنسی ، بی پروایی جنسی. ریشه این "رذیله" همان خالی بودن از نبود عشق ، گرمای معنوی است. رفتار جنسی سالم زمانی است که رابطه جنسی به عنوان ابراز عشق در زمانی که قبلاً در آن قرار دارد تبدیل شود. شهوت ، زنا جبران کمبود محبت است. دوباره خلاء ، خلأ معنوی. تا سی سالگی ، یک شخص ، مانند یک ظرف ، ابتدا مملو از عشق است. والدین شروع به پر کردن ظرف می کنند ، سپس معشوق ، شریک زندگی. اگر والدین "خیانت" کنند ، در آینده فرد شروع به جبران خلأ ناشی از رابطه جنسی بی پروا ، تا اعتیاد جنسی ، نیمفومانیا می کند.

پرخوری (پرخوری)

بازگشت به هرم نیازها. اشکال پاسخگویی از عدم رضایت از یک نیاز خاص می تواند احساسی باشد (به عنوان مثال ، عصبانیت). پرخوری ، "تصرف" می تواند به شکل رفتاری پاسخ تبدیل شود. به اصطلاح پرخوری جبران خسارت است. خلاء داخلی را پر از غذا می کند. پرخوری ، تصرف ، فرد خود را پر می کند ، سیمان می کند ، محل نشتی را در هرم خود اصلاح می کند.

ناامیدی (اندوه ، تنبلی)

در اینجا هنوز باید یأس ، اندوه و تنبلی را به اشتراک گذاشت. یأس و اندوه همچنین یک شکل احساسی برای پاسخ به عدم برآوردن نیاز است ، این یک سیگنال ، یک واکنش ارزیابی کننده به آنچه در زندگی یک فرد نامطلوب است ، است. در حالی که تنبلی یک مکانیسم صرفه جویی در انرژی است. تنبلی زمانی رخ می دهد که فرد زمان و انرژی خود را هدر می دهد. ضمیر ناخودآگاه این اتلاف بی دلیل منابع را می بیند و تنبلی را "متصل" می کند تا از مصرف بیش از حد جلوگیری کند.

در نهایت ، همه این "رذایل" باید شناخته شوند. شما باید صادقانه به خودتان اعتراف کنید که من در حال حاضر چه چیزی را تجربه می کنم و چرا. به اصطلاح "گناه فانی" تنها واکنشی به خلأ است که در صورت عدم برآوردن نیازها ظاهر می شود ، زنگ خطر ، این سیگنالی است که تعادل را به هم می زند. انواع "گناهان مهلک" به سادگی انواع مختلف واکنش ها هستند. فحشا و پرخوری یک واکنش رفتاری است ، پر کننده م effectiveثر خلاء (از کلمه "عمل") ، جایگزینی تعادل است. غم ، حسادت ، دلسردی ، عصبانیت ، حرص و آز واکنش های احساسی هستند. توبه در این مورد نباید به عنوان اعتراف به گناه در حضور این یا آن "رذیله" ، گرایش به احساسات درک شود. تفسیر سنتی از توبه منجر به تشدید وضعیت به شکل احساس گناه ، شرمندگی برای فسق ، گناه می شود. وقتی از توبه و تواضع صحبت می کنند ، این بدان معناست که شخص باید بر رذیلت "غلبه" کند ، بر مخرب آن غلبه کند ، به نقص خود اعتراف کند ، یا به بیان ساده تر ، آن را سرکوب کند ، ببلعد و آن را در خود حفظ کند. اما از همان لحظه "رذیله" فانی ، فانی می شود! این سرکوب احساسات و احساسات شما (چه بد و چه نامناسب) است که منجر به بیماری و در نهایت مرگ می شود!

اما ما فقط در مورد یک سیگنال صحبت می کنیم! و پاسخ صحیح به این سیگنال این است که عمیق تر شیرجه بزنید ، ریشه مشکل را ببینید و نیاز را برآورده کنید. سوزاندن شعله ها بی فایده است - شما باید آتش را خاموش کنید. با تشخیص عصبانیت ، یأس ، پرخوری ، شهوت ، حرص ، حسد و غرور به عنوان رذیلت و گناه ، نفت سفید را به شکل احساس گناه به خاطر فسق خود بر روی آتش می ریزیم. اما انسان جزئی از خداست. ما به صورت و شبیه خدا خلق شده ایم. ما مانند خدا کامل هستیم. هر شخصی کامل است.و احساسات ، احساسات ما اشاره گرها هستند ، قطب نما ، کجا باید حرکت کنیم ، در کدام جهت حرکت کنیم.

(ج) آنا ماکسیموا ، روانشناس

توصیه شده: