ضربات برگشت و سایر استراتژی های پس از جدایی

فهرست مطالب:

تصویری: ضربات برگشت و سایر استراتژی های پس از جدایی

تصویری: ضربات برگشت و سایر استراتژی های پس از جدایی
تصویری: بازگشت به رابطه ی عاطفی تمام شده 2024, ممکن است
ضربات برگشت و سایر استراتژی های پس از جدایی
ضربات برگشت و سایر استراتژی های پس از جدایی
Anonim

درست ترین استراتژی رفتاری این است که از تمام "راهنماهای" شریکی که شما را رها کرده بگذرد - نه اینکه به ظاهر او واکنش نشان دهید یا واکنش نشان دهید. "تسلیم" مانند یک حرکت کوچک دوستانه در جهت شما به نظر می رسد: تماس ، پیامک ، مانند ، نظر دادن زیر عکس یا یادداشت ها ، سلام و سایر مزخرفات عاشقانه. شریک رها شده ، همانطور که اغلب اتفاق می افتد ، "جزوه" را مانند محدود کننده بو می بلعد.

مکانیزم برگشت

ضربه برگشتی طبق همان الگو توسعه می یابد. و اغلب به "بازگشت" (بازگشت) شریک تبدیل می شود ، و این بازگشت نیز به همان شیوه توسعه می یابد.

ضربه برگشتی در 100 of موارد زمانی شروع می شود که شریک رها شده به طور شهودی سعی می کند کانال تبادل انرژی را پس از آزادی کم و بیش دوست شریک اصلی سازگار با محیط زیست مسدود کند. اگر پیروان اجازه دهند فرد با آرامش ، بدون تحقیر ، بدون توهین و تهدید ، بدون فرار قوی مغز برود ، اغلب شریک اصلی احساس گناه می کند که او شروع به شکستن کرده است.

فشار خروس عاشقانه منجر به این واقعیت می شود که اهمیت پیروان در نظر رفتگان افزایش می یابد. در عین حال ، او به خوبی هنگام لگد زدن خود را به خاطر می آورد و وضعیت پیرو را درک می کند.

احساسات طرف مقابل ترحم ، دلسوزی ، احساس گناه و کمبود شدید انرژی است. جریانهای انرژی هنوز به سطح قبل از رابطه نرسیده است.

بنابراین ، راه ساده ای که شریک جدا شده انتخاب می کند این است که یک "جزوه" به طرف شریک رها شده بیاندازد. به خصوص اگر او عقب باشد و سکوت کند.

"کمک" دو دلیل برای شریک جدا شده دارد:

"تغذیه" نوعی "پاداش" از طرف عاشقان عاشقانه است و این "پاداش" هادی - شریک جدا شده را به ارمغان می آورد.

در زندگی واقعی ، به نظر می رسد یک حرکت دوستانه کوچک در جهت شما: تماس ، پیامک ، مانند ، اظهار نظر در زیر عکس یا یادداشت های شما ، سلام و سایر مزخرفات عاشقانه.

سابق با این اعتقاد که شما بدون او می میرید "جزوات" ارائه می دهد و می خواهد از عزت نفس فروپاشی شده شما کمی حمایت کند ، زیرا خودش به یاد می آورد که در همان شرایط چگونه بود. "بخشیدن" در اینجا شبیه صدقات انرژی است ، اما یک هدف مشخص دارد - دریافت انرژی بیشتر از شما.

شریک رها شده ، همانطور که قبلاً هم گفتم ، دارای یک منیت آشکار نیست ، و "هدیه" را به این صورت می داند که شخص ترک کرده است و اکنون پشیمان است ، توبه می کند ، رویای بازگشت دارد ، اما نمی داند چگونه این کار را برای نجات خود انجام دهد. روبرو شوید و انتقام سختی دریافت نکنید … که او ، بنابراین ، با تردید و ترسو بازخواست می کند.

عدم تجلی نفس یک شوخی بی رحمانه با "استاد" خود انجام می دهد ، و اگر دومی درک نکند که اولین بار چه اتفاقی افتاده است ، مرحله بعدی ضربه بازسازی کننده آغاز می شود.

بار دیگر ، اگر یک نفر از اولین بار متوجه نشده بود که مورد نیاز شخص دیگری نیست ، به همین دلیل او را رها کردند ، پس تنها یک راه چاره برای نفس دوم وجود دارد - به طرز حیله گری داستان را با بازگشت شریک سابق به طوری که او دوباره شخص را رها کرد ، اما قبلاً ظالمانه و بدبینانه تر بود.

مرحله بعدی "ضربه برگشت".

شریک رها شده ، همانطور که اغلب اتفاق می افتد ، "جزوه" را مانند محدود کننده بو می بلعد.

سپس شریک اصلی دو راه برای توسعه بیشتر روابط در پیش دارد: یا ناپدید شوید ، در نهایت مقداری از انرژی خود را به دست آورید یا با عناصری از رابطه جنسی شما را به منطقه دوست منتقل کنید.

اگر انرژی شما بسیار چسبنده ، خفه کننده و فراگیر است ، اگر پس از یک "جزوه آزمایشی" به طور فعال "بازسازی روابط" را آغاز کرده اید ، از بیرون آنقدر جذاب به نظر نمی رسد که شریک بازگشتی ناپدید شدن کامل را خوب می داند. افق شما

در اینجا شما خودتان به او کمک می کنید قلاب هایی را که هنوز به آن چنگ زده بود بردارید: دیگر ترحم و شفقت نسبت به شما ، بقایای احترام برای شما ، هیچ احساسات و اشتیاق - هیچ چیز باقی نمی ماند.شخص می ترسد که داستانی که او را از نو آغاز کرده است ، ترجیح دهد شما را مجبور کند که خود عزت نفس خود را کنار بگذارید و ادعا کند که "هر کاری که از دستش برآمد" انجام داد.

استراتژی دوم این است که شریک بازگشتی شما را به منطقه دوست منتقل کند. در اینجا چیزی است که نقش ایفا می کند. در زمان شروع رابطه ، او در شما یک پتانسیل جالب برای او دید ، و اگر شما کاملاً چسبنده نیستید ، تهاجمی نیستید و نمی توانید مغز را تحمل کنید ، شریک اصلی می خواهد این پتانسیل را "نشان دهد" حداقل به نحوی و بگذارید دوستی وجود داشته باشد ، زیرا عشق به نتیجه نرسید.

به طور طبیعی ، شریک اصلی می خواهد پتانسیل خود را نه از طریق نیکوکاری "نشان دهد" ، بلکه امیدوار است "پاداش" مورد نیاز خود را از این تجلی دریافت کند.

و ، البته ، "فراموش می کند" که این را به شریک رانده شده بگوید.

منطقه دوستانه فقط برای شریک اصلی مفید است ، اما نه برای افرادی که دارای منیتی آشکار هستند. برای چنین شخصی ، "دوستی" با شخصی که از صمیمیت با او امتناع کرده است و عشق او آنقدر موقعیت تحقیرآمیز ، رقت انگیز و انرژی بر است که تصور موقعیت بدتر از آن دشوار است.

اما پیروان ترجیح می دهند نبینند و ندانند. به ازای هر "هدیه" از طرف شریک بازگشت ، آنها چیزی برای خود می بینند. آنها به جای این که "عاشقانه" را کنار بگذارند ، بیشتر به آن دامن می زنند. حتی به آنها گفته نمی شود ، صادقانه به آنها نشان داده می شود که اهمیت آنها برای یک شریک نزدیک به صفر است و شریک تنها برای به دست آوردن منافع شخصی با آنها است ، اما آنها موفق می شوند همه انگیزه های رفتار و اعمال ، همه کلمات و اعمال را تغییر دهند. به میزان 180 درجه آنچه را که آنها می خواهند برای شریک اصلی ببینند مطرح کنید.

شریک اصلی می بیند که پیروان چقدر پرانرژی هستند ، چقدر در رابطه افت کرده است ، چقدر به او اجازه می دهد پاهایش را روی خودش بکشد ، اما به امید اینکه انگیزه ای باشد که به او کمک می کند همچنان در آنها است. نفس پیرو آشکار شود سپس او خود را از بار گناه خلاص می کند و "به علاوه در کارما" به دست می آورد.

پیروان این را به عنوان این واقعیت در نظر می گیرند که در یک رابطه نگه داشته می شوند ، از اینکه این جدایی رخ داده پشیمان هستند و به آینده ای روشن امیدوارند.

اغلب در این مرحله است که شریک جنسی دوباره رابطه جنسی برقرار می کند. برده از پوست خود بیرون می رود تا نشان دهد ، اما توانایی دارد ، زیرا می خواهد رهبر را با رابطه جنسی حفظ کند. رهبر جنسی جبران خسارت روابط پرتنش را می کند.

پیروان هرچه بیشتر "راهنمای" می گیرند ، عصبانی تر و بدبین تر می شوند. او می بیند که یک فرد هیچ اشاره ای را درک نمی کند ، او برای خود احترام قائل نیست ، به این معنی که او باید بی رحمانه تر رفتار کند. در غیر این صورت ، او در نهایت به بی اهمیتی تبدیل می شود. و این ، دوباره ، به هیچ کس نیاز ندارد. نه این و نه این طرف.

بنابراین ، نکته اصلی در این مرحله سکوت است ، نه پاسخ به "جزوات" ، نادیده گرفتن همه تلاش ها برای نزدیک کردن شریک جدا شده.

مرحله "برگرد"

اگر پیرو در مرحله اول همه چیز را درست انجام داد ، "بازگشت" واقعی شروع می شود.

شریک رفتنی می بیند که شما "جزوه" نخواهید گرفت و اهمیت شما در نگاه او افزایش می یابد. دوستی و حمایت برای شما مناسب نیست ، شما به چیزی از او احتیاج ندارید ، شما خودتان می توانید بدون او کنار بیایید.

اجازه دهید به شما یادآوری کنم که برای چنین حالتی باید صادقانه با شریک زندگی خود بی تفاوت باشید. اگر با تفکر بازگشتی ارتباط نداشته باشید ، باید ناامیدتان کنم. بازگشتی وجود نخواهد داشت.

بنابراین ، شریک جدا شده ، همپوشانی منبع انرژی را احساس می کند ، احساس چسبندگی را از بین می برد و به شیوه ای کاملاً انسانی ، از "رسوایی" در حال وقوع "فرار می کند". همه چیز طبق برنامه او پیش نمی رود. شما موهای پایینی را بر روی الاغ خود نمی شکافید ، در پاهای خود نمی خزید ، او را ساقه نمی کنید ، او را تحقیر نمی کنید یا سعی نمی کنید او را پس بگیرید.

احترام شریک اصلی برای شما به آرامی شروع به بازیابی می کند ، علاقه نیز ظاهر می شود ، او علاقه مند می شود ، و این قلاب او است ، و او داوطلبانه آن را روی خود قرار داد.

ترس مجری از چسبندگی شما از بین می رود ، شما بالاخره گلو را رها کرده و حالا او می تواند نفس بکشد. او علاقه مند است که چگونه می توانید این کار را انجام دهید ، او می خواهد با شما دوست باشد و اقدامات گذشته خود را توضیح دهد. تماس ها و نامه ها شروع می شود."من به تو فکر می کنم" ، "دلم برای روزهای خوشمان تنگ شده است" و عاشقانه های دیگر.

به طور کلی ، این توضیحات چیز جدیدی نیست. متأسفم که این اتفاق افتاد ، اما پشیمان نیستم که رفتم. من به تو فکر می کنم ، اما نمی خواهم برگردم. من آماده دوستی هستم ، اما بدون آینده.

و این باز هم "جزوه" است.

اما در سطح "بالاتر". پیرو اغلب اشتباه بزرگی می کند و با برقراری ارتباط موافقت می کند. به نظر می رسد که اگر او پاسخ ندهد ، شانس احیای روابط را کاملاً از دست می دهد. او دوباره نمی فهمد که به او پیشنهاد "دوستی" می دهند ، هرچند هماهنگ تر از مرحله "ضربه برگشتی".

دوستی در اینجا شر است. حتی اگر به نظر برسد که دوستی بهتر از هیچ است. فقط به نظر می رسد. به نظر می رسد تا زمانی که ارتباطات متراکم تر نشود. توهمات مانند بادکنک از بین می روند.

در ابتدا ، مجری خوشحال خواهد شد که توانسته است "وضعیت موجود" را بازیابی کند ، و در ابتدا بسیار و با لذت ارتباط برقرار خواهد کرد. این لذت شبیه زمانی است که گربه غذای ممنوعه دریافت کند و با سیر شدن و سیر شدن ، در مکانی گرم بخوابد. چرا فریاد نمی زند؟

بنابراین مجری برای اولین بار کمی زمزمه می کند. اما به محض نیاز به گرما و مشارکت او ، او شروع به فاصله گرفتن می کند و دوباره فرار می کند. و این واقعیت که شما به آن احتیاج خواهید داشت بدون شک است. زیرا صدها قلاب به خود می زنید ، در حالی که میزبان راضی به شما در مورد "دوستی" با چنین اشاره ای می گوید که اگر همه چیز "خوب پیش رفت" ، می توانید به ادامه رابطه فکر کنید.

و پیرو تمام تلاش خود را می کند و رابطه جنسی + دوستی برقرار می کند ، به این امید که "همه چیز خوب خواهد بود". و اینکه کی می شود ، فقط مجری آن را می داند.

و کل ترفند این است که رهبر می داند هرگز این کار را نخواهد کرد. اما ، طبق معمول ، "فراموش می کند" این موضوع را به پیروان خود بگوید.

و در این مرحله ، با این رفتار پیرو ، تمام بازگشت به جدایی با تأخیر تبدیل می شود. از آنجا که مجری می بیند که در اصل ، هیچ چیز تغییر نکرده است. او همچنین دوست داشتنی و مورد انتظار است و می تواند هر کاری که می خواهد انجام دهد.

و باز هم ، صحیح ترین کاری که در این مرحله انجام می شود این است که به "جزوات" پاسخ ندهید. و نترسید که اگر پاسخ ندادید ، این در حال حاضر نهایی است "همین! نقطه!".

مرحله "پیشنهاد".

درست ترین استراتژی رفتاری این است که از همه "جزوه ها" بگذرید ، فقط با تلاش اراده ای که ننویسید ، جواب ندهید ، یا با شریک ترک شده تماس نگیرید. مشخص شود.

شما تنها زمانی می توانید پاسخ دهید که به وضوح و به طور خاص به شما پیشنهاد زندگی مشترک داده شود و بهتر است زمانی که آنها می گویند عاشق هستند ازدواج کنید. به منظور ایجاد خانواده پیشنهاد تجدید رابطه کنید. آبرومند و سرراست.

اگر نمی کنید ، سکوت کنید. مهم نیست چقدر سخت است ، مهم نیست که چقدر می خواهید - سکوت کنید.

با این کار شما فقط می گویید که "من خودم می توانم این کار را انجام دهم ، من به جزوه ، به دوستی نیاز ندارم ، به ترحم شما احتیاج ندارم ، به رفت و آمد شما نیازی ندارم ، متشکرم ، دان 't."

و اگر در پاسخ به سکوت پیشنهاد مستقیم و خاصی دریافت کردید ، فوراً در گفتن "بله" عجله نکنید. اجازه ندهید تلاش های شما به نتیجه برسد. بلافاصله "بله" را بگویید - این بدان معناست که شما نشسته اید و منتظر هستید ، مراقب زندگی خود نیستید ، در بلاتکلیفی به سر می برید. شما می توانید آن را احساس کنید.

خوب ، اگر هنوز پیشنهادی دریافت نکردید ، این نشان می دهد که باید در نهایت با حقیقت روبرو شوید و بپذیرید که شخصی به شما احتیاج ندارد ، او به طور کامل و برگشت ناپذیر رفته است.

زهد آتشین.

یک راه عالی برای رسیدن به مرحله پیشنهاد وجود دارد. "زهد آتشین" نامیده می شود. این اصطلاح توسط من اختراع نشد ، سوامی ساراسواتی در مورد آن در کتاب "Kundalini Tantra" صحبت کرد. در آنجا این تکنیک Tapasya نامیده می شود.

این یک تکنیک زاهدانه در روابط شخصی است که نقش واقعی خود را در این روابط تشخیص دهید.

چیزی که من در مورد آن صحبت می کردم. شما باید واقعاً به روابط و نقش خود در آنها نگاه کنید. عینک گل رز خود را بردارید. عاشقانه ها را حذف کنید

این کار با "سوزاندن احساسات" انجام می شود. به این معنی که شما نیازی به ایجاد احساسات و نگرانی ها در مورد شریک زندگی خود ندارید ، بلکه باید به همه اعمال ، کلمات و رفتارهای او نگاه کنید ، گویی شما یک متهم هستید نه یک وکیل.

نگاه کردن به موقعیتها نه از چشم یک مرد عاشق ، هر بار شریک خود را توجیه می کند ، بلکه از چشم یک دادستان-دادستان.

توضیح این موضوع با مثال آسان تر است.

شریک زندگی شما در حضور شما به دیگران نگاه می کند. نه ، این راهی برای حسادت شما نیست ، اهمیت کمی برای شریک زندگی شما دارد.

شریک زندگی شما در سایت های دوستیابی نشسته است. نه ، این فقط از روی کسالت نیست و نه "خوب ، چه اشکالی دارد ، من با آنها نمی خوابم". این یک جستجوی واقعی برای شریک جذاب تر و جذاب تری است.

شریک زندگی شما را به دوستان / والدین معرفی نمی کند. نه ، اینها شرایط مداخله گر ابدی نیستند ، نه بیماریهای مادر. این عدم تمایل واقعی او برای معرفی شما به افراد مهم است.

شریک زندگی شما حتی با درخواست شما تعارف نمی کند و تماس نمی گیرد. نه ، این فراموشی نیست ، اما باز هم اهمیت کوچک شما در زندگی اوست.

من فکر می کنم مکانیسم روشن است.

به محض اینکه پیروان شروع به مشاهده رابطه از این زاویه می کنند ، با اعمال زهد آتشین ، "معجزه" رخ می دهد. نفس منعکس می شود. این برای عزت نفس بسیار بسیار دردناک است ، اما برای یک شخص بسیار مفید است. چشم باز می شود و سرانجام دنبال کننده شروع به دیدن نقش واقعی شرکا در یک رابطه می کند.

اگر همه کارها را صادقانه انجام می دهید و واقعاً می خواهید از زورگویی خود و شریک خود جلوگیری کنید ، زمان زیادی طول نمی کشد که فرد تمام قلاب هایی را که او را به مجری گره زده است باز کند.

و تنها در آن صورت است که بازگشت واقعی امکان پذیر است. اما این یک داستان دیگر است.

توصیه شده: