موقعیت زندگی. چگونه بازنده می تواند برنده شود

فهرست مطالب:

تصویری: موقعیت زندگی. چگونه بازنده می تواند برنده شود

تصویری: موقعیت زندگی. چگونه بازنده می تواند برنده شود
تصویری: وضعیت: چگونه با یک بازنده رقت انگیز برنده شویم 2024, ممکن است
موقعیت زندگی. چگونه بازنده می تواند برنده شود
موقعیت زندگی. چگونه بازنده می تواند برنده شود
Anonim

مهمترین چیزی که افراد را از نظر روانی از یکدیگر متمایز می کند و هنگام ملاقات با یک شخص فوراً توجه را جلب می کند موقعیت زندگی او است.

هر یک از ما موقعیت زندگی خود را داریم.

توانایی ما برای غلبه بر مشکلات و موفقیت ما در زندگی بستگی به موقعیت ما در زندگی دارد. موقعیت زندگی قدرت و قدرت ما را بر سرنوشت ما تعیین می کند.

موقعیت زندگی باورهای اساسی فرد در مورد خود و دیگران است.

فرد از این باورها برای توجیه رفتار و تصمیمات خود استفاده می کند. با این حال ، نوع نگاه من به خود و دیگران فقط "گونه" است ، نه واقعیت. ما تلاش می کنیم طوری رفتار کنیم که گویی این "گونه ها" واقعیت دارند. که منجر به ناسازگاری ، ناکارآمدی ، عدم درک ، درگیری و غیره می شود.

بنابراین ، همین "گونه ها" ، یعنی موقعیت ما در زندگی به طور قابل توجهی بر زندگی شخصی و سازمانی ما تأثیر می گذارد.

باورهایی که منعکس کننده موقعیت زندگی هستند یا به موفقیت می انجامند یا به شکست!

هر یک از ما بسته به موقعیت اصلی زندگی خود به یکی از روش های زیر خود را نشان می دهیم:

قوی ، مطمئن ، از موقعیت احترام به خود ،

از موضع قدرت و برتری نسبت به دیگران ،

به طور نامشخص ، از موضع تحقیر خود ،

تقریباً اصلا نشان داده نمی شود

چهار گزینه برای موقعیت زندگی وجود دارد - چهار گزینه برای خودآگاهی ، چهار گزینه برای سرنوشت.

سه مورد از چهار موقعیت زندگی ، موقعیت های شکست هستند:

من خوب نیستم ، شما خوب هستید

من خوبم ، تو خوب نیستی

من خوب نیستم ، تو خوب نیستی.

و تنها یک موقعیت زندگی - اوکینایا - موقعیت یک شخصیت مستقل ، مولد ، شاد و خود راضی است:

من خوبم شما خوبید

شخصیتهای خوب خود را با وقار و در عین حال احترام به دیگران نشان می دهند!

موقعیت زندگی یک انتخاب زندگی وجودی است ، تصمیم ناخودآگاه یک فرد در مورد خود و زندگی اش. موقعیت زندگی سرانجام تا 5 سالگی شکل می گیرد و مادام العمر باقی می ماند. در شرایط خوب ، فردی با موقعیت زندگی خوب نمی تواند م effectivelyثر عمل کند ، اما تحت استرس به موقعیت اولیه خود باز می گردد.

م effectiveثر ماندن در شرایط استرس یک چالش قدرتمند است!

موقعیت زندگی درک جهان است ، بنابراین موقعیت زندگی چیزی است که می توان تغییر داد.

با یادگیری نحوه مدیریت ZhP خود می توانید زندگی خود را به طور اساسی تغییر دهید!

برای تغییر نگرش ، از این ایده استفاده می کنیم که همه مردم خوب هستند.

این ایده دکتر اریک برن ، بنیانگذار تجزیه و تحلیل معاملاتی است.

تجزیه و تحلیل معاملاتی به شما امکان می دهد موقعیت زندگی را تعیین کرده و آن را تغییر دهید. این بدان معناست که سرنوشت خود را تغییر دهید ، و تبدیل به یک شخصیت مستقل مولد خود تکمیل کننده شوید. به زبان ساده ، برنده.

برندگان و بازندگان

هر انسانی هنوز به عنوان چیزی جدید به دنیا می آید

تا به حال وجود نداشت همه برای شادی و شادی متولد می شوند. همه متولد می شوند که می توانند عشق بورزند ، خودسازی کنند و همه چیز را که نیاز دارند برای خود فراهم کنند. در داخل و اطراف ما منابع تمام نشدنی برای این کار وجود دارد.

هر فرد به شیوه خود می بیند ، می شنود ، لمس می کند ، مطالعه می کند و فکر می کند.

هر کدام دارای قابلیت های خاص خود هستند - توانایی ها و محدودیت ها.

همه می توانند افراد مهم ، متفکر ، آگاه و خلاق باشند - فردی مولد و شاد.

وقتی از فردی به عنوان یک فرد شاد مولد صحبت می کنیم ، در مورد کسی صحبت نمی کنیم که باعث می شود کسی از دست بدهد یا از ضعف دیگران استفاده می کند. از نظر ما ، یک فرد شاد مولد کسی است که به طور واقعی (اصیل) به عنوان یک فرد و به عنوان یک عضو جامعه به همه چیز واکنش نشان می دهد و اعتماد ، مراقبت ، مسئولیت و صداقت را نشان می دهد. چنین احساسی از خود و درک جهان را موقعیت زندگی آسایش اولیه و اعتماد به خود و افراد دیگر می نامند ، به عبارت دیگر - موقعیت من خوب است ، شما خوب هستید.

یک فرد ناراضی (ضعیف ، بیمار) کسی است که از اعتبار واقعی خود باز می ماند. در اعماق روح چنین افرادی ، اصطلاحاً Non-Ooneity اساسی وجود دارد.

بسیاری از مردم ، به دلایل مختلف ، خودآگاهی از راحتی و اعتماد اولیه را از دست می دهند (موقعیت زندگی من خوب است ، شما خوب هستید). آنها یکی از سه موقعیت اصلی غیر Ooneity را تشکیل می دهند:

من خوب نیستم ، شما خوب هستید

من خوبم ، تو خوب نیستی

من خوب نیستم ، تو خوب نیستی.

نظریه روانشناسی مدرن می گوید که تنها با آگاهی از راحتی و اعتماد اولیه (موقعیت زندگی من خوب است ، شما خوب هستید) یک فرد می تواند منابع خود را به طور کامل بفهمد و به واقعیت پی ببرد ، معتبر باشد ، که به معنای خودمختار ، مولد و شاد است. به محض از دست دادن این موقعیت ، شخص احساس ضعف و آسیب پذیری می کند و نیاز به برنامه ریزی برای خود و زندگی خود پیدا می کند. در مرحله بعد ، خواهید آموخت که 4 نوع برنامه نویسی وجود دارد و افراد غیر Oquity اولیه افرادی هستند که خود را از دست داده اند و طبق برنامه های داخلی و خارجی زندگی می کنند ، زیرا قدرت واکنش خود به خود را احساس نکنید.

تغییر عادات ، رفتن به آموزش ها بدون تغییر موقعیت اصلی زندگی تقریباً بی فایده است. از آنجا که عادات ، سناریوی زندگی پیامدهای موقعیت زندگی است.

برای تغییر واقعی ، باید موقعیت زندگی خود را تغییر دهید!

خوب شخصیت ها

این شخصی است که احساس راحتی اولیه دارد و به خود ، دیگران و جهان اعتماد دارد. چنین شخصی دارای موقعیت زندگی است من خوب هستم ، شما خوب هستید. به طور خلاصه ، چنین افرادی شخصیت اوکی نامیده می شوند.

یک شخصیت خوب یک شخصیت مستقل ، مولد ، شاد و خود راضی است. خوب شخصیت ها امکانات متفاوتی دارند. برای آنها بیشترین

دستاوردها مهم نیستند ، بلکه اصالت (توانایی بودن) در زندگی مهم است

توسط خود شما) یک شخصیت خوب خودش را می شناسد ، همه چیز جدید را یاد می گیرد و تبدیل می شود

بیشتر و بیشتر صریح و پاسخگو است. خوب شخصیت ها خودشان را درک می کنند

فردیت منحصر به فرد و ارزش آن را در دیگران.

خوب شخصیت ها شخصیت های معتبر هستند.

شخصیتهای خوب زندگی خود را وقف خیال پردازی درباره اینکه چه کسی هستند نمی کنند. خودشان هستند ، سرگرم نمی شوند ، ادعا نمی کنند ، دیگران را دستکاری نمی کنند. شخصیت های خوب می دانند چگونه خود را آشکار کنند ، و تصویری ایجاد نکنند که دیگران دوست دارند ، آنها را جذب کنند یا برعکس آنها را تحریک کنند. آنها درک می کنند که بین دوست داشتن و بازی با عشق ، بین احمق و احمق عمل کردن ، بین دانشمند و تظاهر به دانستن تفاوت وجود دارد. خوب شخصیت ها اینطور نیستند

شما باید پشت یک ماسک پنهان شوید آنها تصوری غیر واقعی از خود را بدون احتساب رد می کنند

خود نه بهترین و نه بدترین استقلال افراد مستقل ، مولد و شاد را نمی ترساند.

هرکسی لحظاتی در زندگی دارد که مستقل است ، اما به سرعت می گذرد. شخصیت های خوب می توانند در مدت زمان طولانی مستقل باشند. آنها همچنین می توانند موقعیت خود را از دست داده و شکست بخورند. با این حال ، با وجود موانع ، آنها اصلی ترین چیز را از دست نمی دهند - ایمان به خود.

خوب افراد از فکر کردن مستقل و به کار بستن دانش خود نمی ترسند.

آنها می دانند چگونه حقایق را از نظرات جدا کنند و وانمود نمی کنند که به همه س questionsالات پاسخ داده اند. آنها به نظرات دیگران گوش می دهند ، آنچه را که می گویند ارزیابی می کنند ، اما به نتیجه گیری خود می رسند. در حالی که افراد شاد مولد ممکن است دیگران را تحسین کرده و به آنها احترام بگذارند ، آنها هرگز به طور کامل به آنها وابسته نیستند ، هرگز به طور کامل به آنها وابسته نیستند و هرگز تجربه نمی کنند

احترام به دیگران

شخصیتهای خوب وانمود نمی کنند که درمانده هستند ، همانطور که اتهام بازی نمی کنند. در عوض ، آنها مسئولیت زندگی خود را می پذیرند.

آنها به مقامات جعلی مراجعه نمی کنند ، اما خودشان تنها رهبران آنها هستند و این را می دانند.

خوب شخصیت ها از زمان خود به درستی استفاده می کنند. آنها نسبت به همه چیز به اندازه کافی واکنش نشان می دهند. واکنش آنها بستگی به پیامی دارد که آنها ارسال می کنند و از اهمیت ، رفاه و عزت دیگران محافظت می کنند.خوب افراد می دانند که برای همه چیز نوبت است و برای هر فعالیت یک زمان وجود دارد.

زمان پرانرژی بودن و زمان بی تحرکی است

زمان با هم بودن و زمان تنهایی

زمان نزاع و زمان عشق

زمان کار و زمان استراحت

زمان گریه کردن و زمان خندیدن

زمان ملاقات رو در رو و زمان ترک

زمان حرف زدن و زمان سکوت

زمان عجله و زمان انتظار.

خوب افراد برای وقت خود ارزش قائل هستند. آنها او را نمی کشند ، اما بر اساس اصل "اینجا و اکنون" زندگی می کنند. زندگی در زمان حال به این معنا نیست که بی خیال گذشته شوید و نتوانید خود را برای آینده آماده کنید. بلکه برعکس ، با دانستن گذشته خود ، آگاه هستند و عمیقاً حال را احساس می کنند و

به آینده نگاه کن

شخصیت های خوب یاد می گیرند که احساسات و محدودیت های خود را درک کنند و از آنها نمی ترسند ، از تناقضات درونی و احساسات دوپهلو آویزان نمی شوند.

اصیل بودن ، آنها از زمان تحریک خود آگاه هستند ، می توانند در هنگام عصبانیت به دیگران گوش دهند ، می توانند بر دیگران تأثیر بگذارند و تحت تأثیر قرار گیرند ، قادرند دوست داشته شوند و دوست داشته شوند.

خوب شخصیت ها می دانند چگونه خودجوش باشند. آنها یکبار و برای همیشه یک عمل از پیش تعیین شده و سفت و سخت ندارند و می توانند برنامه های خود را در مواقع لزوم تغییر دهند. افراد شاد و مولد علاقه ای به زندگی دارند و از کار ، بازی ، افراد دیگر ، طبیعت ، غذا ، رابطه جنسی لذت می برند. بدون احساس حیاء کاذب ، آنها از دستاوردهای خود خوشحال می شوند. آنها بدون حسادت از دستاوردهای دیگران خوشحال می شوند.

اگرچه شخصیت های خوب می توانند آزادانه لذت ببرند ، اما می توانند لذت را به تعویق بیندازند ، اما می توانند خود را در زمان حال نظم دهند تا در آینده لذت را افزایش دهند. آنها از پیروی از خواسته های خود نمی ترسند ، اما آنها را به مناسب ترین شکل دنبال می کنند. افراد مولد و شاد با کنترل دیگران به دنبال امنیت نیستند. آنها خود را برای شکست آماده نمی کنند.

شخصیت های خوب به دنیا و مردم اهمیت می دهند ، آنها از مشکلات اصلی اجتماعی جدا نیستند ، اما با علاقه به آنها ، با آنها همدلی می کنند ، آنها برای زندگی بهتر می جنگند. حتی در مواجهه با بلایای ملی و بین المللی.

برندگان خود را افرادی ناتوان نمی دانند. آنها زندگی می کنند تا جهان را به مکان بهتری تبدیل کنند.

شخصیتهای نامناسب

اگرچه افراد برای خودشکوفایی متولد شده اند ، اما هنوز درمانده و کاملاً وابسته به محیط خود متولد می شوند. افراد خوب با موفقیت از درماندگی کامل به استقلال و سپس به وابستگی متقابل منتقل می شوند.

کسانی که به دلایل مختلف این انتقال را انجام نمی دهند ، احساس می کنند وضعیتی خوب ندارند (بازندگان ، ضعیف ، وابسته ، بیمار). آنها از نقطه ای از زندگی خود شروع به فرار از مسئولیت ظهور شده در مورد زندگی خود می کنند. چنین شخصیت هایی در روانشناسی مدرن شخصیت های غیر اوکای نامیده می شوند.

اینکه یک شخص کیست ، یک فرد غیروکی یا یک فرد خوب ، تا حد زیادی بستگی به آنچه در دوران کودکی برای او اتفاق افتاده است.

عدم پاسخگویی به نیاز به مراقبت ، والدین ضعیف ، درگیری های خانوادگی ، بی ادبی ، بیماری ، مشکلات طولانی مدت ، کار زیاد ، حوادث آسیب زا برخی از عوامل متعددی هستند که در شکل گیری یک شخصیت غیر خوب نقش دارند. این شرایط

توسعه طبیعی استقلال و خودشکوفایی را متوقف ، محدود یا متوقف کند. برای کنار آمدن با این تجربیات منفی ، کودکان یاد می گیرند که خود و دیگران را دستکاری کنند. برای آنها دشوار است که از این روشهای دستکاری در زندگی بعدی خودداری کنند و اغلب آنها به نوعی رفتار تبدیل می شوند. شخصیت های خوب به دنبال خلاص شدن از شر آنها هستند ، شخصیت های غیر خوب به آنها زنجیر شده اند.

برخی از شخصیت های غیر خوب خود را فردی موفق اما مضطرب ، موفق اما به دام افتاده یا موفق اما ناراضی توصیف می کنند.

دیگران شکایت دارند که آنها کاملاً خسته ، با اراده ضعیف ، قادر به تلاش برای چیزی نیستند ، "نیمه مرده" یا کسل کننده تا حد مرگ. شخصیت های غیر خوب نمی توانند متوجه شوند که در بیشتر موارد خود را در قفس می گذارند ، برای خود سوراخ می کنند و از خود خسته می شوند.

افراد غیر خوب به ندرت در زمان حال زندگی می کنند ؛ در عوض ، آنها زمان حال را نابود می کنند و بر خاطرات گذشته یا انتظارات آینده تمرکز می کنند.

افراد غیر خوب که با خاطرات زندگی می کنند در روزهای خوب گذشته یا بدبختی های شخصی گذشته هستند. با اشتیاق به گذشته ، شخصیت های غیر خوب یا به چگونگی وقوع برخی رویدادها می چسبند ، یا بر سرنوشت ناراضی خود عزادار می شوند. افراد غیر خوب برای خود متاسف هستند و مسئولیت زندگی ناخوشایند خود را به گردن دیگران می اندازند. سرزنش دیگران و توجیه خود ، نقش مکرر شخصیت غیر خوب است. افرادی که در گذشته زندگی نمی کنند ممکن است از آنچه اتفاق می افتد شکایت کنند اگر:

"اگر من با شخص دیگری ازدواج می کردم …"

"اگر من کار دیگری داشتم …"

"اگر من از مدرسه فارغ التحصیل می شدم …"

"اگر من زیبا بودم …"

"اگر شوهرم مشروب را ترک می کرد …"

"اگر من ثروتمند به دنیا می آمدم …"

"اگر من والدین بهتری داشتم …"

افرادی که در آینده زندگی می کنند ممکن است بعد از آن در انتظار یک نوع معجزه باشند

که می توانند "شاد زندگی کنند". به جای پیروی از شما

از زندگی خود ، شخصیت های غیر خوب منتظر هستند - منتظر نجات جادویی هستند. چه زندگی فوق العاده ای شروع می شود وقتی: "بالاخره کی یک شاهزاده خوش تیپ یا یک زن ایده آل ظاهر می شود …"

"وقتی مدرسه را تمام می کنم …"

"وقتی بچه ها بزرگ می شوند …"

"کار جدید کی ارائه می شود …"

"وقتی رئیس می میرد …"

"وقتی پولدار می شوم …"

برخلاف کسانی که با توهم نجات جادویی زندگی می کنند ،

برخی از افراد غیر خوب با ترس از بدبختی های آینده زندگی می کنند و این انتظار را ایجاد می کنند که اگر:

"اگر کارم را از دست بدهم چه می شود …"

"اگر عقلم را از دست بدهم چه می شود …"

"اگر چیزی روی سرم بیفتد …"

"اگر پایم را بشکنم …"

"اگر آنها من را دوست نداشته باشند …"

"اگر من اشتباه کنم …"

با تمرکز مداوم بر آینده ، چنین شخصیت های غیر خوب در حال حاضر اضطراب را تجربه می کنند. آنها به دلیل پیش بینی های خود - واقعی یا خیالی - چک ، پرداخت صورتحساب ، داستان عاشقانه ، بحران ، بیماری ، استعفا ، آب و هوا و غیره بی اندازه نگران هستند. افرادی که بیش از حد در خود غرق شده اند

شک دارند ، آنها امکانات واقعی حال را از دست می دهند ، از آنها بگذرید.

آنها سر خود را با افکاری پر می کنند که در حال حاضر بی ربط هستند. نگرانی آنها درک آنها از واقعیت را مخدوش می کند. در نتیجه ، چنین افرادی برای دیدن ، شنیدن ، احساس و درک خود با خود تداخل دارند.

شخصیت های غیر خوب نمی توانند از احساسات خود به طور کامل استفاده کنند ، درک آنها مبهم و ناقص است. آنها خود و دیگران را در آینه ای کج می بینند. استفاده م ofثر از توانایی های آنها در زندگی واقعی دشوار است.

بیشتر اوقات ، شخصیت های غیر خوب با تظاهر ، دستکاری ، بازی در نقش های قدیمی دوران کودکی خود ایفای نقش می کنند. آنها برای حفظ ماسک ها انرژی صرف می کنند و اغلب چهره واقعی خود را پنهان می کنند. برای شخصی که نقش را ایفا می کند ، خود بازی اغلب مهمتر از واقعیت است.

شخصیت های غیر خوب توانایی کارگردانی خود را سرکوب می کنند

بیان کافی از طیف کامل رفتارهای ممکن. آنها ممکن است نباشند

به احتمال وجود یک مسیر زندگی متفاوت ، پربارتر و پربارتر مشکوک باشید. افراد غیر خوب می ترسند که خود را در شرایط جدید ببینند و قبلاً برای حفظ وضع موجود تلاش می کنند و نه تنها اشتباهات خودشان ، بلکه اشتباهات خانواده و فرهنگ خود را نیز تکرار می کنند.

افراد غیر خوب از صمیمیت متقابل (دلبستگی) اجتناب می کنند و در روابط صادقانه و صادقانه با دیگران درگیر نمی شوند.در عوض ، افراد غیر خوب سعی می کنند دیگران را دستکاری کنند تا مطابق انتظارات خود عمل کنند. قدرتهای شخصیت غیر خوب اغلب به سمت زندگی مطابق با انتظارات دیگران هدایت می شود.

افرادی که شخصیتی غیرقابل قبول ندارند از قوای ذهنی خود به بهترین نحو استفاده نمی کنند و آنها را به سمت عقلانیت و روشنفکری سوق می دهند. با عقلانیت ، افراد غیر خوب سعی می کنند بهانه های موجهی برای اقدامات خود ارائه دهند. وقتی روشنفکر می شوند ، تمایل دارند دیگران را با بلاغت خالی بمباران کنند. بنابراین ، بسیاری از امکانات آنها پنهان ، تحقق نیافته و ناخودآگاه باقی می مانند. مانند شاهزاده قورباغه ای افسانه ای ، شخصیت های غیر اوکی افسون می شوند و در این زندگی زندگی می کنند ، چون شخص دیگری است و نه خودشان.

آرزو می کنم هر یک از شما برای بهتر شدن تغییر کنید!

توصیه شده: