چقدر مرا شکنجه کرد! منتقد درونی

فهرست مطالب:

تصویری: چقدر مرا شکنجه کرد! منتقد درونی

تصویری: چقدر مرا شکنجه کرد! منتقد درونی
تصویری: تیپ های نه گانه‌ی شخصیت انسان | دکتر عبدالکریم سروش 2024, ممکن است
چقدر مرا شکنجه کرد! منتقد درونی
چقدر مرا شکنجه کرد! منتقد درونی
Anonim

حداقل برخی از مشکلاتی که یک فرد از آن رنج می برد ، بارها و بارها توسط او ایجاد می شود. شخص بیشترین آسیب را نه از آن رویداد ، بلکه از نظر منتقد داخلی در مورد آن دریافت می کند. او همچنین والد منتقد در زبان تجزیه و تحلیل معاملات است. این اوست که برای اشتباهات سرزنش می کند ، ارزش خود را از دست می دهد ، با عناوین ناخوشایند ، بالها را بریده و احساس گناه و شرمندگی در آنها ایجاد می کند.

نگرشی که کودک در کودکی نسبت به او داشت در بزرگسالی با او باقی می ماند.

او خود را بزرگسالان قابل توجهی می داند که این را برای او منعکس کرد:

- خب ، تو کی هستی اینقدر تنبلی با من؟

- بله ، دختر ما با استعدادها نمی درخشد …

همانطور که آنها خواسته اند از خود می خواهد:

- سریع اشکهای خود را پاک کنید و آرام شوید! ببینید ، شما رطوبت را پخش می کنید!

- اگر کاری را به عهده می گیرید ، آن را کاملاً انجام دهید. یا نگیر!

توانایی های خود را با نوار آنها ارزیابی می کند:

- خوب ، کی شما را برای ازدواج می برد؟

- نه ، ما نمی توانیم موسسه شما را اداره کنیم ، چیز ساده تری را انتخاب کنید …

با کمال تعجب ، او با دیگران به همان شیوه ای رفتار می کند که والدین داخلی با او رفتار می کنند.

یک معلم رقص سختگیر و سختگیر از دانش آموزان خود انتظاراتی را دارد که قبلاً از او انتظار داشتند - آنها نیازهای فرزندان خود را فراموش کرده و تمام توان خود را برای آموزش به منظور رسیدن به کمال اختصاص می دهند. او آنها را برای مسابقات آماده می کند و نمی فهمد "رقص برای سرگرمی" چگونه است.

پدری که از مراقبت و درک کافی در دوران کودکی برخوردار نبوده است ، فرزندان خود را متقاعد می کند و انتظار اطاعت از آنها را دارد. درست مثل والدینش.

والدین انتقادی به ما می گویند که باید چه کار کنیم ، اشتباهات را نشان می دهد و آنها را سرزنش می کند. او همه چیز را درباره "چگونه باید باشد" می داند. و او همیشه ناراضی است.

به هر حال ، شما همیشه می توانید بهتر عمل کنید.

دلایل ظهور منتقد:

  • نگرش منفی ، استهلاک ؛
  • نگرش سرد و خواستار نسبت به فرزند مادر ؛
  • انتقاد مستقیم یا غیر مستقیم از اعمال ، ظاهر ، شخصیت ، نتایج ؛
  • توسل به شرم به عنوان یک روش رایج آموزش ("اوه ، چقدر شرم آور است!" ، "مرا شرمنده نکن!") ؛
  • نه جدایی والدین و بزرگسالان قابل توجه از اقدامات کودک و شخصیت او ("شما پسر بدی هستید ، به جای:" من این عمل را تأیید نمی کنم ") ؛
  • بزرگسالان احساسات منفی خود را بر کودک می ریزند.
  • ناسازگاری الزامات و نگرش والدین به موارد خاص.

منتقد داخلی به 3 نوع طبقه بندی می شود

مطالبه گر … او از استانداردها و دستاوردها درخواست می کند ، انتظار برتری دارد ، با دیگران مقایسه می کند.

تنبیه کردن … تماس می گیرد ، حمله می کند ، احترام نمی گذارد ، احساسات را در نظر نمی گیرد ، تحقیر می کند.

متهم کردن … او خجالت می کشد ، مسئولیت آنچه اتفاق می افتد را محاسبه می کند ، گویی یک نفر در همه چیز مقصر است.

تصویر
تصویر

همه این منتقدان مخرب هستند. شما می توانید در جلوه های آنها به دنبال دانه ای منطقی باشید ، اما رویکردی که Schemherapy ارائه می دهد به من نزدیکتر است - هرگونه انتقاد داخلی را مضر بدانم. و با یک منتقد کار کنید تا شکست بخورید. این روش به شما امکان می دهد از ایده اجبار به خود ، خشونت علیه خود ، که متأسفانه بسیار رایج است ، به دلیل آموزش های مستقیم که اکثر مردم در دوران کودکی گذرانده اند ، دور شوید.

مشکل در تغییر الگوهای مخرب که در دوران کودکی آموخته شد این است که آنها طبیعی تلقی می شوند. تا زمانی که شخص روشهای جایگزین زندگی را نبیند ، تا زمانی که بتواند مقایسه کند. اما این همیشه آسان نیست ، زیرا درک ما گزینشی است و تمایل دارد آنچه را که در واقعیت درونی است در واقعیت خارجی تأیید کند. غالباً شخص اعتقادات خود را تجزیه و تحلیل نمی کند - او فقط با آنها زندگی می کند. رنج می برد و نمی فهمد دقیقاً چه چیزی مشکلات او را ایجاد می کند.

بنابراین ، بخش مهمی از کار مشاوره تأمل روانشناس درباره مراجعه کننده در مورد خود است.با شناختن خود ، چگونه و چرا احساس می کند ، انتخابهایی را که انجام می دهد ، با افراد مشابه ملاقات می کند و در موقعیت های مشابه قرار می گیرد ، فرد شروع به دیدن جایگزین می کند ، یاد می گیرد که چگونه با خود ارتباط متفاوتی برقرار کند.

یک راه بسیار م ofثر برای تشخیص انتقادات ، یادداشت برداری بین جلسات است. به عنوان مثال ، طبق این الگو:

  1. وضعیتی که در آن نارضایتی از خود به وجود آمد. قول دادن به یکی از دوستان را فراموش کردم.
  2. آنچه منتقد در مورد آنچه باید باشد یا نحوه ارزیابی او از وضعیت و اینکه از چه کسانی ناراضی است می گوید. شما غایب فکر و اختیاری هستید! باید به خاطر می آوردی که درباره چه چیزی مذاکره می کردی! همیشه باید به وعده های خود عمل کنید!

بنابراین ، در نمونه های زندگی خود ، مشتری یاد می گیرد که به کلیات و برچسب های بیش از حد والدین توجه کرده و آنها را از وضعیت واقعی امور جدا کند.

من یکی از وظایف مهم کار در درمان را می دانم - کمک به مراجعه کننده برای رشد در درون والدین مراقبت کننده به عنوان جایگزینی برای منتقد. از جمله ، از طریق نشان دادن این تصویر توسط یک روانشناس. از آنجا که گاهی اوقات این تصویر به سادگی جایی برای گرفتن نیست - در دوران کودکی هیچ بزرگسال گرم ، عاقل ، دلسوز و بی قید و شرط وجود نداشت ، اینطور شد …

در روند کار با موضوع منتقد داخلی ، شخصی:

  • یاد می گیرد که خودآزاری را با حمایت از خود و انگیزه جایگزین کند.
  • عزت نفس ایجاد می کند.
  • او خود واقعی خود را می شناسد و قادر می شود همه جنبه های شخصیتی خود را بپذیرد. جامع تر می شود.
  • به خود حق اشتباه می دهد.
تصویر
تصویر

یکی از راه های مقابله با انتقاد ، صحبت با والدین منتقد از طرف بزرگسالان است. یا برایش نامه بنویس

مثلا:

گفتن والدین منتقد: باید همه چیز را دفعه اول بفهمید. اگر نمی فهمید ، پس بی ارزش و احمق هستید.

پاسخ از قسمت بزرگسالان: درک نکردن چیزی طبیعی است. من این حق را دارم که بار اول چیزی را نفهمم. این بدان معنا نیست که من هرگز آن را درک نخواهم کرد. و این هیچ چیز در مورد ذهن من نمی گوید. عوامل م manyثر زیادی در این فرایند وجود دارد. و ارائه مطالب و سطح آموزش و میزان اطلاعات. من قدرت و انگیزه کافی برای یادگیری آنچه نیاز دارم و جالب است دارم.

تغییر به بزرگسالان کلیت ارزیابی والدین را حذف می کند ، که قدرت را از بین می برد و انگیزه ای ندارد.

به عنوان تمریناتی برای آموزش حمایت شخصی ، می توانم موارد زیر را توصیه کنم:

  1. یک دفتر خاطرات موفقیت داشته باشید - حداقل سه مورد را بنویسید که می توانید هر شب خودتان را تحسین کنید.
  2. لیستی از استعدادها و ویژگیهای مثبت خود تهیه کنید. هم از نظر شما و هم از نظر دیگران.
  3. تصور کنید که منتقد صدای رادیو است و حجم آن را می توان کاهش داد یا حتی خاموش کرد.

من معتقدم که مردم مانند گیاهان به خوبی رشد می کنند و در خاک حاصلخیز رشد می کنند.

آنها استعدادهای خود را در جایی نشان می دهند که مورد حمایت و حمایت قرار می گیرند.

وقتی خواسته هایشان محترم شمرده شود ، آنچه را که واقعاً به آن نیاز دارند انتخاب می کنند.

به خود اجازه دهید ریسک کند و سعی کند در جایی که پذیرفته می شود ، آنگونه که هست پذیرفته شود.

ایجاد آن پایه مثبت ، ایجاد یک محیط حمایتی ، مراقبت از خود و ایجاد تاب آوری در برابر سختی ها همه بخشی از یک زندگی موفق و راحت هستند.

و این راهی است که ارزش پیمودن دارد.

من در مورد آنچه در تمرین روانشناسی خود کار می کنم می نویسم. اگر وضعیت یا مشکلی که در مقاله توضیح داده شد برای شما نزدیک به نظر می رسید و می خواهید در مورد آن بحث کنید ، برای مشاوره ثبت نام کنید ، من می توانم به شما کمک کنم.

توصیه شده: